آتش بدون دود
مجوز ساخت آثار سینمایی یکی پس از دیگری صادر میشود درحالیکه وضعیت اکران همچنان بحرانی است
نگار حسینخانی ـ روزنامهنگار
در شرایطی که تهران در وضع فوق قرمز قرار گرفته و از بیمارستانها خبر میرسد که ظرفیت تختها تکمیل است و دیگر شهرهای ایران هم در وضعی نسبتا مشابه به پایتخت با ویروس کرونا درگیر شدهاند، شما بروید سراغ موتور جستوجوی گوگل و کنار آن دکمه «جستوجو کن!»، این متن را تایپ کنید: تولید فیلم سینمایی. بعد تاریخ را کمی بهروز کنید و در چند ماهه اخیر چرخی بزنید. آنچه خواهید دید انبوه پروژه فیلمها و سریالهایی است که یا در مرحله پیشتولید قرار گرفتهاند یا تولید را آغاز کردهاند یا حتی در پایان راه هستند. اما در عین حال آنچه بیش از هر چیز توجهتان را بهخود جلب میکند، گیشههای بیرونقی است که هر روز از کنارشان عبور میکنید، بیآنکه بتوانید جراتی بهخود داده و پا در سالنهای سینما بگذارید. آن زمان است که این سؤال اساسی در ذهنتان جرقه میخورد؛ این فیلمها برای چه کسانی ساخته میشوند؟ برای کدام سالنهای سینما؟ این سطرها را در حالی میخوانید که اتفاقا دوباره سینماها نیز مانند دیگر مراکز هنری، تعطیلی چندباره را تجربه میکنند. برای تولید پروژههای سینمایی و فیلمها و سریالهای شبکه نمایش خانگی، کلی هزینه میشود؛ در روزگار تسلط کرونا بر جهان، این هزینهها بیش از پیش هم شده... این سرمایه اگر قرار نیست در چرخه تولید و عرضه، به جیب سرمایهگذار برگردد، پس این روزها سینمای ایران چرا اینقدر پرکار شده است؟ سینمایی که فصل داغ تولید را میگذراند درحالیکه سالنهای عرضه و نمایش این فیلمها، در سردی مطلق فرورفتهاند؛ آتشی بدون دود.
تخلیه انرژی پس از چندماه تعطیلی!
از 20اسفندماه سال گذشته که با توصیه ستاد پیشگیری و مقابله با ویروس کرونا برای توقف تولید، سازمان سینمایی همه شوراهای پروانه ساخت را تعطیل کرد، همه فکر میکردند در وضعیتی ناپایدار قرار دارند و میتوانند کمی صبور باشند. اما این وضع 2ماه ادامه پیدا کرد تا در 21اردیبهشتماه سالجاری اعلام شد که فعالیتهای سینمایی از سر گرفته خواهد شد. نخستین مجوز ساخت فیلم سینمایی هم 11خردادماه برای ساخت فیلم «قلعه» بهنام نیما جاویدی صادر شد. اما از آن روز که خبرها را پیگیری کنید، با انبوهی از اخبار مواجه میشوید که فیلمسازان، گروههایی را برای ساخت فیلمی تازه کنار هم جمع کردهاند. در تازهترین مورد، مجموعهای تلویزیونی که در زنجان فیلمبرداری میشود اتفاقی عجیب را تجربه کرد؛ مهران رجبی که معروف است به حضور در پروژههای متعدد سینمایی و تلویزیونی همان روز اول فیلمبرداری به ویروس کرونا دچار شد و سر از بیمارستان درآورد. او 15روز را در این شهرستان روی تخت بیمارستان بود تا اینکه از چند روز پیش دوباره برای همان سریال جلوی دوربین رفت. حالا اینکه سریال است و قرار است خلاف بسیاری از پروژههای سینمایی، پخش را تجربه کند. در این میان، چهرههای سینمایی و نامداران، میان کارگردانان دستبهدست میشوند و مشخص نیست این همه تولید چه زمانی در بازار سرریز کرده و سینما را با مشکل تازهای روبهرو خواهد کرد.
