• جمعه 6 مهر 1403
  • الْجُمْعَة 23 ربیع الاول 1446
  • 2024 Sep 27
پنج شنبه 15 آبان 1399
کد مطلب : 114813
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/yPk7z
+
-

دیدار با محمد سمائی، خالق مجسمه‌های فلزی که می‌گوید این سبک را در ایران ابداع کرده است و طرفدارانی جهانی دارد

جادوگری با فلزات

جادوگری با فلزات

مهرداد رسولی

محمد سمائی، مجسمه‌سازی‌ که سال‌هاست سبک جدید هنر مجسمه‌سازی‌ در ایران را ابداع کرده است. او 18سال قبل و به‌طور کاملا اتفاقی، نخستین مجسمه‌های فلزی را در زیرزمین کوچک خانه‌اش ساخت و پس از آزمون و خطاهای بسیاری سبکی را ابداع کرده که تقریبا نوپاست و البته مثل خودش ناشناخته مانده است. مجسمه‌های محمد سمائی در بسیاری از شهرهای ایران نصب شده و زینت بهترین گالری‌های کشورهای همسایه است، اما کمتر کسی می‌داند که خالق این مجسمه‌های غول‌پیکر فلزی، رگ و ریشه ایرانی دارد. او هنرمندی است که مجسمه‌سازی‌ با فلز را به شیوه کاملا سنتی آموخته و در محضر هیچ استادی نبوده، اما در آینده از آثار بی‌بدیلش که روزبه‌روز قوام پیدا می‌کند بیشتر خواهیم شنید. 


   ساخت آثار هنری کمیاب 
محل کار محمد سمائی در منطقه‌ای آرام و خوش آب‌وهوا، جایی بین تهران و کرج است؛ کارگاه نسبتا بزرگی که در همسایگی گلخانه قرار دارد و آرامش در آن حکمفرماست. اینجا همان محلی است که فارغ از هیاهو و قیل‌وقال‌های زندگی شهری، به‌معنای واقعی می‌توان در آن زندگی کرد و هر روز به فکر انجام کارهای تازه بود. شکل و شمایل و طراحی داخل کارگاه بیشتر به کارخانه‌های قطعه‌سازی‌ می‌ماند تا جایی برای ساخت آثار هنری کمیاب. میزهای فلزی در کنار ابزارآلات صنعتی و دستگاه جوش در نگاه اول تصویری عجیب و نامتعارف از یک کارگاه مجسمه‌سازی‌ را پیش روی مخاطب قرار می‌دهد، اما این آشفتگی و درهم‌ریختگی ذاتی، نخستین نشانه‌های متفاوت بودن آثاری است که اینجا تولید می‌شوند و به بهترین گالری‌های دبی راه پیدا می‌کنند. محمد سمائی با فروتنی، خودش را مجسمه‌ساز ساده‌ای معرفی می‌کند که 18سال برای تولید مجسمه‌هایی با متریال متفاوت صبر کرده و حالا مثل کشاورزی است که می‌خواهد محصولش را درو کند؛ «18سال قبل، وقتی در زیرزمین خانه، کارگاه فلزکاری داشتم با ضایعات ورق آهن مجسمه ساختم و از همان موقع نخستین جرقه‌های ساخت مجسمه با فلز در ذهنم شکل گرفت. من به‌طور کاملا اتفاقی به سمت این هنر کشیده شدم، اما هرچه گذشت بیشتر برای ساخت کارهای بهتر اشتیاق پیدا کردم. آن موقع‌ها ضایعات آهن را با هزار مشقت می‌بریدم و به هم می‌چسباندم تا آرام‌آرام به مجسمه تبدیل شود، اما بعد‌ها تکنولوژی پیشرفت کرد و همه قطعات را با دستگاه‌های لیرزی و به ابعاد دلخواه برش دادیم و نتیجه‌اش مجسمه‌های بزرگی شده که در این کارگاه ساخته می‌شود.»

