آمریکا در دوراهی انتخاب
گفتوگو با مهران کامروا، استاد دانشگاه جورجتاون آمریکا
محمدامین خرمی- روزنامهنگار
نفسها در سینه حبس است؛ نهتنها در آمریکا بلکه در ایران و حتی دیگر نقاط جهان. انتخابات آمریکا هیچوقت تا این حد یک انتخابات جهانی نبوده است. رأیدهندگان آمریکایی برای انتخاب چهلوششمین رئیسجمهور خود به پای صندوقهای رأی میروند. البته انتخابات فردا، فقط انتخاب بین دونالد ترامپ و جو بایدن نیست، انتخاب بین 2تفکر است که میتواند طی 4سال آینده مناسبات جهانی را هم تحتتأثیر قرار دهد؛ همانطور که انتخاب دونالد ترامپ در سال2016 چنین کرد. ترامپ حاصل خیزش یا طغیان طبقه متوسط سفیدپوست آمریکایی بود که خواستههای سرکوبشده و مغفولمانده خود طی دهههای اخیر را در وجود او میدید. خواسته این طبقه طی 4سال، معادلات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی آمریکا و البته جهان را شکل داد؛ معادلاتی که مهران کامروا، استاد دانشگاه جورج تاون آمریکا، در گفتوگو با همشهری از آن بهعنوان زخمهایی بر پیکره جامعه این کشور یاد میکند. به اعتقاد او باید منتظر شد و دید آیا یک فرد متعلق به طبقه متوسط سفیدپوست ساکن در ایالتهای تعیینکننده در مرکز آمریکا متوجه بحرانی که جامعه این کشور را دربر گرفته، شده و به خود آمده است یا خیر. کامروا نیز مثل بسیاری از تحلیلگران معتقد است ترامپ زمینه را جوری چیده که بگوید در انتخابات تقلب شده است؛ وضعیتی که به یک بحران منجر خواهد شد. به گفته او، نتیجه این بحران چیزی جز ریاستجمهوری دوباره ترامپ نیست.
4سال قبل، زمانی که دونالد ترامپ با شکست هیلاری کلینتون، راهی کاخ سفید شد، در گفتوگویی که با شما داشتم اشاره کردید که او حاصل یک روند پوپولیستی در آمریکاست و قشر سفیدپوست طبقه متوسط او را به کاخ سفید رساندند. از نظر شما امسال چه اتفاقی در فضای سیاسی آمریکا در حمایت از ترامپ افتاده است؟
همان روند ادامه دارد. در حدود 4سال گذشته، حزب دمکرات هیچ کاری نکرده که با همین قشری که به آن اشاره کردید ارتباط برقرار کند. حزب دمکرات اساسا آنطور که باید، با پایگاه اجتماعی خود و با بدنه جامعه در ارتباط نیست. همزمان، نسل جوان حزب دمکرات در حاشیه قرار دارند و این نسل قدیم حزب هستند که همچنان قدرت را در دست دارند. خانم نانسی پلوسی، رئیس مجلس نمایندگان و سناتور ارشد در سنا آقای چاک شومر را در نظر بگیرید. این نسل سالهاست که قدرت را در حزب دمکرات در دست دارند. اینها با توده مردم رابطه چندانی ندارند.
در مقابل، ترامپ با طبقه متوسط سفیدپوست، رابطه عمیقی برقرار کرده است. این مسئله بسیار مهمی است؛ بهخصوص در ایالتهای مرکزی و جنوبی آمریکا. ایالتهای غربی و شرقی را درنظر بگیرید؛ بهعنوان مثال ایالتهای کالیفرنیا، واشنگتن و اورگان از یکطرف و نیویورک و ورمنوت و غیره در طرف دیگر. اینها همه به دمکراتها رأی میدهند. ایالتهای جنوبی مثل فلوریدا و تگزاس هم همیشه به جمهوریخواهان رأی میدهند. چند ایالت در مرکز آمریکاست که اهمیت پیدا میکند. خود آمریکاییها این ایالتها را ایالتهای غرب میانه یا همان
mid-west مینامند. به آنها ایالتهای محل جنگ یا battle ground هم گفته میشود. میشیگان، ویسکانسین، پنسیلوانیا و ویرجینیا جزو این ایالتها هستند. در این ایالتها، حزب دمکرات برای برقراری یک ارتباط باثبات با طبقه متوسط دچار مشکل است. به همین دلیل نمیتوان قاطعانه گفت که انتخابات به کدام سمت میرود.
