ای دلت خورشید خندان!
ظهور پدیدهای به نام پرویز مقصدی
حسین عصاران
ترانه «نفرین» برای گسترهای پهن از علاقهمندان موسیقی و ترانه، بیش از همه یادآور صدای خوشلحن آرتوش و در مرتبه بعدی، کلام دریغآمیز پرویز وکیلی است. اما در تاریخنگاری ترانه، این اثر زیبا و خاطرهانگیز مبنای ظهور آهنگساز خوشذوق وتاریخسازی است که بعد از درگذشت پدر و در شکم مادر از لنینگراد به تهران آمد. ابتدا بهکار ساختِ ساز و سپس نوازندگی فلوت بامبو، آکاردئون، ارگ و پیانو پرداخت. خودآموز رشد کرد و رفتهرفته آهنگساز ترانههایی شد که ضمن بهرهگیری از عاطفه موسیقایی غنی، بافت و فرمی جدا از نمونههای پیشین خود داشتند؛ آنچنان که ملودیهای «ساده و ممتنع» او در بستری از آکوردها، تجربهای متفاوت، نو و شیرین را از توازن میان این دو مؤلفه بازتاب میدادند. زیبایی، گوشنوازی، تفاوت، محبوبیت و از همه مهمتر تازگی آهنگهای پرویز مقصدی برای ترانه را – بهویژه در دوره نخست آهنگسازیاش از 1342 تا 1351 – باید نشانه جلوهگیری سلیقههای متفاوت از دوگانه «رادیو» و «لالهزار» دانست؛ هر چند سویه دیگر این یادگزاری هم میتواند متوجه سرخوردگی مقصدی از قدرناشناسی چهرههای بهرهمند از هنر او و سرانجام تراژیک و تلخش در سالهای انتهایی عمر باشد.