سمیرا رحیمی ـ روزنامهنگار
قبول کنید اکثر ما، رانندگان بدی هستیم. شاید این اظهارنظر را بلافاصله به جنسیت نویسنده مطلب ارتباط دهید. اما صرفنظر از ریشه این اتهامزنی جنسیتی و بیپایه و اساس و چرخه معیوبی از اتهامزنیهای مشابهی که میان رانندگان زن و مرد بهوجود آورده، بدنامی رانندگان ایرانی - نه رانندگان زن یا مرد ایرانی- موضوعی فراتر از جنسیت و حتی مرزهای جغرافیایی است.
فرهنگ بد رانندگی در ایران تنها بر عدممهارت رانندگان اتکا ندارد. شتاب بالای زندگی در شهرهای بزرگی مانند تهران، عجله بیمورد برای چند دقیقه زودتررسیدن به مقصد، متصورشدن قانونشکنی بهمثابه اعتراض مدنی یا اقدامی تنبیهی برای «گرفتن حال» رانندهای که در نهایت امنیت از کنار شما سبقت گرفته است، تبدیلکردن صدای بوق به زبانی گوشخراش برای برقراری ارتباط با دیگر خودروها و عابران پیاده، زیرپاگذاشتن حقوق پیادهها، شیوع فرهنگ مسموم زرنگبازی در میان رانندگان و بهتازگی، تبدیلشدن رفتار پرخطر استفاده از گوشی موبایل پشتفرمان به افتخاری بزرگ برای رانندگان در کنار هم فرهنگ رانندگی زشت و آزاردهندهای خلق کرده است.
بدطعمی سبک رانندگی در ایران و شهرهای بزرگش را تنها شهروندان ایرانی نچشیدهاند. کافی است چرخی در میان شبکههای اجتماعی، وبسایتها و وبلاگهای ویژه توریستها بزنید تا این واقعیت تلخ به شما اثبات شود که شهرت منفی رانندگان ایرانی در جهان پیچیده است. اگرچه نخستین نگرانی توریستهایی که وارد ایران میشوند، امنیت اجتماعی است اما در بیشتر سفرنامههایی که توریستها پس از بازگشت به کشور خود و یا حین سفر در ایران نوشتهاند، نخستین نکته مثبتی که به آن اشاره شده، امنیت اجتماعی در ایران است. حتی زنهای توریستی که به تنهایی به ایران سفر کردهاند نیز با رضایت از امنیت حاکم بر شهرها حرف میزنند و گاه امنیت شهرهای ایران را بیشتر از امنیت شهرهای اروپایی اعلام کردهاند. درواقع تقریبا از نظر بیشتر گردشگران خارجی، سفر به ایران ملالی ندارد، جز رانندگی بد رانندگان و وحشت عبور از خیابان؛ «عبور از خیابانهای تهران نوعی ورزش پرخطر محسوب میشود»، «رانندگان ایرانی مرزهای جنون در رانندگی را جا به جا کردهاند»، «بزرگترین خطر در ایران، رانندگی یا عبور از خیابان است»، «تازمانی که دیوانه یا ماجراجو نباشید، نباید به رانندگی در ایران فکر کنید».
ترس از رانندگی در حد سکته قلبی
هدا، مترجم همزمان و راهنمای اختصاصی گردشگران ایتالیایی در توصیف حالات افرادی که از شهرهای مختلف ایتالیا به ایران و تهران سفر کردهاند میگوید: توریستها از رانندگی تهرانیها در حد سکته قلبی وحشت میکنند. اول اینکه بسیار تعجب میکنند که چرا رانندههای ایرانی آنقدر کم از بوق استفاده میکنند! مخصوصا مسافرانی که از رم یا ناپل یا دیگر شهرهای جنوب ایتالیا به تهران میآیند چون در این شهرها مرسوم است که به محض آغاز ترافیک، رانندهها دست خود را روی بوق میگذارند، البته نه در حد رانندگان هندی یا تایلندی اما از بوق زیاد استفاده میکنند. از اینرو خیلی تعجب میکنند که چرا در این ترافیک درهم پیچیده، رانندههای تهرانی آنقدر خونسرد هستند، کم بوق میزنند و شاید در نهایت دستی بیرون از پنجره خودرو تکان دهند. این گردشگران عموما از موتورسوارهای تهرانی بهشدت میترسند و معتقدند که از موتورسواران ناپل هم بدترند. از رانندگیها هم بسیار هراسانند. یکی از آنها یکبار گفت مطمئنم در ایران نمیتوانم رانندگی کنم». به گفته این مترجم، اما خبرنگاران خارجی که به ایران میآیند، از رانندگی پرخطر رانندگان تهرانی استقبال میکنند زیرا معمولا آنها را بهموقع به مقصد میرسانند؛ حتی اگر جانشان به خطر بیفتد.