در همین ایالتهای تعیینکننده یا ایالتهای محل جنگ، مؤسسات نظرسنجی وضعیت را از نزدیک دنبال میکنند. حتی بهنظر میرسد بهخاطر بیاعتبار شدنشان در انتخابات سال2016، سعی دارند امسال عملکرد دقیقتر و بهتری داشته باشند تا شاید بتوانند بار دیگر اعتماد مردم را جلب کنند. این نظرسنجیها حاکی از پیشتازی بایدن است. نظر شما چیست؟
راستش بهنظر من امسال هم نمیشود به نظرسنجیها اعتماد کرد. ببینید، دونالد ترامپ از نظر اخلاقی، مالی و شخصیتی یک انسان فاسد است و لایق مقام ریاستجمهوری نیست. خیلی از آمریکاییها به این مسئله واقف هستند و حاضر نیستند اعتراف کنند که به این فرد رأی میدهند؛ ولی در عین حال، از این فرد خوششان میآید. حرفهایش عامیانه است و مردم با حرفهای او ارتباط برقرار کردهاند. سیاستهای ترامپ طبقه روستایی و طبقه دارای تحصیلات پایین را جذب کرده است. اگر از همین آدمها بپرسید آیا به ترامپ رأی میدهید، خجالت میکشند بگویند بله، اما وقتی پای صندوق میروند به ترامپ رأی میدهند. به همین دلیل بهنظر من هنوز هم نباید به نظرسنجیها اعتماد زیادی کرد. همانطور که اشاره کردید، در سال2016 در همین روزها همه ما فکر میکردیم کلینتون برنده انتخابات است. غیراز اینها مناظره دوم ترامپ و بایدن به اعتقاد من اندکی به ضرر بایدن تمام شد و همین، کار او را سخت کرده است.
چرا فکر میکنید مناظره دوم به ضرر بایدن بوده است؟ خیلیها معتقدند بایدن در این مناظره عملکرد بهتری داشت.
به چند دلیل. یکی اینکه او گفت قصد دارد استفاده از نفت را کاهش دهد. این باعث میشود او در ایالتهایی که به صنعت نفت وابسته هستند، ازجمله تگزاس و فلوریدا، ریزش آرا داشته باشد. بایدن همچنین گفت که قصد دارد یک برنامه بهداشت عمومی پیاده کند که هزینه زیادی خواهد داشت. خب این برنامه خوبی است اما مردم آمریکا با جیبشان رأی میدهند. آمریکاییها در شرایطی نیستند که بپذیرند مثلا مالیاتشان به نفع یک برنامه بهداشت عمومی افزایش پیدا کند. از سوی دیگر، ترامپ در مناظره دوم نسبت به مناظره اول اندکی آرامتر و منطقیتر رفتار کرد و همین باعث شد برخی از رأیدهندگانی که داشتند از او روگردان میشدند، بار دیگر به سمت او گرایش پیدا کنند.
همانطور که گفتید معروف است که میگویند مردم در آمریکا با جیبشان رأی میدهند. وضعیت اقتصادی امروز مردم چطور است؟ آیا ممکن است عدهای به کارنامه اقتصادی او رأی دهند؟
وضعیت اقتصادی بسیار خراب است. البته ترامپ بهانهاش برای توجیه وضعیت موجود شیوع ویروس کروناست. ترامپ در مناظره دوم هم وقتی مدیریتش در بحران کرونا را زیر سؤال بردند، دائما تأکید میکرد که بهخاطر وضعیت اقتصادی مردم نمیتوانیم کسبوکارها را تعطیل کنیم یا فاصله اجتماعی را پیادهسازی کنیم. در طرف مقابل، بایدن دائما اصرار دارد که باید کسبوکارها تعطیل شود. فردی که وضعیت اقتصادیاش خراب است، از بین این دو تفکر کدام را انتخاب میکند؟ بنابراین همینها ممکن است فردا به ضرر بایدن تمام شود و عدهای که طی هفتههای اخیر در نظرسنجیها نگفتهاند که به ترامپ رأی میدهند، روز انتخابات رأی خود را به سبد ترامپ بیندازند. امیدوارم این تحلیل من اشتباه باشد اما باید آماده پذیرش واقعیت هم باشیم.
