اوج خاچیکیان
دوره تازه سینمای ایران با آقای قرن بیستم
سعید مروتی
«ضربت» بهترین فیلم ساموئل در سالی که یک طرف «آقای قرن بیستم» و طرف دیگر «شب قوزی» ایستاده، اکران میشود.
ضربت، بهترین فیلم ساموئل خاچیکیان، بهترین فیلم سینمای ایران در سال 43 نیز هست. سال 43 سکه سینمای جنایی هنوز رونق دارد و خاچیکیان در بهترین دوران حرفهایاش، آماده و سرحال، با نورپردازی، زوایای غیرمتعارف دوربین و موزیک و مونتاژ، تعلیق و دلهره میسازد. آرمان، بوتیمار، بیک ایمانوردی و جلال در مقابل دوربین قدرتالله احسانی تصویری از مردان خشن میسازند که با هدایت خاچیکیان و تسلط و مهارت تکنیکی قابل توجه او، سینماروها را هیجانزده میکند. ضربت، نقطه اوج مسیری است که با توفان در شهر ما شروع شد و با یک قدم تا مرگ و دلهره ادامه یافت.
آقای قرن بیستم، مقدمهای بر ظهور پدیده فردین پس از سالها آزمون و خطاست. خود آقای قرن بیستم هم بخشی از همین آزمون و خطاهای سیامک یاسمی است که پس از ناکامی در ساخت فیلم جنایی، میپذیرد که در زمینی که ساموئل در آن حضور دارد بازی نکند. فردین بازیگر پرکار سال 43(با 6 فیلم اکرانشده در این سال) با آقای قرن بیستم، توجه تماشاگر فیلمفارسی را جلب میکند. سال 43 هنوز قصههای جنایی و فضای شیک و فرنگی فیلمهای خاچیکیان، با سلیقه سینماروها همخوانی بیشتری دارد ولی فردین هم بهتدریج سنگ بنای قهرمانی از طبقه فرودست را میگذارد که پایین شهریبودنش نه ویژگی که امتیاز است. اقتباس از هزار و یک شب، سناریوی جلال مقدم، هوش فرخ غفاری در انتخاب لحن متناسب برای کمدی سیاه و روشنفکرانه و در نهایت گام نهادن در مسیری تازه، نتیجهاش شکست در گیشه و استقبال منتقدان است. شب قوزی به فستیوالهای مهم اروپایی میرود، با ستایش منتقدان خارجی مواجه میشود و فکر پشت فیلم، کاستیهای فنی این محصول ارزان استودیو ایران نما را کمرنگ میکند. مشکل اما شکست تجاری و از بینرفتن سرمایه فرخ غفاری است. شوخیهای فیلم برای تماشاگر ایرانی خیلی ملموس و بامزه نیست. نتیجه فاصله زیاد از سلیقه عمومی، دورشدن از فضای فیلمسازی است.