• سه شنبه 11 اردیبهشت 1403
  • الثُّلاثَاء 21 شوال 1445
  • 2024 Apr 30
دو شنبه 28 مهر 1399
کد مطلب : 113454
+
-

مردمی که نام خیابان‌هایشان تغییر کرد چه می‌گویند؟

چالش عادت به نام‌های جدید

چالش عادت به نام‌های جدید


شبنم مجیدی ـ روزنامه‌نگار

درنظرسنجی غیررسمی‌ای که از بعضی اطرافیان داشتم تقریبا هیچ‌کسی را میان گروه‌های اجتماعی مختلف پیدا نکردم که طرفدار تغییر مداوم نام خیابان‌ها باشد. معمولاً آدم‌ها خیلی دیر با تغییراتی این‌چنینی کنار می‌آیند و شاید هرگز به آن عادت نکنند. از روزی که نام تابلوی خیابان عوض می‌شود، در اپلیکیشن‌های مسیریاب گوشی‌های موبایل، به‌سرعت نام جدید جایگزین می‌شود! یعنی هنوز میخ تابلوی جدید روی دیوار کوبیده نشده که دستگاه الکترونیکی آن را می‌پذیرد و تقریباً همه‌‌چیز برایش تمام می‌شود. اما آدم‌های محله، همان روز که هیچ، همان‌ماه و سال که هیچ، حتی سال‌ها می‌گذرد و هنوز محله‌شان را با آن نام قدیمی صدا می‌کنند.
نام جدید در نهایت با آدم‌های جدید محله خو می‌گیرد، نسل دیگری که نام قدیمی را روی دیوار کوچه‌شان هرگز ندیده‌اند و نام جدید برایشان می‌شود محل خاطرات و روزهای خوب و بد زندگی‌شان. و البته که این نام هم ممکن است دوباره عوض شود و نسل دیگری که باید نام قدیمی را صدا بزند و به نام جدید هرگز عادت نکند؛ یک چرخه که شاید هرگز هم پایان نیابد.
فریبا زن خانه‌داری است که می‌گوید: سال‌ها در خیابان نشاط زندگی کرده‌ام. نام نشاط را دوست داشتم اما همین سال گذشته یک روز دیدم تابلوی دیگری به جای نشاط نصب شده و نام خیابان عوض شده است. نام جدید هم خوب است، اما من سال‌ها با نام قبلی زندگی کرده بودم. با نام جدید خو نمی‌گیرم و اصلا برایم عادی نمی‌شود. هنوز هم وقتی به راننده تاکسی‌ها می‌خواهم بگویم که کجا پیاده می‌شوم نام قبلی را می‌گویم و آنها هم دقیقا می‌دانند کجاست. نام جدید اتفاقا باعث می‌شود اصلاً ندانند کجا را می‌گویی. وقتی همه افراد یک محله با یک نام زندگی کرده‌اند چرا باید این را عوض کرد؟ مگر این شهر کارهای مهم‌تری ندارد؟ عوض کردن اسامی خیابان‌ها چرا باید یکی از دغدغه‌های اصلی مسئولان باشد؟
مهدی هم که تجربه عوض شدن نام خیابانی را که در آن زندگی می‌کند دارد، به همشهری می‌گوید: اصلا نمی‌دانستیم نام جدید  چه‌کسی است؟ یعنی گذاشتن این نام درحالی‌که آن شخص اصلا برای ما اهالی محله حتی معرفی نشده است، چه فایده‌ای دارد؟ آیا شناساندن افرادی که برای این کشور مهم بوده‌اند، بهتر از این نیست که سال‌ها فقط اسمشان روی یک کوچه بماند؟ می‌دانم که برای ادای احترام است اما همه اهالی همچنان همان نام قدیمی را استفاده می‌کنند.