محمدعلی نجفی، رئیس هیأت مدیره خانه سینما در اینباره میگوید:«اگر با حجم بالای تولید مواجه شدهایم به این خاطر است که انرژیای در این چندماه تعطیلی انباشته شده بود که بهگونهای باید تخلیه میشد. بنابراین بین فیلمسازان اینطور تصور شده که بهتر است گاهی بدون آنکه به اثرات آن فکر شود، دست به تولید بزنیم و امیدوار باشیم روزی به مخاطبان خود برسیم». اما تصدیق این تحلیل بهمعنای آن است که به واقع سینما در سال آینده با بحران تماشاگر و غیبت گیشه مواجه خواهد بود. از آنجا که گیشههای سینما پس از شیوع ویروس کرونا نتوانستند از این فلج تحمیلی جان سالم به در ببرند، تا سال دیگر چگونه باید به حیاتشان ادامه دهند؟ چندوقت پیش بود که در همشهری به تعطیلی نسبتا کامل سینمای ایران در سال 99پرداختیم. در آن گزارش از این گفتیم که سینماها فصل بهار را بهطور کامل از دست دادند، بعد هم 2ماه محرم و صفر، بهعنوان 2ماه رکود سینماها حتی در شرایط عادی، فرا رسید و حالا هم که دوباره سینماها تعطیل شدهاند و درصورت بازگشایی مجدد با محدودیتهای سابق و استفاده از درصدی از ظرفیت صندلیها، این بار سرمای پاییز و زمستان و ترس از آنفلوآنزا و سرماخوردگی و واهمه کرونا، سینماها را بیرونقتر از پیش خواهد کرد. آیا ما مطمئن هستیم سال بعد که این آثار بهدنبال فرصتی برای نمایش میگردند، شرایط آنقدر مساعد شده که مردم جرأت کنند پا در سالنها گذاشته یا فیلمها در صفهای طولانی اکران بیات نمیشوند؟
فیلمها حداقل باید 11میلیارد بفروشند
در همین چندماه که کرونا هر بلایی خواست و توانست بر پیکر مردم فرود آورد و حیات اقتصادی آنها را سلب کرد، هزینه تولید فیلمهای سینمایی با دلار رشد کرد و زیاد و زیاتر شد؛ از ۲ تا ۳ میلیارد تومان به ۴ تا ۵ میلیارد؛ هزینهای که نهتنها در بخش تجهیزات و اجاره ادوات فیلمبرداری، نور، صدا و... که در دستمزدها هم خود را به سرمایهگذار تحمیل کرد. مثلا کارگردانان مجبورند برای 60 جلسه تصویربرداری حدود ۹۵۰ میلیون تومان هزینه کنند و این بهجز دستمزد عوامل فنی است. برای بازگرداندن همین یک هزینه، فیلمهای سینمایی باید 2,5 میلیارد تومان فروش کنند. دستمزد عوامل فنی نیز رقم قابل توجهی است و برای 60 جلسه بالغ بر یک میلیارد تومان هزینه در پی دارد و با این حساب، بازگشت 2میلیارد تومان هزینه تجهیزات و دستمزد عوامل فنی، نیاز به فروشی حدود 5میلیارد تومان دارد. به این رقم باید دستمزد کارگردان و بازیگران را نیز اضافه کرد. این یعنی نیاز به فروشی ۱۱ میلیارد تومانی برای بازگشت سرمایه. درحالیکه اکران آنلاین فیلمها نیز که بهعنوان آلترناتیوی برای اکران در سالنهای سینما مطرح و آزموده شد، در بهترین شرایط برای اغلب فیلمها حتی یک میلیارد تومان هم عایدی از محل فروش بلیت نداشتهاند.
