قاچاق جانوران ایران از کجا به کجاست؛ از قیمتها تا برخوردها
مقصد قاچاق حیاتوحش، کل کشور است
قاچاقچیها پرندگان شکاری را از صیاد میخرند و با قیمتهایی چند برابری به کشورهای دیگر میفرستند
نگار حسینخانی ـ روزنامهنگار
قاچاق حیوانات بعد از قاچاق موادمخدر و سلاح یکی از پرسودترین انواع قاچاق در دنیاست. در ایران هم گونههای مختلفی از پرندگان شکاری و خزندگان خریدوفروش میشوند. پرندگان شکاری به کشورهای عربی فرستاده میشوند و ایگوانا، کروکودیل و انواع طوطی به ایران میآیند. اما چرا حیوانات قاچاق میشوند؟ این از چه نیازی ناشی شده و چقدر درآمد برای قاچاقچیان دارد؟ معمولا از چه بخشهایی قاچاق صورت میگیرد و مقصد کجاست؟ آیا با این افراد برخوردهای قانونی صورت میگیرد؟ برای پاسخ به همه این سؤالات از محمدعلی یکتانیک، کارشناس و فعال محیطزیست و تیمارگر حیاتوحش کمک گرفتهایم.
نیمی از جمعیت شاهین کشور، صرفا در یک محموله قاچاق
با توجه به اینکه همدمهای خانگی، از قناری، گربه و سگ، تغییر کرده و جای خود را به سنجاب، خرگوش و لاکپشت داده و بعد هم ایگوانا، انواع عقاب، مار، کرکس به خانهها آمدهاند، باید منتظر گسترش این نوع قاچاق به شکل وسیعتری هم بود. هرچند کروکودیل و توله پلنگ و ببر هم مدتی است که بهعنوان حیوانخانگی استفاده میشوند، اما نگرانی دوستداران محیطزیست بیشتر از قاچاق این حیوانات ناشی میشود. ایران از رکوردداران قاچاق حیاتوحش در جهان است و نمونه گزاره را میتوانید در خبرهایی که درباره قاچاق در خبرگزاریها و رسانهها منتشر میشود، بخوانید یا از آن استخراج کنید. یکتانیک در اینباره میگوید: «وقتی 100شاهین در یک بار قاچاق کشف میشود، یعنی نیمی از جمعیت این پرنده در کشور ما؛ اعم از جوجهها که از آشیانههایشان دزدیده شدهاند و پرندگان بالغ و مولد که با تله صید شدهاند. شاهینها پرندگانی در راس هرم غذایی هستند و مانند گوشتخواران بزرگ از قبیل شیر و پلنگ در اکوسیستم نقش و کارکرد دارند و برخلاف علفخواران یا بسیاری از پرندگان، جمعیت فراوانی ندارند. درباره سایر گونههای پرندگان مهاجر نیز این موضوع صدق میکند. در استانهای شمالی، خصوصا مازندران و در استان خوزستان در جنوب، قتلعامهای وسیعی در نیمه دوم هر سال صورت میگیرد». او درباره چرایی اینگونه اتفاقات توضیح میدهد که چنین وضعیتی از چند عامل اصلی نشأت میگیرد: «اول اینکه ایران کشوری با اقلیم و زیستگاههای متنوع است و در مسیر مهاجرت پرندگان قرار دارد. دوم اینکه نظارت و کنترل پایین و حداقلی بوده و نیروی کافی برای نظارت دقیقتر وجود ندارد و آخر اینکه قانون با جدیت اعمال نشده و متولیان در اینباره ناکارآمد و فاقد اقتدار کافیاند. اغلب مجرمان تخلفات محیطزیست بهسادگی تبرئه شده یا با یک جریمه حداقلی و نمادین بخشوده میشوند. این معضل جدی نهتنها بازدارندگی لازم را ایجاد نمیکند، که باعث تجری متخلفین شده و شکارچیان را نسبت به عمل خلافشان جریتر و گستاختر کرده است».
