رسانه در نبرد حق و تکلیف
دکتر رضا غنیلو ـ عضو هیأت علمی دانشگاه و کارشناس رسمی دادگستری
در روزهای اخیر 2 حادثه بدرفتاری مأمور پلیس علیه متهم دستگیر شده در مشهد و خشونت علیه زن آبادانی و دستاندازی مأمور حراست به وی بیش از سایر ویدئوها در شبکههای اجتماعی تبادل و دیده شد و بحث دیرپای حق و تکلیف و تجاوز هر یک به حریم دیگری را دوباره زنده کرد. ابتدا باید مسئله را سادهسازی و مصداقی کرد تا شفاف و سریع به آن پاسخ دهیم. مثلا آیا در رویداد مشهد مأمور کلانتری بدون حکم قضایی یا ماموریت سازمانی اقدام به دستگیری کرده است؟ آیا متهم مرحوم بیگناه بوده است؟ آیا مأمور انتظامی در حال دفاع از خود و مقاومت متهم بوده است؟
واضح است که مأمور انتظامی براساس اخبار منتشر شده در سایت پلیس براساس ماموریت محوله و استمداد شاکی و تماسهای مکرر اهالی محله در محل حاضر شده و آنچه در فیلم قابل تشخیص است، عملیات دستگیری و مقاومت با هر کیفیتی و حداقل در زمان فیلمبرداری به پایان رسیده بوده و اینکه متهم مرحوم انسان گناهکار و سابقهداری بوده است یا خیر، محل تشخیص و اثبات و مجازات آن مطمئنا در خیابان نیست. پس چرا اینگونه حوادث آن هم در هفته ناجا روی میدهد؟ پاسخ یک کلام است؛ فقدان حرفهایگری و آموزش حق و تکلیف در هر دو طرف قضیه. البته شاید سازمانها صد برگ سند و آمار ارائه کنند که آموزش ظاهری صورت گرفته است ولی صحبت ما از آموزش بحث یک باور ، ممارست و تمرین تا سطح نهادینه شدن آن است نه فقط پاس کردن درسها و انجام آزمون و این به وقوع نخواهد پیوست مگر با مطالبهگری افکار عمومی و رسانهها.
هرچند رسانهای شدن نقاط ضعف مورد پسند هیچ مسئولی نیست چون همیشه افرادی رادیکال و یا مخالف، بدون تجزیه و تحلیل منطقی و نقد مستند بهدنبال اثبات دیدگاه خود و به بیراهه بردن ماجرا هستند. واقعیت این است که موضوعات اجتماعی ابعاد مختلفی داشته و تکعاملی نیستند و برای قضاوت صحیح لازم است تمام دادهها در اختیار افکار عمومی قرار گیرد. ما باید تهدیدات هرچند مغرضانه رسانهای را تبدیل به فرصت کنیم؛ چرا که مسائل اجتماعی تا وقتی که اجتماعی نشوند حل نخواهند شد. یک سازمان زحمتکش نباید تمام سرمایه اجتماعی خود را فدای یک خطای ناپخته کند و از سوی دیگر نیز هر کس باید سهم قصور خود را بپذیرد: سازمان، فرمانده مستقیم، سیستمهای نظارتی و...
رسانهها نیز باید به آموزش همگانی اهتمام ویژهای بورزند تا مردم بدانند قانون در برابر هر حقی یک تکلیف برای صاحبان حق مقرر کرده است. چه بسا اگر آن مأمور خسته و عصبانی نبود و متهم مرحوم یا آن خانم در آبادان مقاومت بیهوده نمیکردند سلسله خطاهای بعدی صورت نمیپذیرفت. چیزی که وظایف رسانه را سنگینتر میکند کالبدشکافی حقیقت برای اصلاح و ترمیم است نه هیجانزایی برای توجه گذرا.