به اضافه هزینه رعایت پروتکلهای بهداشتی
علاوه بر این، قابل توجه آنکه تولیدات مهم سال 98 عمدتاً هزینهای بیش از 5میلیارد تومان را در پی داشته و اغلب آثار سینمایی در سال 98کمتر از 10میلیارد تومان فروش داشتهاند. این در حالی است که شیوع ویروس کرونا هزینه تازهای را برای رعایت پروتکلهای بهداشتی هم به گروههای فیلمبرداری تحمیل کرده است. بهنظر میرسد که شمار آثاری که در سال 99 تولید میشوند حتی هزینهشان بازنمیگردد. سرمایهگذاری پرریسک این سؤال را بهوجود میآورد که با توجه به تولیدات انبوه، آثار سینمایی که آینده مبهمی در اکران دارند، توسط چه گروههایی سرمایهگذاری میشوند و هدفشان از ساخت این فیلمها چیست؟
با تشکر از سرمایهگذاران یا
از این سینما بوی بهبود نمیآید
شاید اینطور بهنظر میرسد که سینمای ایران باید قدردان سرمایهگذارانی باشد که در این شرایط و با وجود تردید به بازگشت حتی بخشی از سرمایه، پول وارد پروژهها میکنند، اما همه چنین نظری ندارند.
مثلا محمدحسین فرحبخش، تهیهکننده و کارگردان سینما بخشی از گرفتاری در این وضعیت پرهزینه را تقصیر تولیدکنندگان سریالها میداند؛ سریالهایی که آنقدر تولیداتشان فزونی گرفت که از یکجا به بعد تصمیم گرفته شد فعلا به پروژهای جدید اجازه تولید داده نشود؛ تولیداتی که میدانیم مانند فیلمهای سینمایی دغدغه اکران در سالنهای در حال احتضار سینما را ندارند. فرحبخش معتقد است در تولید سریالهای قلابی در شبکه نمایش خانگی نوعی پولشویی اتفاق میافتد؛«این آثار باعث شده بازیگران و عوامل بیکار نمانند و پولهای کلان بگیرند. بخش خصوصی دیگر وجود ندارد. با این وضعیت سرنوشت خوبی در انتظار سینما نخواهد بود. فکر میکنم کرونا بیش از همه اقتصاد سینما را نشانه گرفته است». هرچند با وجود چنین وضعیتی هنوز عدهای با نگاهی مثبت به ماجرا مینگرند و معتقدند همین سرمایهگذاران هستند که سینمای ایران را در بحران فعلی نجات میدهند و باعث حیات آن و عبور از شرایط فعلی خواهند شد.
از ابتدای سال مینویسیم که هنوز هیچ تحلیلی از برایند رویکرد سینمای ایران به تولید آثار نمیتوان داشت. هنوز هم نمیتوان هیچچیز را پیشبینی کرد. سرنوشت تولید و عرضه آثار سینمایی، همچنان بسته به بهبود شرایط و وضع شیوع ویروس کروناست؛ بلایی عالمگیر که هنوز بین چند میلیارد آدم در جهان یکی پیدا نشده بتواند بگوید کی قرار است دست از سر ما بردارد.
قطع آخرین پیوندهای میان تولید و گیشه
کرونا آخرین پیوندهای میان تولید و گیشه را قطع کرده است. در مورد تولیداتی که روی دست سازندگانش ماندهاند، همین اکران سرد و متزلزل و اکران آنلاین و جذب حمایت و وام دولتی، آبباریکهای است برای زیان کمتر. فرایند تولید در سینمای ایران پیچیده و غیرشفاف است؛ سینمایی که اساسا بسیاری از محصولاتش در فرایندی غیرطبیعی تولید میشوند. احتمالا ایران تنها کشوری است که کارگردانی میتواند هر سال فیلم بسازد، فیلمهایش یا در گیشه شکست بخورد یا اکران نشود، ولی باز هم فیلمساز سرمایه برای فیلم بعدی در اختیار داشته باشد؛ اتفاقی که محال است در هیچ کشور صاحب سینمایی رخ دهد.