قاچاق شاهینها؛ از شهریورماه تا اواخر زمستان
در شمال کشور پرندهها، اعم از آبزی و کنار آبی، مثل انواع مرغابیها، غازها، قوها، پلیکانها، فلامینگو، حواصیلها و شکارگرهای طبیعیشان همچون انواع شاهینها، جغدها، عقابها و... در نیمه دوم هر سال به شکل میلیونی صید و قاچاق میشوند. بخشی از این تجارت بهصورت فروش گوشت و بعضی برای فروش زنده به باغهای پرندگان خصوصی و دولتی عرضه میشوند. یکتانیک میگوید: «در بازار غیرقانونی لاشه پرنده مهاجرفروشی در شهرستان فریدونکنار، علاوه بر عرضه پرندگانی که در آن منطقه طی 6ماه دوم هر سال صید و کشتار میشوند، از سایر مناطق استان مازندران نیز پرندگان شکارشده مستمرا خریداری میشود و به فروش میرسد. این بازار نقش بارانداز را در شمال کشور برای این تجارت خونبار ایجاد میکند و با فروش پرنده زنده و مرده به مشتریهای محلی، رستورانها، مشتریان خصوصی، باغهای پرندگان و... و حتی صادرات گوشت یخزده پرندگان به خارج از کشور، سال به سال گستاختر و گستردهتر شده است. عدمبرخورد با این سرشکستگی ملی و آبروریزی بینالمللی منجر به این شده که استانهای مجاور مازندران، مانند گیلان و گلستان نیز آلوده به چنین شکارهایی شده باشند و صیادان با روشهای جدید صید گروهی و با تورهای هوایی، همه پرندگان یک زیستگاه را، از گنجشک گرفته تا عقاب صید و به روشهای گوناگون به بازار فریدونکنار ارسال کنند؛ بازاری که همهچیز در آن تبدیل به پول میشود».
البته جنوب غرب کشور و خوزستان نیز از این آسیب دور نبوده و حتی در تالابهای حمایتشدهاش مانند هورالعظیم مکانیسم دیگری از صید وسیع و گروهی پرندگان وجود دارد. بازارهایی چون کیان اهواز، بستان، شوش، سوسنگرد و شادگان که در آن انواع پرنده وحشی زنده و گوشت آنها نهتنها برای داخل، بلکه به خارج از کشور هم فروخته میشود. یکتانیک درباره صید پرندگان شکاری میگوید: «تجارت پرنده شکاری، خصوصا شاهین از شهریورماه آغاز میشود و تا بهار ادامه دارد. عمده مشتری شاهینها کشورهای عربی هستند. شاهین صیدشده در پاکستان، ترکمنستان و افغانستان مانند شاهینهای صیدشده در ایران مشتری ندارد. جریمه صید، شکار و حملونقل هر شاهین 200میلیون تومان است، برای 100شاهین در یک محموله باید جریمهای بالغ بر 20میلیارد تومان از قاچاقچی گرفته شود، درحالیکه در تاریخ محیطزیست کشور حتی یکصدم این جریمه از احدی از متخلفین گرفته نشده است. این البته تنها درباره قاچاق شاهینها صادق نیست، بلکه درباره پلنگ، خرس و گوزن هم متأسفانه صادق است». به اعتقاد او و بسیاری از کارشناسان، همین عدماخذ جریمهها و تعقیب قضایی قاطعانه و بیتوجهی به چنین اتفاقاتی در زمینه قاچاق، ایران را به باراندازی برای تجارت حیاتوحش بدل کرده است. این وضعیت غیرقابلقبول در حالی است که ایران عضو کنوانسیونهای بینالمللی متعددی ازجمله معاهده منع تجارت غیرقانونی گونههای در خطر انقراض (کنوانسیون سایتیس) و معاهده حفاظت از گونههای مهاجر است. از اینرو دولت موظف است همه قوانین و مقررات و تعهدات بینالمللی در زمینه ورود و خروج گونههای در خطر انقراض که غیرقانونی وارد یا خارج میشوند را رعایت کند.