   سکوی پرتاب به دنیای هنر
 نخستین آثار محمد سمائی همان مجسمه‌های کوچکی است که با گذشت سال‌های نسبتا طولانی هنوز در کارگاه محقرش خاک می‌خورند، اما همان کارهای به‌ظاهر ساده که بدون توجه به قواعد و ساختارهای هنر مجسمه‌سازی‌ تولید شده‌اند، سکوی پرتاب او به دنیای هنر بوده‌ا‌ند؛ «وقتی مجسمه‌سازی‌ را جدی‌تر گرفتم کیفیت کارها تغییر کرد و این جسارت را پیدا کردم که مجسمه‌های بزرگ‌تری بسازم. آن کارهای قدیمی را هنوز زیرزمین خانه‌ام به یادگار نگه داشته‌ام و معتقدم اگر آنها نبودند من هم به اینجا نمی‌رسیدم. وقتی کیفیت کار بالاتر رفت با یکی از دوستانم در این کارگاه شروع به ساخت مجسمه‌های مدرن فلزی کردیم.» 

  مشتریانی در خارج مرزها
آثار محمد سمائی در حال راهیابی به بازارهای جهانی است و شاید همین کارگاه ساده حوالی تهران بیش از برخی صادرکننده‌هایی که ارزهای دولتی را می‌بلعند، ارز وارد کشور کرده است. البته گرانی سرسام‌آور دلار و افزایش قیمت ورق آهن، ساخت مجسمه‌های فلزی را با چالش مواجه کرده و شاید به همین دلیل است که مجسمه‌های چشم‌نواز مجسمه‌ساز ایرانی در خارج از مرزها مشتریان پروپاقرص‌تری دارد. در روزگاری که تکنولوژی به مدد هنر آمده و ساخت آثار هنری مدرن در مقایسه با دهه‌های قبل آسان‌تر شده، هنرمندان خلاق و صاحب سبکی که آثار خاص تولید می‌کنند بیش از سایرین مورد اقبال قرار می‌گیرند. محمد سمائی نمونه هنرمند خلاقی است که صرفا با تکیه بر خلاقیت و استفاده اندک از تکنولوژی در مسیر بدل شدن به یک هنرمند شناخته شده و بین‌المللی قرار گرفته؛ «مجسمه‌سازی‌ با فلز یک هنر ناشناخته است و نمونه‌اش را در دنیا ندیده‌ام. حتی کسی سراغ کپی‌برداری از آثار ما نیامده که شاید به‌دلیل سهل و ممتنع بودن این سبک باشد. من برای خلق بسیاری از کارهایم بین 2 تا 3‌ماه وقت می‌گذارم و کمتر هنری را می‌توان سراغ داشت که تا این حد وقت و انرژی بخواهد. برای ساخت یک مجسمه فلزی باید قطعات نسبتا ریز فلز را مثل قطعات پازل کنار هم قرار دهید تا کار بالا برود و شمایل دلخواه مجسمه شکل بگیرد.»

  هنری بی‌نام و نشان
 ساخت مجسمه‌های فلزی عمر و تاریخچه طولانی ندارد،اما بدون تردید در سال‌های آینده مورد توجه بسیاری از هنرمندان قرار خواهد گرفت. عده‌ای با چرخ‌دنده‌ها و سایر قطعات مستهلک خودرو و موتورسیکلت آثاری تولید کرده‌اند، اما ساخت مجسمه فلزی با این سبک و سیاقی که محمد سمائی ابداع کرده یک بدعت و سبکی جدید و تازه در حوزه هنرهای تجسمی است، سبکی که به گفته سمائی مثل خودش بی‌نام و نشان باقی مانده؛ «ساخت مجسمه فلزی تلفیق چندحرفه و هنر دیگر مثل طراحی، قالب‌سازی‌ و فلزکاری است و هنوز کسی برای این سبک نامی انتخاب نکرده است. برای ساخت این مجسمه‌ها جایی آموزش ندیده‌ام و خودم آن را ابداع کرده‌ام. حالا هم اگر از من بخواهند نامی را برای این سبک انتخاب کنم می‌گویم به آن بگویید«هنر فلزکاری».