عبور از خیابانهای تهران؛ ماجراجویی بزرگ سفر به ایران
گردشگری ایرانی- آمریکایی در وبلاگ شخصی خود سبک رانندگی در ایران را اینگونه توصیف کرده است: در چشم خارجیها، رانندگی در ایران هرج و مرج مطلق است اما کمی که از حضورتان بگذرد، متوجه خواهید شد در لایههای زیرین این هرج و مرج، نوعی هارمونی پنهان شده است. باید بدانید که عبور از خیابانها در تهران بهعنوان عابر پیاده، موضوعی متفاوت از رانندگی است. در واقع میتوانید عبور از خیابانهای تهران را در فهرست یکی از ماجراجوییهای سفرتان به ایران ثبت کنید چون به اندازه هر ماجراجویی دیگری، ضربان قلبتان را بالا میبرد و آدرنالین زیادی در بدنتان ایجاد میکند. در تهران همیشه با کمک کسی از خیابان عبور کنید، توقع نداشته باشید خودرویی به شما حق تقدم عبور از خیابان بدهد یا سرعتش را بهخاطر شما کم کند، بهویژه اگر آن خودرو گرانقیمت و لوکس باشد، به خیابانهای یکطرفه و سبزبودن چراغ عابر اعتماد نکنید و مواظب نیسانهای آبی باشید. حواستان به موتورسیکلتها هم باشد، آنها برای خود قانون مجزایی دارند.
تلاش برای نمردن در خیابان
کیم هلمگارد، خبرنگار یواسایتودی در سال 2018در سفرنامه ایران خود نوشت: نخستین روز اقامت من در تهران صرف این شد که حین عبور از خیابان، کشته نشوم. این شهر به ترافیکهای سنگین و رانندههای پرانرژیاش مشهور است. قابلیت رانندگان تهرانی در تصمیمگیری سریع و بیتوجهی مطلق به عواقبی که عبور از چراغهای راهنمایی و رانندگی، ندیدن عابران پیاده و بیتوجهی به چهارراههای شلوغ به بار میآورد، برایم شگفتآور بود. این مهارت باعث شده تا ایران را به یکی از کشورهای برتر جهان در حوزه سرانه مرگومیرهای جادهای تبدیل کند.
جابهجایی مرزهای جنون
ویل هتون، توریست انگلیسی در سال 2018در وبلاگ شخصیاش رانندگی ایرانیها را جنونآمیز توصیف کرده است؛ من در بیش از 50کشور جهان تصادف کردهام. نخستین وسیله نقلیهای که در زندگیام راندهام، موتورسیکلتی بود که در ویتنام از بالای صخره به پایین پرت شد. تعداد آینهبغلهایی که از جا کندهام از تعداد جورابهایی که گم کردهاید، بیشتر است. خودرویی اجارهای را در آلبانی در باتلاق غرق کردم و همین تازگیها هم دخل یک فروند سگوی (Segway) را آوردهام. واقعا آن جنون مد-مکسی که ممکن است پشت فرمان گریبان راننده را بگیرد، درک میکنم. دستکم فکر میکردم که درک میکنم تا وقتی رانندگی ایرانیها را دیدم. ایرانیها، مرزهای جنون در رانندگی را جابهجا کردهاند. آنها پشت فرمان لبخند میزنند، شوخی میکنند، پسته میخورند و همزمان با سرعت صد کیلومتر بر ساعت از نقطههای کور خیابان عبور میکنند و فرمان را از این سمت به آن سمت میچرخانند، انگار میخواهند بیشترین تعداد ممکن عابران پیاده را زیر بگیرند.
ملالی نیست جز جنونرانندگان
توریستها از رانندگی در تهران چه میگویند؟
در همینه زمینه :