• چهار شنبه 26 دی 1403
  • الأرْبِعَاء 15 رجب 1446
  • 2025 Jan 15
دو شنبه 12 آبان 1399
کد مطلب : 114559
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/ADO1z
+
-

مواظب باش نکشندت

جلال و جمال‌زاده رابطه چندان خوبی با هم نداشتند

مواظب باش نکشندت

«باعث تأسف است که تاکنون فرصت زیارت سرکار دست نداده است و البته می‎‌‎دانید که تقصیر این قصور از این فقیر نبوده است... اگر بدتان نیاید به خرج معلم‎‌‎هایی که در «مدیر مدرسه» دیدید، در کنار دریاچه لمان آب خنک میل می‎‌‎فرموده‎‌‎اید... عموی من که یک تاجر بلورفروش است و جوانی‎‌‎اش را با شما گذرانده تعجب می‎‌‎کرد چطور از چنان جوانی چنین نویسنده‎‌‎ای درآمده. کاری ندارم اگر عموی من مثلا پسر سیدجمال اصفهانی بود که با تقی‎‌‎زاده هم‎‌‎مشرب می‎‌‎شد حالا لوله‌هنگش کمتر از شما آب بگیرد...». این نامه تند و انتقادی را جلال آل‎‌‎احمد در سال1336 به جمال‎‌‎زاده، نویسنده ایرانی که سال‎‌‎ها بود در سوئیس زندگی می‎‌‎کرد، نوشت. البته سال‎‌‎ها بعد در پاییز سال1341 جلال و جمال‎‌‎زاده بالاخره در همان خانه کنار دریاچه لمان همدیگر را می‎‌‎بینند. جلال در کتاب «سفر به فرنگ» شرح این دیدار را به همان تلخی که در نامه سال36 نوشته، روایت کرده است: «بعد آمدیم سرامیدواری‎‌‎هایی که به جوانان تحصیل‎‌‎کرده درفرنگ هست وگپی که در فلان‌جا برایشان زده و من که حالی‌اش کردم که اینها بزرگ‎‌‎ترین خطرند، چون بزرگ‎‌‎ترین بی‎‌‎ریشه‎‌‎ها و بزرگ‌ترین بی‎‌‎ریشگی‎‌‎ها، از میان ایشان برخاسته. و آن فرمایشات تقی‎‌‎زاده در تقلید دربست فرنگ که چه قدم اولِ خائنانه‎‌‎ای بوده و از این قبیل حکم‎‌‎ها. و نمی‎‌‎دانم چه چیزهای دیگر گفتم، که درآمد: مواظب باش نکشندت؛ به همین صراحت. که گفتم: سَرخُمِ می‎‌‎ سلامت!» 
گرچه جلال و جمال‎‌‎زاده رابطه چندان خوبی با هم نداشتند، اما سیمین دانشور برای جمال‎‌‎زاده نامه تبریک عید فرستاد و او در پاسخی در سال1346 به یکی از همین نامه‌ها با طعنه‎‌‎ای به جلال نوشت: «بنا نبود که دیگر باران لطف و عنایت خود را بر من ارادتمند نبارید. حالا شوهر نازپرورده‎‌‎تان با من سر بی‎‌‎مهری است چه ربطی به‎‌‎کار شما دارد. او در عوالمی سیر می‎‌‎کند که ما را بدانجا راه نیست...» (سند یک). در ادامه جمال‎‌‎زاده شعری برای سیمین دانشور فرستاده است (سند2). 
 

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :