شاید متعلق به قرنی دیگر
روایتهایی پراکنده درباره لوییز گلیک برنده نوبل ادبیات2020 و حاشیههای نوبل به همراه چند شعر از او
مرتضی کاردر- روزنامه نگار
ساعتی از اعلام نام لوییز گلیک بهعنوان برنده نوبل ادبیات سال2020 نگذشته بود و هنوز رسانهها در جستوجوی نام و آثار او بودند که خبر درگذشت استاد محمدرضا شجریان رسید و نوبل ادبیات 2020 برای ایرانیان به حاشیه رفت و هنوز رسانهها فرصت نکردهاند آنچنان که شایسته است به برنده نوبل ادبیات امسال بپردازند.
البته دیر نیست که ناشران و مترجمان به سراغ آثار او بروند و گزیدهها و مجموعههای شعر او به فارسی ترجمه شود، اتفاقی که هر سال در چند ماه پس از اعلام برگزیده نوبل در ایران و احتمالا در بسیاری از کشورها تکرار میشود. گاهی آثار با اقبال فراوان خوانندگان مواجه میشوند و چندین ترجمه از کتابهایشان به بازار میآید و گاه ماجرا به یکی دو اثر محدود میشود. اما تجربه سالهای گذشته نشان داده که معمولا وقتی برنده نوبل ادبیات شاعر است مترجمان معدودی به سراغ ترجمه آثار او میروند. مثلا وقتی توماس ترانسترومر شاعر سوئدی در سال2011 برنده نوبل ادبیات شد ناشران و مترجمان ایرانی اقبال چندانی به ترجمه آثار او نشان ندادند، اما در مقابل وقتی سوتلانا آلکسوویچ نوبل ادبیات را برد در عرض چندماه چند ترجمه از کتاب «صداهایی از چرنوبیل» او به بازار ایران آمد. لوییز گلیک نیز شاعر است اما برخلاف ترانسترومر به زبان انگلیسی شعر میگوید و شاید مترجمان شعر به زبان فارسی اقبال بیشتری به ترجمه شعرهای او نشان دهند. باید دید که آیا او میتواند توجه مترجمان و خوانندگان ایرانی را بهخود جلب کند یا نه.
1-پس از جنجال رسوایی اخلاقی در آکادمی سوئد، جایزه نوبل در سال2018 برگزار نشد و در سال2019 برندگان نوبل ادبیات دو سال همزمان اعلام شدند. «اولگا تورکاچوک» نویسنده لهستانی برنده نوبل ادبیات۲۰۱۸ شد اما انتخاب «پیتر هانتکه» اتریشی بهعنوان برنده نوبل2019 جنجالی تازه آفرید. او در دوره جنگ بوسنی از صربها حمایت کرده بود. مجموعه این اتفاقها سبب شد تا لارس هیکنستن رئیس بنیاد آلفرد نبول به آکادمی هشدار دهد. به گزارش رویترز، هیکنستن گفته است: «درصورتیکه آکادمی سوئد به این روال ادامه دهد و نتواند مشروعیت، اعتبار و اعتماد عمومی را دوباره کسب کند، شاید ناگزیر شوند تصمیمهای جدی و مهمی در اینباره اتخاذ کنند که یکی از این تصمیمها میتواند جایگزین کردن آکادمی سوئد با یک نهاد ادبی دیگر بهعنوان مسئول انتخاب برنده جایزه نوبل ادبیات باشد.»هشداری که ممکن است سرنوشت جایزه نوبل را دستخوش تغییرات جدی کند.
2-لوییز گلیک سال1943 در خانوادهای از مهاجران یهودی اهل مجارستان، در نیویورک به دنیا آمد. سرودن شعر را در جوانی آغاز کرد. نخستین شعرهای او تحتتأثیر ویلیام باتلر ییتس شاعر بزرگ ایرلندی و تیاس الیوت شاعر آمریکاییـانگلیسی خلق شدهاند.
همانطور که در بیانیه آکادمی نوبل آمده است، لوییز گلیک در آثار اولیهاش به کودکی و زندگی خانوادگی، روابط نزدیک با پدر و مادر و برادران و خواهران میپردازد و آن را به درونمایه اصلی کارهای خود تبدیل میکند.
نخستین مجموعه شعر خود را بهنام «فرزند ارشد» در 1968 منتشر کرد. او هنگام انتشار مجموعه نخست خود ۲۵سال بیشتر نداشت، اما همین مجموعه نام او را در ادبیات آمریکا بر سر زبانها انداخت.
گلیک بعدها به جنبههای دیگری از روابط انسانی پرداخت و مسئله «زن» و روابط او با دیگران جایگاه ویژهای در آثار او یافت. مثلا زندگی یک زن پس از جدایی دستمایه سرودن اشعار مجموعه «ویتا نووا» شده است که در سال1999 منتشر شده. زنانگی و عاشقانگی یکی از درونمایههای تکرارشونده آثار او در همه سالهای شاعری است.