آن قدر مردم با نام‌های جدید ارتباط نمی‌گیرند که حتما شما هم آن خبرها را به یاد دارید که حتی وقتی نام بلوار فردوس غرب به اسم ناصر حجازی بزرگ با وجود محبوبیت بسیار او، تغییر کرد، عده‌ای نامعلوم رنگ سیاه به تابلوی جدید پاشیدند و این اسم را از روی تابلو پاک کردند؛ رفتاری که باعث تعجب بسیاری شد. اما این نخستین بار نبود و قطعاً ‌آخرین بار نیز نخواهد بود. در مثال دیگری ساکنان خیابان «بهنام» سابق که به دکتر «علی اکبر فرهنگی» تغییر نام داده شد، در مخالفت با این کار، تابلوی جدید خیابان را مخدوش کردند.
حتی خیابان سابق «نفت شمالی» نیز که به خیابان «محمد مصدق» تغییر کرد با وجود آنکه از سوی بسیاری به‌عنوان یکی از تغییرات خوب نام خیابان‌ها یاد شد، باز هم از سوی اهالی خیابان برتابیده نشد. و این تابلو نیز با رنگ‌پاشی مخدوش شد.
ستاره می‌گوید: خیابان ما چندین‌بار به‌خاطر همین موضوع تابلویش کنده شد و دوباره تابلوی جدیدی برای آن نصب شد. اهالی با نام جدید کنار نمی‌آمدند و به همین دلیل هر چند روز یک‌بار می‌رفتیم و می‌دیدیم روی نام جدید رنگ پاشیده‌اند. البته تابلو دوباره با نام جدید نصب می‌شد و در نهایت اهالی از رو رفتند و نام جدید برجا ماند. او ادامه می‌دهد: البته نه اینکه این نام جدید دردسر ایجاد نکرده است. هنوز هم وقتی می‌خواهم به کسی آدرس بدهم باید هر دو نام قدیم و جدید را بگویم تا گیج نشود و توضیح دهم که نام خیابان عوض شده و اگر خواست از کسی بپرسد هر دو نام را بگوید! برای ارسال بسته‌های پستی نیز باز تا مدتی دردسر ایجاد می‌شود.
یک مهندس 29ساله نیز با اشاره به اینکه با موضوع تغییر نام خیابان‌ها کنار نمی‌آید، ادامه می‌دهد: می‌فهمم که این اسامی معمولاً از قهرمانان این کشور یا از نام افرادی که تاریخ‌ساز و مهم بوده‌اند، انتخاب می‌شود. می‌دانم و برای آنها احترام قائلم اما، اسامی قدیمی نیز معمولا به‌دلیلی انتخاب شده‌اند یا بعضی‌هایشان حتی به تاریخ مربوط‌اند. از طرف دیگر اسامی جدید معمولا خیلی طولانی هستند و وقتی بخواهی از آنها استفاده کنی طرف مقابل گیج می‌شود. همه راحت‌ترند که وقتی به راننده تاکسی می‌خواهند آدرس بدهند همان نام قدیمی را به‌کار برند.
جلال کمی دید مثبت به این قضیه دارد و می‌گوید از اینکه نام همه خیابان‌ها و کوچه‌ها یکدست و یکرنگ و تمیز و مرتب شده، لذت می‌برد، ولی در نهایت با نام‌های جدید ارتباط نمی‌گیرد؛ نام‌های جدید به آشفتگی دامن می‌زند. آن هم در شهری که همین حالا هم آنقدر اسم خیابان و بزرگراه و محله دارد که آدم نمی‌تواند همه آنها را حفظ کند.