   حاصل آزمون و خطاهای بسیار
مجسمه‌های فلزی که هرکدام در گوشه کارگاه آرام گرفته‌اند و در صف تحویل به مشتری قرار دارند محصول یک کار جمعی به شمار می‌روند، اما محمد سمائی سازنده اصلی است و با استفاده از ابزارآلات صنعتی فرم دلخواه را به مجسمه‌ها می‌دهد. ساخت مجسمه‌های فلزی در نگاه اول، فرمول چندان پیچیده‌ای ندارد، اما کنارهم قراردادن انبوه قطعات و فرم‌دادن به آنها یک هنر منحصر‌به‌فرد است. سمائی 2شاخصه مهم را برای ساخت مجسمه فلزی لازم می‌داند؛ «آثاری که تا امروز تولید کرده‌ایم حاصل آزمون و خطاهای بسیاری است و هنوز هم در حال یادگیری نکات جدیدی هستم. در این سبک، فرم حرف اول و آخر را می‌زند و اگر قطعات فلزی که به یکدیگر متصل می‌شوند، به‌درستی فرم و حالت نگیرند آن اثر قوام پیدا نمی‌کند؛ مثلا اگر فرم اسب‌های فلزی به‌درستی اجرا نشود تبدیل به قاطر خواهند شد. یک‌بار در طراحی اولیه قرار بود گوسفند فلزی بسازیم، اما درنهایت به خوک بدل شد. در کنار فرم، تخیل هنرمند هم تعیین‌کننده است و کسی که مجسمه را می‌سازد باید به طرح اولیه مومن باشد و در عین حال به تخیلش رجوع کند تا ماهیت سوررئال کارها حفظ شود.» 



   ساخت مجسمه 6 متری
ساخت مجسمه‌های فلزی برخلاف سایر شاخه‌های هنرهای تجسمی به رنگ متکی نیست و مولفه‌های عجیبی دارد. برای ساخت این نوع مجسمه، طرح اولیه توسط نرم‌افزارهای سه‌بعدی تهیه و بعد از آن قالب‌گیری می‌شود. در مرحله بعد، ورق‌های آهن توسط دستگاه‌های لیزری برش می‌خورند تا کنار هم قرار بگیرند و به‌اصطلاح جوش بخورند و فرم دلخواه شکل بگیرد. حالا تصور کنید برای ساخت مجسمه فلزی زرافه 6متری چه تعداد قطعه لازم است و مجسمه‌ساز تا چه حد باید حوصله به خرج دهد تا کار به سرانجام برسد. محمد سمائی ساخت مجسمه 6متری را یک رکورد منحصربه‌فرد می‌داند؛ «برای ساخت چنین کاری، تکه‌های فلز به‌صورت مثلث برش داده شد و این مثلث‌ها طبق شماره کنار هم قرار گرفتند و از داخل کلاف شدند تا مجسمه شکل بگیرد. به همین دلیل محل اتصال مثلث‌ها در ظاهر کار قابل مشاهده نیست و رعایت همین اصل مجسمه را چشم‌نواز می‌کند. برخی مجسمه‌ها به سبک و سیاق دیگری ساخته می‌شوند. مثلا برای ساخت اسب‌های فلزی، قطعات برش خورده با جوش CO2 به هم جوش می‌خورند و به‌گونه‌ای حالت داده می‌شوند که آناتومی و ساختار بدن اسب به‌درستی شکل بگیرد. در این سبک، هنرمند علاوه بر اینکه قطعات را درست کنار هم قرار می‌دهد باید به فرم آنها هم توجه کند و این کار را با ابزارآلات صنعتی انجام دهد.»

  پیروی از سبک رئالیسم
مجسمه‌ها با 2متریال متفاوت تولید می‌شوند؛ مجسمه‌هایی که پایه آنها فایبرگلاس است و مجسمه‌های فلزی بی‌رنگ که تخصص محمد سمائی است و در بسیاری از کشورها، به‌خصوص کشورهای عربی حاشیه خلیج‌فارس طرفداران یا به‌عبارتی مشتریان پروپاقرصی دارد. زیبایی مجسمه‌های نوع دوم به بی‌رنگ بودن آنهاست و رنگ فلز به تنهایی زیبایی خاصی به آنها بخشیده است. خالق مجسمه‌های فلزی می‌گوید: «کلنجاررفتن با تکه‌های فلز سختی‌های خاص خودش را دارد و بی‌نام و نشان بودن کارها سختی‌ها را مضاعف می‌کند، اما بخش لذتبخش کار این است که اینجا از وانت خرده‌آهن مجسمه‌های غول‌پیکر می‌سازیم». محمد سمائی برای ساخت آثارش از سبک رئالیسم پیروی می‌کند؛ یعنی اندازه همه کارها واقعی است و در حجم و اندازه هیچ‌کدام از مجسمه‌ها اغراق نشده است؛ «بخشی از جذابیت کارها شاید به این باشد که بیننده، اندازه واقعی یک اسب را با نمای فلزی می‌بیند. مثلا نمونه طبیعی زرافه 6متری که ساخته‌ایم.»

