کرونا و تصمیم درست تمرکززدایی
شیده لالمی- روزنامه نگار
از 7ماه پیش تاکنون شیوه تصمیمگیری و مدیریت کرونا در کشور بهعنوان یک بحران فراگیر در کانون نقد و نظرهای فراوان بوده است. جغرافیای گسترده ایران و تنوع فرهنگی و اجتماعی که سبک زندگی و آداب گوناگونی را ایجاد کرده یکی از پیچیدگیهای پیش روی مدیریت بحران کروناست.
از ابتدای شیوع کرونا در کشور با تشکیل ستاد ملی مقابله با کرونا یک مرکز فرماندهی اصلی شکل گرفت؛ یک هسته اصلی و مرکزی که مسئولیت تصمیمگیری و سیاستگذاری کلان را بر عهده داشته است. آنچه تاکنون در مهار و مدیریت بحران کرونا در کشور گذشته به کارنامهای منجر شده، شامل شماری از دستاوردهای قابل دفاع، تعدادی از تصمیمات نادرست و پرهزینه و همچنین مجموعهای از ناکامیهای قابل پیشگیری. قضاوت درباره عملکرد و اثربخشی تصمیمات ستاد ملی کرونا، ساده نیست و نقد عملکرد ستاد از یک زاویه یا صرفا بر مبنای چند پیامد نادرست ممکن است ما را به جمعبندی یکطرفه و ناقصی برساند. مسئله کرونا پیچیده است و بهشدت در حال تغییر. نگاه دقیقتر و بدون تعصب به عملکرد مدیریتی کشورهای مختلف نشان میدهد با وجود همه تلاشهایی که برای تصمیمگیری درست و مدیریت بهنگام بحران انجام شده، اما پیچیدگی بحران کرونا حتی قویترین کشورها در مدیریت بحران را هم به خطا در تصمیمگیری و در نتیجه بروز نتایج نامطلوب سوق داده و آنها را ناگزیر از تجدیدنظرهای مکرر کرده است.
در ایران یکی از مهمترین کاستیها از ابتدای اپیدمی کرونا، اصرار بر مدیریت کاملا متمرکز با راهبری ستاد ملی مقابله با کرونا بوده است؛ ستادی که با کارگروهها، کمیتهها و زیرمجموعههای متعددی فعالیت میکند. تجربه ماههای گذشته نشان داده، تصمیمگیری یکپارچه برای مدیریت بحران کرونا در کشوری که از نظر اجتماعی، فرهنگی و جغرافیایی ساختاری ناهمگون دارد، یکی از موانع تصمیمگیری درست بوده است. در ماههای گذشته در بسیاری از موارد، زمانی که بحران در منطقهای از کشور اوج میگرفت یا حتی زمانی که استانها نیازمند تصمیمگیری فوری در مواجهه با بحران پیشرونده کرونا در محدوده تحت مدیریتشان بودند، عملا وابستگی به ستاد مرکزی مقابله با کرونا مانع از اقدام مؤثر و بهموقع میشد، آمار ابتلا به سرعت بالا میرفت و نارضایتی کادر درمان از تصمیمگیریهای دیرهنگام هم بالا میگرفت. (البته همچنان هم این شرایط وجود دارد و فعلا برای بررسی میزان اثربخشی تصمیم اخیر زود است.)
این مسئله یعنی سرعت در تصمیمگیری در ارتباط با بحران کرونا که سریعالانتقال است و بدون فوت وقت گسترش پیدا میکند، اهمیتی دوچندان دارد. ما با یک ویروس بهشدت مهاجم و با سرعت انتقال بسیار بالا و در عین حال بهشدت در حال تغییر مواجه هستیم و مهار آن نیازمند سرعت بالا در تصمیمگیری است؛ این همان نقطهای است که ما در بزنگاههای مختلف در 7ماه گذشته در ایران در آن عملکرد نسبتا ضعیفی داشتهایم.
