خیابانهای پایین شهر
«لات جوانمرد» و «جنوب شهر» در برابر «طوفان در شهر ما» شکست میخورند
سعید مروتی
سال37 سال تلاشهای تاریخ ساز اما شکست خورده در زمان خود، برای رسیدن به سینمایی ایرانی با حال و هوای اجتماعی محسوب میشود؛ سینمایی که شاخصهاش ترسیم زندگی واقعی داشها و لاتهای جوانمرد و جاهلهای بیمرام بود. «لات جوانمرد» مجید محسنی برخلاف پیشبینیها نفروخت و «جنوب شهر» فرخ غفاری بعد از 5روز اکران توقیف شد. ظاهرا ساخته شدن اولی انگیزه تولید دومی بوده؛ «بعد از دیدن لات جوانمرد مجید محسنی بود که مصمم شدم فیلمی درباره جنوب شهر بسازم». (فرخ غفاری/ صد فیلم سینمای ایران(احمد امینی)، بازنشر از روزنامه آیندگان، 10مهر 1356)
2 فیلم با 2 خاستگاه متفاوت، تصویری از خیابانهای جنوب شهر و جاهلها ارائه میدهند. مجید محسنی از دل سینمای فارسی با عنایت به تجربههای موفق قبلی لباس جاهلی میپوشد و میشود داش حسن، بارفروش با معرفتی که پای ناموس مردم میایستد. تماشاگر اما مجید محسنی را با تیپ روستایی ساده دل «بلبل مزرعه» به لات جوانمرد تهرونی ترجیح میدهد. فیلم در اکران اولش نمیفروشد ولی در یادها میماند و رد تأثیراتش بر سینمای ایران در سالهای بعد قابل مشاهده است. تلاشی برای رسیدن به سینمایی ساده با تصویری ملموس از لات ایرانی که جوانمردی مهمترین ویژگیاش است. جنوب شهر اما ساخته فیلمسازی برخاسته از جریان روشنفکرانه است که قرار است با روایت برشی از زندگی لاتی لوطیها به واکاوی اجتماع و بررسی فقر از دل پرسهزنی در خیابانهای پایین شهر بپردازد. نتیجه توقیف فیلم، جرح و تعدیل و از بین رفتن نسخهای است که سال37 اکران شد. سال43 با اضافه شدن سکانسهایی به آنچه از جنوب شهر باقی مانده، «رقابت در شهر» اکران میشود. مهمترین واکنش بر جنوب شهر در 5 روزی که بر پرده است، نقد منفی هوشنگ کاووسی است که فاقد جزئیات و سراسر کلی گویی و فحاشی است. به این ترتیب تلاشها برای رسیدن به سینمایی اجتماعی با محوریت لاتها و جاهلها در سال37 شکست میخورد ولی در سالهای بعد مدام به آنها ارجاع داده میشود تا به تعبیری نخستین تصاویر رئالیستی از لات ایرانی، در تحولات سینمای ایران نقش و تأثیر و ردپایی بر جا بگذارند و در یادها بمانند.