
مکتب ابوالحسن
نجفی تقاطع دانشگاه و حوزه عمومی بود

علیاکبر شیروانی
ابوالحسن نجفی در فرانسه تحصیلاتش را در رشته زبانشناسی تکمیل میکرد تا یکی از مؤثرترین چهرههای ادبی پنجاه سال بعد از این ایام کارش را شروع کند. نجفی تقاطع دانشگاه و حوزه عمومی بود و همان اندازه که در فرهنگستانهای زبان شهرتی داشت، در میان نویسندگان و روشنفکران حرفش خریدار داشت و به قدری که در دستور و فرهنگ زبان کوشیده بود، عمدتاً با ترجمههایش، در مسائل سیاسی ـ اجتماعی ردی به جا گذاشته بود. شیوه نجفی در نثروزبان دستوری و قواعدی بود و نقش او حفظ و حراست از زبان و ادب فارسی است؛ آن هم در دورهای که تحولات چشمگیر، به زبان مجال نوسازی روز به روز را نمیداد. ناگفته پیداست دیوار بلند حفاظت از زبان، گاهی راه بر نوآوریها میبست و همین، سالها بعد محل نقد و اشکال به کارها نجفی شد و مناقشاتی ایجاد کرد. اما پروردههای مکتب ابوالحسن نجفی، آثارش، اصرارش و میراثش بزرگتر از نقدهاست.
«ملاحظه بفرمایید، من مردم دنیا را به سه دسته تقسیم میکنم. آنهایی که خیلی پول دارند، آنهایی که اصلاً ندارند و آنهایی که مختصری دارند. دسته اول میخواهند آنچه را که دارند حفظ بکنند؛ نفعشان در این است که وضع موجود را به همین صورت که هست نگه دارند. دسته دوم میخواهند آنچه را که ندارند به دست بیاورند؛ نفعشان در این است که وضع موجود را از میان بردارند و وضع دیگری که برای آنها مفید باشد به وجود آورند. این دو دسته واقعبیناند؛ اشخاصیاند که میشود با ایشان کنار آمد. اما دسته سوم میخواهند نظام موجود را درهم بریزند تا آنچه را که ندارند به دست بیاورند و در عین حال میخواهند نظام موجود را حفظ کنند تا آنچه را که دارند از دستشان نگیرند. بنابراین آن چیزی را که در خیال از بین میبرند در عمل حفظ میکنند، یا برعکس آن چیزی را که به ظاهر حفظ کردهاند در عمل از بین میبرند. خیالپرست اینها هستند.»