   هنر با چاشنی عشق 
محمد سمائی یک هنرمند خودآموخته است و تحت آموزش مربی و معلم نبوده و هم‌اکنون به‌تنهایی در حال به تکامل رساندن سبک مجسمه‌سازی‌ با فلز است. طرفداران آثار او به 2دسته تقسیم می‌شوند؛ دسته اول شامل کسانی می‌شود که ساخت مجسمه با فلز را یک هنر بی‌بدیل و منحصر‌به‌فرد می‌دانند و معمولا برای تماشای آثار محمد سمائی به گالری‌های داخل و خارج از کشور مراجعه می‌کنند و دسته دوم را کسانی تشکیل می‌دهند که آنها را کاسبان هنر می‌دانند و نگاه صرفا کاسب‌مآبانه و اقتصادی به ماجرا دارند. سمائی خودش را به دسته اول طرفداران آثارش نزدیک‌تر می‌بیند؛ «برای ساخت مجسمه عقاب فلزی که در گوشه کارگاه می‌بینید چیزی حدود یک‌‌ماه و نیم وقت گذاشته و روزی 8ساعت روی آن کار کرده‌ام. اگر بخواهم ارزش مادی این مجسمه را برآورد کنم باید بگویم با توجه به گرانی سرسام‌آور ورق آهن، ساخت آثاری از این دست، مقرون به‌صرفه نیست، اما عشق به هنر و مجسمه‌سازی‌ است که تا امروز مرا سرپا نگه داشته و ارزش معنوی این آثار را با هیچ متر و معیاری نمی‌توانم بسنجم.» 

   من و آثارم ناشناخته مانده‌ایم
این قانون نانوشته دنیای هنر است که هنرمند آنچنان که باید به تمکن مالی نمی‌رسد و سود اصلی نصیب واسطه‌هایی می‌شود که قواعد و مناسبات پشت‌پرده فروش آثار هنری را می‌دانند و گاهی اوقات یک شبه ره صد‌ساله را طی می‌کنند. محمد سمائی را هم می‌توان در زمره هنرمندانی دانست که به جنبه مادی آثارش توجه چندانی ندارد و شأنی بالاتر از کاسبی با آثار هنری برای خودش قائل است؛ «دلال‌ها مجسمه‌های ما را می‌خرند و با قیمت نجومی به برخی گالری‌های شناخته‌شده می‌فروشند. یک‌بار وقتی برای ترمیم پای اسب فلزی به یکی از گالری‌های تهران رفتم متوجه شدم که مجسمه 12میلیونی ما را به 35میلیون تومان به آن گالری فروخته‌اند. من و آثارم ناشناخته مانده‌ایم و سود دلال‌ها در گمنام ماندن ماست.»