قیمتهای ناپایدار و کیسههای پر
اما قیمتها در این بازار قاچاق اصلا مشخص نیست، همانگونه که درباره دیگر اجناس مارکتهای مختلف قیمتهای پایداری وجود ندارد. هرچند این امر بسیار روشن است که قاچاقچیها برای قاچاق پرندگان شکاری با قیمت ناچیزی نسبت به قیمت نهایی، پرندگان را از صیادان خریداری میکنند و با قیمتهایی چندین برابر رقم پرداختشده، به کشورهای دیگر میفرستند. یکتانیک میگوید: «باغ پرندگان تهران برای تامین پرندگان در فاز دوم 3میلیارد تومان بودجه درنظر گرفته بود تا بهوسیله آن 4هزار و 13فرد پرنده از 110گونه متفاوت خریداری کند. با توجه به اینکه هیچ راه دیگری برای خرید پرندگان جز خرید از سیستم تجارت غیرقانونی وجود ندارد، قابل ذکر است همین تعداد پرنده را با قیمت بسیار پایینتری نیز میشود از دستهای اول سیستم قاچاق حیاتوحش تهیه کرد. پر واضح است این تجارت برای عوامل آن بسیار سودمند است، قاچاقچی با مبلغ پایینی محمولههای شامل انواع پرندگان وحشی را از صیادان متخلف خریده و آن را تا 100 یا 300برابر قیمت، بدون واهمه از متولیان نهایتا به باغ پرندگان میفروشد». این حامی حیاتوحش برای مثال به قیمت قو در بازار پرنده فریدونکنار اشاره میکند: «در سال گذشته هر عدد قو 100 تا نهایتا ٢٠٠ هزار تومان بوده است، درحالیکه یکدهه پیش وقتی 2قو برای پارک آب و آتش تهران خریداری شدند، پیمانکار قیمت پرداختی را برای یک جفت قو که در شرایط بسیار وخیمی قرار داشتند، 5میلیون تومان اعلام کرد؛ بهعبارتی یک جفت قوی صید شده در سرخرود مازندران که در فصل زمستان و پیک فراوان بودن این پرنده، در بازار سیاهش 400هزار تومان فروخته میشد، یک دهه پیش 5میلیون تومان به پیمانکار شهرداری فروخته شده است. سود این تجارت، در نبود نظارت و اقتدار متولیان، انگیزه بسیار زیادی برای سوءاستفاده ایجاد کرده است. سوءاستفاده از بودجه و انفال عمومی و میراث بیبازگشت طبیعی». کارشناسان حیاتوحش نگران روند روزافزون این چرخه هستند، زیرا بهزعم آنها هرگز برخورد قاطعانهای با متخلفان محیطزیست نشده و نمیشود. در نتیجه وضعیت رو به وخامت است. با توجه بهوجود منبع رایگان و فاقد نظارت به نام طبیعت برای قاچاق حیاتوحش، هیچ نیازی برای تکثیر گونههای مختلف وجود ندارد. یکتانیک در توضیح این بیتوجهی میگوید: «وقتی بازار فریدونکنار روزانه از تالاب میانکاله پرنده مهاجر میخرد تا به مشتریهای دست به نقدش بفروشد، چرا باید هزینهای برای احداث یک تالاب برای پرورش آرتمیا و مشابه زیستگاه طبیعی فلامینگوها صرف شود تا سالانه تعدادی جوجه فلامینگو تولید شود و بهاصطلاح فلامینگوها تکثیر در اسارت شوند؟ متأسفانه هیچ عزمی برای جلوگیری از این رویه یا راهکاری برای جایگزینکردن برداشتهای بیرویه از طبیعت وجود ندارد. باغهای پرندگان بیتوجه به شرایط زیست انواع پرندگان، عقابی را که در ارتفاع سردسیری در 4هزار متری از سطح دریا زندگی میکند، کنار پرندهای قرار میدهند که در منطقه گرمسیری همسطح دریا زندگی میکند، به یکی گندم میدهند، به دیگری ضایعات گوشت که هیچیک غذای طبیعی و کاملی نیستند. هر پرنده که از بین میرود بلافاصله جایگزینش آنهم با سودی کلان برای معاملهگران، از منبع رایگان و بیدفاع طبیعت خواهد بود. اینجاست که دیگر میتوان به وضوح دید تا چه حد دست قاچاق حیاتوحش در کشور ما باز است. حتی داخل کلانشهری مثل تهران بازار بیدر و پیکر خلیجفارس واقع در اتوبان آزادگان همیشه آماده ارائه انواع جانوران وحشی به عموم است؛ کاملا علنی و بدون کوچکترین هراسی از عواقب قانونشکنی آشکارشان. بیتوجهی به قاچاق جانوران وحشی صرفا متوجه جانوران در اسارتگاهها و مراکز نگهداری نیست. مشاهده این نوع ابداعات منفعتطلبانه و تجمیع انواع وحوش در یک مجموعه ساختگی مثلا به نام باغ پرنده، یک پیام خطرناک را به ذهن عموم مردم مخابره میکند؛ اینکه فارغ از احترام و درک واقعی نسبت به طبیعت هرکس که در خانهاش حوضی دارد میتواند فلامینگو یا قو هم بخرد و اگر پول و جایش بیشتر است مثلا عقاب بخرد؛ ملغمهای که هیچ ربطی به طبیعتدوستی و تابعیت از قوانین ملی و بینالمللی و احترام به طبیعت ندارد. پیام خطرناکی که آشکار میکند مقصد قاچاق حیاتوحش در کشور ما به واقع تکتک خانهها در سراسر ایران است».