
فردوس لرزان
زلزله فردوس قسمت زیادی از شهر تاریخی تون را خراب کرد

حسنا مرادی
«تون» شهری با قدمت چندهزارساله در خراسان بود که از پس سالها «فردوس» نام گرفت. بیشتر خانههای شهر خشتی بودند و سقفی گنبدی داشتند. اگر چه که فردوس رونق چندصد سال قبل خود را نداشت اما شهری آباد بود؛ بیش از 10هزار نفر در آن زندگی میکردند و شغل بیشترشان هم کشاورزی بود. 70کیلومتر دورتر، در شرق فردوس، منطقه خوشآبوهوای دشت بیاض قرار داشت؛ منطقهای پر از مزارع و باغهای سرسبز با چندین روستای پرجمعیت مانند روستاهای دشتبیاض، خضری و میم. روز شنبه نهم شهریور 1347، ساعت دو و هفده دقیقه بعدازظهر، ناگهان زمین در دشت بیاض لرزید. بیشتر مردم در خانههایشان بودند و مشغول استراحت پس از ناهار. بزرگای زمینلرزه حدود 7.1 ریشتر بود و تا شعاع600کیلومتری، در یزد، سمنان، بجنورد و بادغیس افغانستان هم حس شد. در روستای دشت بیاض همه خانهها خراب شدند و 1230 نفر از 1670نفر سکنه روستا از دنیا رفتند. در شهر کاخک هم، همه شهر جز چند خانه نوساز فروریخت و 1379نفر از ساکنان شهر زیر آوارها جان باختند. با اینکه شهر فردوس فاصله چندانی از دشت بیاض نداشت، اما آسیب کمی به این شهر وارد شده بود. برای همین مردم بسیاری از مجروحان زلزله را به بیمارستان فردوس بردند. بیستویک ساعت بعد، کمی پیش از ظهر، زلزله دیگری با بزرگای 6.4 ریشتر منطقه را لرزاند. این بار کانون زلزله در نزدیکی فردوس بود. بسیاری از بناهای شهر باستانی تون ویران شدند. حتی خانههای خشتی جدیدتر فردوس هم با خاک یکسان شد. بیمارستان شهر هم در این زلزله تخریب شد و مجروحانی که از زلزله دشت بیاض جان سالم به در برده بودند، در زلزله فردوس از دنیا رفتند. در این دو زمینلرزه حدود 12هزار خانه خراب شد و 70هزار نفر بیخانمان شدند. آمارها تعداد کشتهها را از 7هزار تا 12هزار نفر نقل کردهاند. پس از زلزله، محمدرضا و فرح پهلوی خیلی زود خود را به منطقه رساندند و گشتی یکروزه در منطقه زدند. بعد از آنها هم نخستوزیر وقت، هویدا، به منطقه سر زد. بعد از بازدید و رفتن آنها از منطقه، هیاهوها خوابید و جمعیت شیروخورشید هم دیگر کار خاصی در آنجا نکرد. اما گروههای مردمی خود را از مناطق مختلف به فردوس رساندند. شهیدبهشتی در آلمان از مسلمانان مرکز اسلامی هامبورگ 43هزار مارک کمک جمع کرد و برای زلزلهزدگان فرستاد. گروهی از بازاریها و طلاب مشهد با کمکهای مردمی فراوان به آنجا آمدند و یک ماهونیم در منطقه ماندند. بسیاری از مراجع تقلید کمکهای نقدی برای زلزلهزدگان فرستادند. در روزهای بعد گروهی 50نفره از پزشکان و جراحان دانشگاه تهران و دانشگاه ملی (شهید بهشتی فعلی) برای امدادرسانی به مردم این منطقه، با هواپیما به مشهد رفتند، اما مسئولان اجازه ندادند آنها به فردوس بروند و آنها را به تهران برگرداندند. در سالهای بعد، شهردار وقت فردوس دستور داد که تمامی قسمتهای آسیبدیده از زلزله تخریب شوند. همه محلههای شهر قدیمی فردوس با خاک یکسان شدند. تنها مردم محله سردشت اجازه ندادند کسی آن محله را خراب کند و خودشان محله را بازسازی کردند. از شهر باستانی تون، تنها چند تک بنا به جا ماند با زمینهای خالی و صافشده اطرافشان. شهر جدید فردوس هم، در شرق شهر قدیمی از نو ساخته شد. عدهای از مردم هم کمی دورتر رفتند و شهر اسلامیه را ساختند که تا به امروز برپاست.