سال آخر
سلیقه نویسندگان و خوانندگان داستانها، طی یک دهه از پاورقی و داستان کوتاه، به سمت داستان بلند و رمان رفته بود
محمد مقدسی
رماننویسی، قهرمان صحنه ادبیات داستانی ایران در پایان دهه 1340بود و در ادبیات داستانی این دهه سال به سال رونق بیشتری پیدا کرده و جای داستان کوتاه و پاورقی، همقطاران و پرچمداران دهههای قبل را درنظر خوانندگان گرفته بود. در پایان دهه 1340، ساختار اجتماعی جامعه، مدرنتر شد و جمعیت طبقه متوسط باسواد افزایش پیدا کرد. این طبقه که در دهههای قبل با پاورقیهای مجلات از داستان سیراب شده بودند، برخلاف دهههای 1320و 1330که داستان کوتاه رونق داشت، بعد از سالها، داستانهای بلند نزدشان مقبول افتاد. سطح توقع آنها از داستان هم بالا رفته بود؛ داستانهایی میخواستند که از لحاظ داستانگویی و شخصیتپردازی کیفیت بهتری داشته باشند و تصویری واقعیتر از جامعه به خوانندگانشان عرضه کنند. از اینرو نیمهپایانی دهه 1340و نیمهابتدایی دهه 1350دوره پختگی رماننویسی ادبیات داستانی فارسی بود. ادبیات اقلیمی در این سال حضور پررنگی در داستانهای منتشرشده داشت. احمد محمود در سیر صعودیای که از داستانهای دهه 1330خود آن را شروع کرده بود، در این سال دو مجموعه داستان «غریبه» و «زائری زیر باران» را منتشر کرد. در این دو مجموعه، محمود دیگر نویسنده تازهکار سابق نیست؛ او از حضور خود در داستانها کاسته بود، گفتوگوها واقعیتر نوشته شده بودند و صحنهپردازیها، نشانههای یک نویسنده بزرگ را با خود به همراه داشتند. محمود دولتآبادی، نویسنده اقلیم خراسان، در سالهای منتهی به دهه 1350در اوج خلاقیت و صلابت ادبی قرار داشت و هر سال داستانی جدید به ادبیات فارسی میافزود. رمان کوتاه «گاوارهبان» در ادامه همان فضای داستانیای بود که او در آثار قبلیاش درباره روستا ترسیم کرده بود. قصه داستان در مورد پسری بود که بهوسیله حکومت از خانواده جدا و به خدمت اجباری فرستاده میشد. سربازی اجباری، سرآغاز فاجعهای بود که نیروی کار سنتی خانواده روستایی را حذف میکرد و نتایج آن سبب از همپاشیدن خانواده پسر روستایی میشد. دولتآبادی برخلاف آثار قبلی خود که زبانشان توصیفی و ساکن بود، در گاوارهبان زبانی سرشار از حرکت و عمل داستانی داشت. امین فقیری نویسندهای شیرازی بود که پیشتر با استفاده از تجربیات معلمی خود در روستاهای دورافتاده استانهای کرمان و فارس اثر خواندنی و قابل اعتنای «دهکده پرملال» را نوشته بود. فقیری در این سال 2 مجموعه داستان «کوفیان» و «غمهای کوچک» را منتشر کرد، اما از خلاقیت و صداقت کتاب اولش خبری نبود و نتوانسته بود از زیرسایه موفقیت کتاب اول بیرون بیاید و قدرت هنریاش را وسعت ببخشد.