جلالآلاحمد از بهمن محصص مینویسد
رشتی ایتالیایی شده
این نقد نیست، بلکه یک جستار به معنی دقیق کلمه است. جستاری در بهمن محصص، نه صرفا بهعنوان یک نقاش، بهعنوان یک دوست نقاش. آلاحمد که فارسی را چنان مینوشت که میتوانست به قول روزنامهنگاران آن زمان، طرف را «دراز» کند، این بار با لطافتی که از شخصیت زمخت او بعید است درباره دوست خود و آثار دوست خود نوشته است. اجازه دهید بار دیگر تأکید کنیم که این نقد نیست و گامی فراتر گذاشته و بگوییم حتی جستار، به آن معنی امروزی هم نیست، بلکه نوشتاری برای یادآوری دوستیها و تلاش برای ادراک این هنرمند پیچیده است. این نوشته را از نوشتههای مهم دهه 40 میدانیم، زیرا تصویری که آلاحمد از محصص میسازد، دقیقا همان تصویری است که در مستند «فی فی از خوشحالی زوزه میکشد» به کارگردانی میترا فراهانی میبینیم. آلاحمد در این یادآوری و مرور آثار، به فهمی عمیق و دقیق از محصص نایل میشود. شیوهای که اگر آلاحمد برای دشمنان خود هم بهکار میبرد، حاصل «نقد» و تعریفی تازه از نقد که میتوان آن را کوششی نوشتاری در فهم آثار دانست. همانطور که حاصل گفتوگوی بهمن محصص با نوشتار جلال آلاحمد، طرحیهایی برای کتاب «نون والقلم» اوست که نمونههایی از آن را میبینید.