شریک جرم یا فریبخورده
آیا بازیگران و عوامل هنری باید از منبع پولی که بهعنوان دستمزد میگیرند، آگاه باشند
فهیمه پناهآذر- روزنامه نگار
در یک دهه گذشته سرمایههای متنوعی به اشکال مختلف به دنیای هنر وارد شدند. سرمایهگذاری در فعالیتهای هنری، به یک سرمایهگذاری رایج در بازار سرمایه ایران تبدیل شده. نام سرمایهگذاران در کنار بازیگران و عوامل هنری در تبلیغات تکرار میشود. همه میدانند که همه سرمایهها منشأ و سرنوشت یکسانی ندارند. دنبال کردن پروندههای فساد مالی که این روزها مراحل قضایی خود را پشت سرمیگذارند، نشان میدهد که تشخیص منبع اصلی سرمایهای که صرف فعالیتهای مختلف ازجمله فعالیتهای فرهنگی میشود؛ کار آسانی نیست. در هنرهای نمایشی گروهی از سرمایهگذاران بخشهای مختلف تولید آثار نمایشی و سینمایی را فعال کردند و گروهی به سالنسازی روی آوردند. اما عاقبت ورود برخی از این سرمایهها به حضور در فرش قرمزها و افتتاحیه فیلمهای سینمایی و گرفتن عکسهای یادگاری و فروش و موفقیت تجاری ختم نمیشود؛ گاهی برخی از آنها که فعالیتهای اقتصادی دارند به دلایل غیر فرهنگی و نامربوط به سینما سر از زندان درمیآورند و گاهی داستان دادگاه مانند سریالهای چند قسمتی افکارعمومی را بهدنبال خود میکشد؛ دادگاهی که باعث میشود در شبکه اجتماعی و افکار عمومی عوامل هنری این فعالیتهای فرهنگی مورد بازخواست قرار بگیرند. درحالیکه ورود سرمایههای خارج از جریان مالی فرهنگی به تولید آثار منتقدان پروپاقرصی هم دارد، با این حال حضور سرمایه و سرمایهگذار اجتنابناپذیر است. سؤال اینجاست که آیا عوامل هنری باید معیاری مالی برای همکاری با سرمایهگذاران اغلب ناشناس در فضای فرهنگی داشته باشند؟ در این گزارش سعی شده در گفتوگو با نمایندگان صنوف هنری و همچنین وکلای آگاه مشخص شود که ورود بازیگران به پروژههای بزرگ و امضای قراردادهایی که منشأ مالی آنها مشخص نیست، جرمی برای بازیگران و عوامل محسوب میشود و یا اینکه در این مورد قانونی وجود دارد یا خیر؟
قوانینی که شفاف نیستند
شهرام گیلآبادی، مدیرخانه تئاتر درباره ورود سرمایهها توسط سرمایهگذاران به تئاتر و سینما و همچنین همکاری بازیگران برای تولید آثار تئاتر و سینما به همشهری توضیح میدهد: «سرمایهگذاری در ایران و در بخشهای مختلف سیستم پیچیدهای دارد که برای هنرمندان منشا و مبدا مشخص نیست و هنرمند نمیتواند مرجع رسیدگی به این امور باشد. در این مورد دولت باید نقش خود را به خوبی نشان بدهد. دولت باید با قوانین روشن و مشخص سرمایهها را به خوبی کنترل کند تا هنرمندان به دردسر نیفتند. » وی ادامه میدهد:«هنرمندان تلاش میکنند صاحبان سرمایه، مشاغل و شرکتهای خصوصی در زمینه هنر سرمایهگذاری کنند و بخشی از سرمایه خود را به حوزههای هنر بیاورند. این اقدام از سوی هنرمندان میتواند مثبت باشد اما این موضوع که منشا و منبع سرمایه کجا بوده، کار هنرمند نیست و متأسفانه دستگاههای نظارتی در کشور آنقدر دچار مشکل و دارای قوانین نانوشته و غیرشفاف هستند که نمیتوانند نظارت جامع را داشته باشند.» گیلآبادی در ادامه به وجه دیگری اشاره میکند و اینکه سرمایههایی که به بخش هنر آورده میشود باید به اقتصاد و در نهایت اقتصاد هنر تبدیل و باعث رونق آن شود. این اقتصاد هنر میتواند بازار موجود را توسعه دهد و همچنین باعث رونق بازار جدید شود که در این خصوص میتوان به 2وجه آن اشاره کرد.» گیلآبادی اضافه میکند: «یک وجه آن دولتی است و اینکه قوانین هنر در اقتصاد کلان ما بهحساب نمیآید و این یک نقص بزرگ است. در کشور هنوز نتوانستند اقتصاد هنر را کشف کنند. اما در دنیا؛ اقتصاد هنر یک قدرت بزرگ محسوب میشود و میتواند به ایجاد و گسترش بازارهای هنر کمک کند. وجه دیگر نیز علاوه بر بحث اقتصاد؛ وجه توسعه فکری است. اقتصاد به توسعه فکری باید کمک کند. وقتی سرمایهگذار، سرمایهای را میآورد باید علاوه بر اشتغالزایی که در بحث اقتصاد هنر است به توسعه فکری کمک کند و در این زمینه نیز به برنامهریزی استراتژیک نیازمندیم که در کشور ما وجود ندارد.»
اخلاق هنری هم مهم است
مدیرعامل خانه تئاتر همچنین به بحث هنرمندان در این زمینه میپردازد و اینکه هنرمندان بهعنوان نخبگان جامعه، شأن خود را رعایت کرده و دستمایه رشد کاذب برخی از سرمایهگذاران نشوند. این موضوع هم به اخلاق هنر برمیگردد. وی میگوید: «اگر قوانین و قواعد مشخصی در این زمینه وجود نداشته باشد نمیتوان از هنرمندان توقع داشت که بهدنبال منبع و مرجع ورود سرمایهها به تئاتر سینما باشند.»