    نام‌ها و نشانه‌ها 
سعید مروتی ـ روزنامه‌نگار



پدرم به سینما آفریقا می‌گوید آتلانتیک، عصر جدید را تخت جمشید و بهمن را کاپری می‌نامد؛ نام‌هایی که از آنها خاطره ملموس دارد. او در آتلانتیک فیلم دیده و از وقتی نامش به آفریقا تغییر کرده وارد این سینما نشده. نام‌های قدیمی سینماهای تهران برای سینماروهای قدیمی همچنان زنده است؛ به‌خصوص برای آنهایی که سینما رفتنشان بیشتر به همان جوانی محدود شده. سینمای تعطیل شده سعدی، تا اوایل دهه 60، نامش ماژستیک بود؛ جایی که من در دوران کودکی کلی نورمن ویزدوم در آنجا دیدم. از «شیرفروش» تا «قصاب‌باشی» و بعد هرچه نمایش می‌داد که اغلب هم کمدی یا فیلم های مناسب بچه‌ها بود. مثل «تختخواب سحرآمیز» که از تماشای قسمت‌های المپیک حیواناتش سیر نمی‌شدیم و بعدا ماژستیک این تکه انیمیشن را هر سانس قبل از نمایش فیلم اصلی روی پرده می‌انداخت. ماژستیک بعدا شد سعدی. اما هنوز من در محاوره و گپ وگفت از نام قدیمی‌اش استفاده می‌کنم و اغلب هم مجبورم اسم فعلی‌اش را هم داخل پرانتز قید کنم، چون خیلی‌ها نام قبلی سینما سعدی را به‌جا نمی‌آورند. جالب است که بدانید نام این سینما در دهه 40، چارلی بوده و پدر و عموی بزرگم از این سینمای قدیمی با این نام یاد می‌کنند. نام‌ها با خاطره و عادت در ذهن می‌مانند. و به همین دلیل عوض کردن نامی که جا افتاده با وجود سهولت ظاهری‌اش به همین سادگی‌ها هم نیست. بعضی از نام‌ها چنان ریشه دارند که هیچ تصمیمی نمی‌تواند آنها را از ذهن و زبان پاک کند. سال۶۶ بنیاد مستضعفان متولی وقت پرسپولیس تصمیم گرفت نام این باشگاه را به پیروزی تغییر دهد. از فردای این تصمیم پرسپولیس در رسانه‌های رسمی تبدیل شد به پیروزی ولی مردم این نام را به رسمیت نشناختند. در استادیوم هرگز نامی از پیروزی جز توسط گوینده ورزشگاه برده نشد. سال‌ها گذشت و به‌مرور زمان گزارشگران تلویزیون هم بی‌خیال پیروزی شدند و همان نامی را به‌کار بردند که مردم آن را بر زبان می‌آوردند. تا همین چند سال پیش اسم رسمی تیم سرخ‌پوش پایتخت پیروزی بود ولی فقط یک روزنامه سیاسی این نام را در خبرها و گزارش‌هایش قید می‌کرد. بالاخره نام اصلی و قدیمی باشگاه هم رسما بر پیشانی تیم نشست و داستان تمام شد. در مقابل تغییر نام باشگاه تاج به استقلال در ابتدای پیروزی انقلاب، خیلی زود جا افتاد. چون هم نام مناسبی انتخاب شده بود و هم پشت تغییر نام منطقی وجود داشت که افکار عمومی آن را می‌پذیرفت. وقتی نظام سلطنتی از میان برداشته شده بود نام تیم دربار هم باید تغییر می‌کرد. خانه ما در خیابان اسلامیه است. سال گذشته این نام به خیابان برادران شهید جلایی‌پور تغییر کرد. به شکلی عجیب تنها تابلوی اسلامیه شرقی تغییر کرده و اسلامیه غربی شامل تغییر نام نشده بود. همین موضوع ماجرا را پیچیده‌تر و گیج‌کننده‌تر کرده بود. چند وقتی عده‌ای تابلوی جدید خیابان را می‌کندند و روی دیوار می‌نوشتند اسلامیه شرقی. تا اینکه بالاخره هر دو تابلو خیابان کوچک ما به این صورت درآمد: برادران شهید جلایی‌پور (اسلامیه). به این ترتیب هم احترام شهدا حفظ شد (چون دیگر کسی نه تابلو را می‌کند و نه مخدوش‌اش می‌کرد) و هم نام قدیمی و جا افتاده خیابان پابرجا ماند تا دیگر راننده تاکسی و پیک موتوری در یافتن آدرس به مشکل نخورند. حالا اسلامیه رفته داخل پرانتز و به‌مرور عنوان تازه خیابان که مزین به نام پرافتخار برادران شهید جلایی‌پور شده هم جا می‌افتد. مثل خیلی جاهای دیگر که به 2 و در مواردی 3 نام شهره‌اند.
گاهی اوقات اما گذر زمان هم باعث پذیرش نام‌های تازه نمی‌شود. مثل خیابان جردن که سال‌های طولانی آفریقا بود و چند سالی است به نلسون ماندلا تغییر نام داده ولی برای مردم نام این خیابان همچنان جردن است. پشت هر تغییر نامی معمولا ملاحظاتی وجود دارد ولی گاهی هیچ ملاحظه‌ای نمی‌تواند خاطره و یاد نام قدیمی را محو کند.

این خبر را به اشتراک بگذارید