آقای پنجدرصدی
جعفر شریفامامی ۹ شهریور ۱۳۳۹، نخستوزیر شد
حمیدرضا محمدی
شاید فیلم آن نطقش که 25شهریور 1357در مجلس گفت «من گوشت و پوست و استخوانم از این کشور است. من در این مملکت به دنیا آمدهام، برای این مملکت و در این مملکت میمیرم» را دیده باشید؛ جعفر شریفامامی کسیکه به نوشته ساواک، «دوستان در او نفوذ دارند و توصیه آنها را در کار میپذیرد» و بهخاطر کارهای اقتصادی، به «آقای پنجدرصدی» معروف بود.
او دوبار نخستوزیر شد و هربار اگرچه به یکسال هم نرسید اما جنجال بهپا کرد و خونی ریخته شد؛ دفعه اول، 3روز بعد از تظاهرات معلمان و مرگ یک معلم، مجبور به استعفا شد و مرتبه دوم، با بهرگبار بستن دانشجویان در دانشگاه تهران، یکروز بعد، ناچار به جدایی شد و البته در این دومی، ماجرای میدان ژاله را هم باید اضافه کرد. درباره سقوط نخستین دولتش اما کمتر صحبت شده است. ماجرا به تجمع صنفی معلمان برمیگردد و اعتراض به اینکه «یک لیسانسه در وزارت فرهنگ ماهی ۴۰۰ تومان میگیرد ولی لیسانسه دیگر با همان تحصیلات و پایه معلومات در یک سازمان دولتی دیگر ۲۵۰۰ تومان دریافت میکند.» اما حتی لایحه «اشل حقوقی جدید فرهنگیان» که جهانشاه صالح، وزیر فرهنگ به مجلس برد هم، راضیشان نکرد.
تجمع 12اردیبهشت 1340به خشونت کشیده شد؛ دو مجروح و یک کشته. کشته، ابوالحسن خانعلی بود، دبیر بیستونه ساله فلسفه و عربی دبیرستانهای شریف و جامی و دانشجوی دکتری فلسفه دانشگاه تهران؛ «وقتی که خانعلی تیر خورد، ساعت یازدهونیم [شب] بود، در زدند. تیسمار اویسی... رئیس گارد بود، گفت: «اعلیحضرت فرمودند که شما بیایید به کاخ مخصوص. یک کار لازمی دارند.»... اعلیحضرت فرمودند: فردا قرار است که شیطنتهایی بشود و کارهایی بکنند... جنازه را میخواهند راه بیندازند و شلوغ بکنند.» و همین هم شد. بیش از هزار معلم، تا ابنبابویه در تشییع شرکت کردند و نتیجه آن شد که «به دفتر نخستوزیری که رسیدم، استعفایم را نوشتم.» و آن روز، روز معلم نام گرفت.