دستمزدهای خارج از عرف جای سؤال دارد
البته بحثی که در این میان وجود دارد و بسیاری به آن اشاره دارند، دستمزدهایی است که خارج از عرف پرداخت میشود و بسیاری معتقدند که این دستمزدهای خارج از عرف باید برای عوامل تولید فیلم سؤال ایجاد کند و از چرایی و چگونگی منشا سرمایه اطلاع پیدا کنند. غلامرضا موسوی تهیهکننده سینما در پاسخ به این سؤال که بازیگران با ورود به پروژههای سینمایی باید از چگونگی سرمایه ساخت پروژه اطلاع داشته باشند یا خیر؟ به همشهری پاسخ میدهد: «حقوق و دستمزد در سینما و دیگر هنرها عرفی دارد. هنگامی که بازیگر برای بازی قرارداد امضا میکند وقتی دستمزد به شکل عرف همیشگی باشد برایش بهطور طبیعی سؤالی پیش نمیآید اما زمانی که این دستمزد خارج از عرف باشد برای هر فرد عاقلی این سؤال پیش میآید که مبنای پیشنهاد این دستمزد چیست؟ معمولا برخی از سرمایهگذاران که با پولهای بیحساب و کتاب وارد سینما میشوند و بهگونهای قصد پولشویی دارند دستمزدهای خارج از عرف نیز پرداخت میکنند. شاید به لحاظ قانونی بازیگر مکلف به جستوجوگری در زمینه منشا پول نباشد اما به لحاظ عقل و درایت وقتی دستمزد زیاد داده میشود، سؤال ایجاد خواهد شد.»
قانون بازیگر را مکلف به پیدا کردن منشأ سرمایه نمیکند
با همه این اوصاف بحث قانون و وجود قوانین موجود میتواند به روشن شدن ماجرای دستمزدها کمک کند. روحالله بهرامی، وکیل دادگستری به همشهری میگوید: «در حقوق ایران، اصلی به نام قانونی بودن جرائم و مجازاتها داریم؛ یعنی اگر میخواهیم شخصی را مورد تعقیب و مجازات قرار دهیم باید آن فعل مجرمانه، در قانون صراحتا ذکر شده باشد. یک مبحث دیگر هم به نام سوءنیت وجود دارد یعنی قانونگذار در یک فرایند مجرمانه، علاوه بر عنصر مادی و قانونی، بهدنبال عنصر معنوی یا همان سوءنیت فرد از آن عمل میگردد. اینکه فرد آگاهانه دست به این کار زده است یا خیر؟ و با علم بهاحتمال مجازات، اراده کرده نظم اجتماعی را برهم بزند.»
این وکیل دادگستری در ادامه اضافه میکند: «باید مشخص شود فردی که جرمی را مرتکب شده؛ سوءنیت داشته یا خیر؟ درخصوص بازیگران نیز این قاعده کلی وجود دارد. وقتی یک بازیگر قراردادی را امضا میکند لازم نیست ذرهبین دست بگیرد و بهدنبال رد پای پولهای مافیای موادمخدر بگردد. او اگر میدانسته سرمایه مثلا از محل یک اختلاس فراهم شده و آن را امضا کرده مرتکب جرم شده و این سوءنیت تلقی میشود.» بهرامی در ادامه توضیح میدهد: «در دنیا و ایران بحث مبارزه با پولشویی در قالب مدیریت کلان کشورها دنبال میشود. در کشور ما همچنین معاونتی در دولت وجود دارد و حتی قانون مبارزه با پولشویی هم تصویب شده و در حال اجراست. بسیاری از باندها و گروههای مافیایی؛ پولهایی کلان و نامشروع بهدست میآورند در برخی از زمینهها ازجمله امور هنری و سینما هزینه میکنند. این یک معضل جهانی است. اما از نظر حقوقی و عقلایی، با توجه به عدمشفافیت اطلاعات و عدمامکان نظارت فردی بر مسائل کلان اقتصادی، نمیتوان انتظار داشت شخص بازیگر یا فردی که قرار است در یک پروژه سینمایی همکاری داشته باشد تحقیق کند که منشا پول کجاست؟ زیرا ابزارهای لازم جهت این امر پیشبینی نشده است و این کار از عهده بازیگر برنمیآید. در کل دنیا دولتها به جایی که برای مبارزه با پولشویی با معلول رودررو شوند با عوامل آن مبارزه میکنند.» بهرامی در پایان با تأکید بر اینکه در کشور ما منشا افزایش پولشویی و فعالیت گروههای مافیایی، اغلب عدموجود نظارتهای مدیریتی است و گویی برخی نمیخواهند این معضل مورد برخورد قاطع قرار گیرد و به جای رفع معضل مدیریتی این رسالت را بر شهروندان تکلیف میکنند تصریح کرد: «تحمیل تحقیق درباره منشا دستمزدهای بازیگری به بازیگر، امری عاقلانه و عملی نیست و قانون چنین تکلیفی بر عهده بازیگر نگذاشته است چراکه این کار بدون فایده و غیرممکن است. افرادی که پولهای خود را در معاملههای صوری پولشویی میکنند، ردی از خود به جای نمیگذارند مگر آنکه بازیگر واقعا از موضوع منشا غیرمشروع پول، اطلاع داشته باشد و اگر این اطلاع محرز باشد بحث سوءنیت پیش میآید و در این صورت جرم شناخته و مورد پیگرد قرار میگیرد.»