   مجسمه‌های بدون شناسنامه 
 آثار محمد سمائی زیبای مسحور‌کننده‌ای دارند و هر بیننده‌ای را به تحسین وا می‌دارند. تماشای مجسمه‌های فلزی تجربه‌ای است که فقط در این کارگاه می‌توانید آن را لمس کنید و نمونه این آثار در بهترین گالری‌های دنیا هم قابل مشاهده نیست. بی‌هویت‌بودن مجسمه‌های محمد سمائی روی دیگر سکه است. بخش غم‌انگیز ماجرا آنجاست که او می‌گوید دلال‌ها هویت آثارش را پنهان کرده‌اند تا بدون معرفی سازنده آنها، سودهای هنگفتی به جیب بزنند؛ «مجسمه‌های فلزی به امارات ، قطر و چند کشور دیگر فروخته می‌شود. وقتی مجسمه‌ها از کارگاه خارج می‌شوند دیگر از سرنوشت آنها خبر ندارم، چون دلال‌ها این مجسمه‌ها را به اسم خودشان می‌فروشند و کمتر کسی می‌داند که بچه‌های ایرانی این مجسمه‌های فلزی را ساخته و پرداخته کرده‌اند.» مجسمه‌هایی که در داخل کشور خرید و فروش می‌شوند فرجام بهتری دارند؛ مثل مجسمه فلزی اسب ایرانی با ارابه هخامنشی که یکی از بهترین آثار محمد سمائی و همکارانش به شمار می‌رود و مقابل ساختمان شهرداری همدان نصب شده است. این اثر برای مردم همدان، نماد ظهور مدرنتیه در یکی از تاریخی‌ترین شهرهای ایران است و معمولا مورد توجه انبوه گردشگران خارجی هم قرار می‌گیرد. برخی آثار دیگر سمائی هم در میدان‌های مهم و خیابان‌های اصلی اصفهان، شیراز، کرمان و چندین شهر دیگر نصب شده، اما نام سازنده روی هیچ کدام از این آثار حک نشده و ناگفته پیداست که دلال‌ها، هویت را از مجسمه‌های این هنرمند گرفته‌اند و صرفا به منفعت شخصی‌شان فکر می‌کنند.



آرزوی یک هنرمند 
شیوه منحصربه‌فرد محمد سمائی در ساخت مجسمه‌های فلزی احتمالا بعدها به‌عنوان یک سبک در حوزه هنرهای تجسمی بیشتر شناخته خواهد شد و خیلی از هنرمندان داخلی و خارجی از آثار او الهام خواهند گرفت. او هنرمندی به غایت خلاق است، اما همه آثارش را در اوج گمنامی و در سکوت خبری تولید کرده و تا امروز در محافل هنری نام چندانی از او نبوده است. وقتی دلال‌ها نام هنرمند را از روی مجسمه‌ها حذف می‌کنند، درواقع هویت هنرمند و آثار هنری‌اش را سلب کرده‌اند و چنین می‌شود که محمد سمائی، مردی که از ورق آهن مجسمه‌های بی‌همتا می‌سازد، بی‌نام و نشان می‌ماند.‌ ماه پشت ابر پنهان نمی‌ماند و تردیدی وجود ندارد که او روزی به‌عنوان سازنده بهترین مجسمه‌های فلزی این سرزمین شناخته می‌شود و آثارش شناسنامه‌دار خواهند شد؛ آنچه در پنجاه‌ودوسالگی برای محمد سمائی به یک آرزو بدل شده است؛ «برای تک‌تک پرهای پرنده‌های فلزی که ساخته‌ایم وقت صرف شده. گاهی ممکن است صدها قطعه ریز را با استفاده از جوش CO2 به هم خال‌جوش دهیم تا یک مجسمه سر و شکل بگیرد که کار بسیار سخت و طاقت‌فرسایی است. نمونه کارهایی که در داخل کشور خرید و فروش می‌شود را هر ازگاهی در شهرهای مختلف می‌بینیم، اما از سرنوشت کارهایی که دلال‌ها به خارج از کشور می‌برند اطلاعی ندارم. آرزوی هر هنرمند این است که آثارش دیده شود و من هم از این قاعده مستثنا نیستم. وقتی این مجسمه‌ها در بهترین کشورهای دنیا نصب شوند و کسی نداند که من خالق آنها بوده‌ام هیچ ارزشی ندارد. این کارها را می‌توان با برندهای آمریکایی، آلمانی و خیلی از کشورهای دیگر فروخت، اما وقتی ارزشمند می‌شود که نام یک ایرانی روی آن حک شود. اگر بخواهیم پای مجسمه‌هایی که به کشورهای عربی فروخته می‌شود امضا بگذاریم دلال‌ها سراغمان نمی‌آیند و برای امرار معاش دچار مشکل خواهیم شد. تردید ندارم که این کارها یک روز حرف خواهند زد.»
 

این خبر را به اشتراک بگذارید