تأخیر در تصمیمگیری بهنگام هزینههای زیادی به بار آورده که بخشی از آن جبرانشدنی نیست. این موضوع نهتنها در استانهای دور از مرکز(تهران) نمود عینی دارد که در تهران هم علاوه بر چندگانگی تصمیمگیری و نظارت ضعیف بر اجرای پروتکلها، بسیاری از تصمیمات اجرایی پس از اینکه کرونا وارد پیکهای جدید شده یا بحران بالا گرفته، اتخاذ میشود و سرعت تصمیمگیری دستگاههای سیاستگذار از سرعت پیشروی کرونا کمتر است. زمانی که بحث تمرکزگرایی در مدیریت بحران ملاک عمل قرار میگیرد، این موضوع بهمراتب، بحرانیتر میشود. البته در ماههای گذشته دولت اختیاراتی را به استانداریها تفویض کرده بود، اما حدود و ثغور این اختیارات روشن نبود و در بسیاری از موارد تصمیمات مدیران، استانی اعلام میشد، ولی با اعلام تصمیم دیگری از ستاد ملی مقابله با کرونا در مرکز عملا مصوبات استانی غیرقابل اجرا تلقی شده و در تضاد با تصمیمات مرکز قرار میگرفتند و بلااثر میشدند.
تصمیم اخیر ستاد ملی مقابله با کرونا برای تفویض اختیارات بیشتر به استانها برای تصمیمگیری در زمینه تعطیلی، ممنوعیت سفر و... که به پیشنهاد وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی انجام شده، میتواند مسیر تازهای را برای مدیریت بحران کرونا در کشور باز کند. این واگذاری اختیارات بیشتر و به نوعی تمرکززدایی از تصمیمگیری یکی از مشکلات اصلی را که تأخیر در تصمیمگیری است از پیش پای مدیران اجرایی در استانها برمیدارد. تا پیش از این آنها باید در انتظار تصمیمگیری ستاد مرکزی میماندند، اما الان بسته به شرایط منطقه تحت مدیریتشان برای تعطیلی، ممنوعیت سفر و هر اقدام پیشگیرانهای میتوانند تصمیمگیری و به فوریت اقدام کنند. پیامد مثبت دیگر این تمرکززدایی، جلب مشارکت بیشتر مدیران استانی است؛ چه در دستگاههای دولتی و چه نهادهای علمی و دانشگاهی. دامنه این مشارکت با افزایش اختیار حکومتهای محلی میتواند به مشارکت بیشتر مردم و نهادهای مردمی محلی هم منجر شود؛ مشارکتی که در ماههای گذشته از ظرفیتهای آن بهدرستی استفاده نشده است. مدیریت بحران بهصورت متمرکز عملا نقش نهادهای مختلف بهویژه نهادهای مردمی را در مهار بحران کمرنگ میکند. همگان منتظرند که ستاد مرکزی چه میگوید؛ بنابراین ابتکار عمل و واکنشهای جمعی مؤثری که اتفاقا لازمه مدیریت بحرانی چون کروناست، کاهش مییابد.
علاوه بر اینها، اما نکته مهمتری هم وجود دارد که نباید از آن غفلت کنیم. تمرکززدایی در تصمیمگیری اگر صرفا بهصورت یک مصوبه و ابلاغیه باشد، اما سازوکارهای وابسته به آن تعریف نشود به نتایج موردانتظار نمیرسد و ممکن است خودش به ناکامی دیگری منجر شود. ستاد ملی مقابله با کرونا و اصولا دولت در مرکز اگرچه اختیار تصمیمگیری را به مدیران استانی واگذار کرده و از این جهت یک گام به جلو برداشتهاند، اما در نظارت کلان بر عملکرد استانها بدون مداخلههای بازدارنده و در تامین ملزومات و امکانات موردنیاز استانها باید نقش پشتیبان و کاملا فعالی داشته باشند؛ بهویژه آنکه استانهای مختلف از نظر میزان توسعهیافتگی، برخورداری از امکانات بهداشتی و درمانی و زیرساختها شرایط یکسانی ندارند و روشن است که صرف واگذاری اختیار تصمیمگیری به مدیران برای مدیریت موفق بحران کنونی کافی نیست.
یعنی این واگذاری تصمیمگیری، از مسئولیت مرکز برای رصد مداوم و مدیریت کلان کم نمیکند که اتفاقا انتظار میرود با مشارکت بیشتر استانها مدیریت همهجانبه مرکز بر بحرانهای پراکنده ناشی از کرونا در نقاط مختلف کشور بهتر و دقیقتر شناسایی شده و مهار شود.