گلیک در جستوجوی رسیدن به زبانی جهانی از اسطورهها و کهنالگوهای سایر فرهنگهای ملل بهره بسیار برده و آنها را به یکی از نشانههای شعر خود تبدیل کرده است. اسطورههایی مثل پرسفونه، ائورودیکه و دیدو. مثلا در «پیروزی آشیل» که در سال1985 منتشر کرده او اسطورههای یونان باستان را دستمایه خلق شعر کرده است یا در سال 1976شعری برای ژاندارک قدیس و زن قهرمان فرانسوی سروده است.
در سال2006 مجموعه «آورنو» از او منتشر میشود. «آورنو» نام دریاچهای است در ایتالیا و مجموعه شعر او روایتی است از هبوط پرسفونه (که در اسطورههای یونان ملکه جهان مردگان و همسر هادس، خدای مردگان) به زمین است. گلها یکی از نشانههای دیگر شعرهای لوییز گلیک هستند. توجه بیش از اندازه او به گلها همواره محل بحث خوانندگان و منتقدان بوده است. گلیک میگوید: «بسیار درباره گلها از من میپرسند اما من باغبان نیستم!»
گلیک در سال۱۹۹۲، مجموعه شعر «زنبق وحشی» را منتشر کرد که سال بعد جایزه پولیتزر را برای او به ارمغان آورد و سبب شهرت و اعتبار بیشتر او در جامعه ادبی شد.
«شب وفا و پرهیز» آخرین مجموعه شعر اوست که در سال2014 منتشر شده است. لوییز گلیک در شهر کمبریج ایالت ماساچوست آمریکا زندگی میکند و استادیار ادبیات انگلیسی دانشگاه ییل است. او به جز جایزه پولیتزر در سال 1993جایزه ملی انجمن منتقدان کتاب آمریکا و مدال ملی علوم انسانی را نیز بهدست آورده است. گلیک در سال 2003به مقام ملکالشعرایی کتابخانه کنگره آمریکا رسید.
3-آمادگی جایزه نوبل را نداشتم
لوییز گلیک چندان اهل گفتوگو با رسانهها نیست. آنچه میخوانید سطرهایی از گفتوگوی او با نیویورکتایمز است که ساعتی پس از خبر کسب جایزه نوبل او انجام شده. او در این گفتوگو مثل خیلی از برندگان نوبل تعجب خود را از انتخاب آکادمی ابراز کرده و به پرسشهایی درباره تعلقخاطرش به اسطورههای یونان باستان پاسخ داده است:
ساعت یکربع مانده به 7صبح امروز زنگ تلفن به صدا درآمد. تازه از خواب بیدار شده بودم. مردی که خودش را منشی آکادمی نوبل معرفی کرد، گفت: «من با شما تماس گرفتهام تا به شما اطلاع دهم برنده جایزه نوبل شدهاید.» بقیه حرفها را یادم نمیآید، اما کمی شک کرده بودم و با تردید گفتوگو را ادامه دادم. فکر میکنم آمادگیاش را نداشتم.
کاملاً از اینکه آنها یک شاعر آمریکایی سفیدپوست را انتخاب کردهاند، مبهوت شده بودم. منطقی نیست. حالا خیابان محل زندگیام مملو از خبرنگاران است. مردم مدام از فروتنی من حرف میزنند، اما من چنین نیستم. فکر میکردم من اهل کشوری هستم که هماکنون چندان محبوب نیست، من سفیدپوست هستم و تمامی جوایزی را که باید، بهدست آوردهام؛ بنابراین برایم بسیار دور از انتظار بود که با چنین اتفاقی مواجه شوم.
من در کودکی داستانهای اساطیر یونان را به کمک والدینم میخواندم و زمانی که خواندن یاد گرفتم، مطالعه این آثار را ادامه دادم. الههها و قهرمانان یونان باستان داستانهای قبل از خواب من بودند. برخی از آنها مثل «پرسفونه» برایم خاصتر بودند و من ۵۰ سال است که درباره او مینویسم.
انسان مینویسد که ماجراجو باشد. میخواهم به نقطهای بروم که چیزی درباره آن نمیدانم. یکی از معدود خوبیهای پیر شدن این است که شما تجربه جدیدی کسب میکنید. تحلیل رفتن، لذتی نیست که بیشتر مردم در انتظارش باشند، اما در این موقعیت خبرهایی هست و این برای شاعر یا نویسنده بسیار ارزشمند است. من فکر میکنم همیشه باید غافلگیر شد و بهنحوی در جایگاه آغازکننده قرار گرفت. در غیراین صورت برایم بسیار خستهکننده خواهد بود.
من یک شاعر شعر تغزلی سپید هستم. شاید متعلق به قرنی دیگر، نه اکنون.