دولت ترامپ به هر حال در بحران کرونا عملکرد بسیار ضعیفی داشته است. همین مسئله به پاشنه آشیل ترامپ تبدیل نمیشود؟
خب شاید پاشنه آشیل نباشد اما قطعا ناکارآمدی دولت ترامپ یکی از عواملی است که باعث ریزش آرای او شده است. در 4سال گذشته به جامعه آمریکا لطمه سنگینی وارد شده است. باید دید این جامعه توانایی ترمیم خودش را دارد یا خیر. یعنی باید دید آیا جامعه آمریکا توانایی آن را دارد که از این خواب بیدار شود و بگوید چه اتفاقی افتاده که رئیسجمهور ما شخصیتی مثل ترامپ است.
من سال1978 میلادی یعنی سال1357 به آمریکا آمدم. این آمریکای امروز، نسبت به آمریکای 40سال قبل، شدیدا پسرفت داشته است؛ احساسات نژادپرستی نسبت به 40سال قبل شدیدتر شده، گسستهای جامعه بیشتر شده، شکافهای اجتماعی و اقتصادی عمیقتر شده و باید دید این جامعه آمریکا میتواند خودش را ترمیم کند یا خیر. آیا زخمهایی که سیاستمداران به آن وارد کردهاند، ترمیم شده و جامعه میتواند خود را نجات دهد؟ این یک علامت سؤال بزرگ است که باید منتظر بمانیم تا بعد از انتخابات به جوابش برسیم. یعنی باید منتظر باشیم ببینیم یک فرد متوسط آمریکایی که در یکی از ایالتهای تعیینکننده زندگی میکند، به خود آمده است یا خیر. آیا این سؤال را میپرسد که بر کشور من، بر جامعه من چه رفته است که اینگونه باهم رفتار میکنیم؛ چه شده که با یک هموطن سیاهپوست اینگونه نژادپرستانه رفتار میکنیم. بحران اصلی در آمریکا شکافهای عمیق در جامعه این کشور است. تا توده مردم پای صندوقها نروند و رئیسجمهور خود را انتخاب نکنند، نمیشود گفت چه کسی رئیسجمهور میشود. مردم آمریکا هستند که از میان 2تفکر موجود، تفکر ایدهآل خود را انتخاب میکنند. بنابراین باید منتظر شد و دید که جامعه آمریکا کدام مسیر را انتخاب میکند. در این مسیر بههیچوجه نباید به رسانههای آمریکایی توجه کرد. سیانان میگوید ترامپ در آستانه شکست است. فاکسنیوز میگوید بخش بزرگی از جامعه طرفدار او هستند و او در آستانه پیروزی است. رسانهها به ما نشان نمیدهند که فرهنگ سیاسی آمریکا به کدام سمت میرود. باید منتظر انتخابات و نتیجه آن شد.
میدانم در این انتخابات پیشبینی کار سختی است. اما پیشبینی شما از نتیجه انتخابات چیست؟
خب ترامپ زمینه را طوری چیده که بگوید در انتخابات تقلب شده است. بهنظر من اگر او در انتخابات شکست بخورد، صددرصد میگوید که تقلب شده و همان ماجرای سال2000 تکرار میشود که موضوع بازشماری آرا پیش آمد. فرصت بین انتخابات و ورود رئیسجمهور به کاخ سفید حدود 3ماه است. اگر آنگونه که ترامپ میگوید، شکست در انتخابات را نپذیرد و شاهد وقوع یک بحران سیاسی بزرگ و یک بحران قانون اساسی در آمریکا باشیم، به اعتقاد من، سران حزب دمکرات و سران حزب جمهوریخواه بهخاطر سلامت نظام هم که شده درنهایت به گونهای موضوع را حل و فصل خواهند کرد. یعنی از مسیر قانونی بحران را تمام میکنند؛ مسیری که احتمالا نتیجهاش ادامه حضور ترامپ در کاخ سفید است. در سال2000 هم الگور دمکرات بهخاطر بقای نظام بود که باخت مقابل جورج بوش جمهوریخواه را پذیرفت؛ درحالیکه آرای مردمی او بیشتر از آرای بوش بود.