زنی که آنجا نبود
محمدرضا پهلوی برای اینکه ولیعهدی از ثریا نداشت او را طلاق داد
مرتضی برکتی
24 بهمن 1336، ثریا بهتنهایی با تشریفات سلطنتی از تهران به مسافرتی رفت که بازگشتی نداشت. یک ماه بعد در 24 اسفند، وزارت دربار بیانیهای صادر و رسما اعلام کرد که شاه همسرش را طلاق داده است. زندگی هفت ساله ثریا و محمدرضا تقریبا هیچگاه باآرامش نبود و آنها هم صرفا با گروه کوچکی از درباریان ارتباط داشتند که در حلقه اول محمدرضا بودند. در روزهای منتهی به کودتای 32 در یک سفر اودیسهوار از کلاردشت به سوی سرنوشتی نامعلوم پرواز کردند و شاید هیچگاه شاه فکر نمیکرد روزی دوباره به عنوان پادشاه به تهران بازگردد. اما 3 روز بعد ورق برگشت و محمدرضا دوباره شاه شد و ثریا ملکه دربار. مشکل اصلی زمانی بروز کرد که در سال 1333، علیرضا برادر تنی محمدرضا بر اثر سانحه هوایی فوت کرد. محمدرضا تا آن زمان 13 سال میشد که شاه بود و دو بار ازدواج کرد اما فرزند پسری نداشت تا به عنوان ولیعهد معرفی کند و به همین دلیل با مرگ علیرضا، خاندان پهلوی با یک شوک بزرگ و مسئله بحران جانشینی روبهرو شد. با مرگ علیرضا پهلوی و تحریکات تاجالملوک (ملکه مادر) و اشرف، مسئله ولیعهدی شکلی جدیتر بهخود گرفت، چرا که ثریا تا آن زمان نتوانسته بود فرزندی به دنیا آورد. از آن پس درمان ثریا توسط پزشکان متخصص خارجی آغاز و در سفرهای متعدد به اروپا و آمریکا پیگیری شد، اما ثمری نبخشید. با حضور ثریا در دربار، به دلیل اینکه او ریشههای ایلیاتی و نسبی بختیاری داشت بسیاری از خانزادههای بختیاری، به دربار راه یافتند. این در حالی بود که در گذشته میان پهلوی و بختیاریها در چندین نوبت جنگ و خونریزی رخ داده و حتی رضاشاه، فرمان مرگ چند تن از اعضای ایل بختیاری را داده بود.
این موضوع در دربار مسئلهساز شد. اشرف پهلوی بهعنوان موتور محرک ماجرا وارد قصه شد و بهشدت بر ضد ثریا دسیسهچینی کرد؛ طوری که این دخالتها بر زندگی شاه و ثریا سایه انداخت و حتی موجب بحثهایی میان این زن و شوهر شد. کار تا جایی بالاگرفت که ثریا به شاه پیشنهاد داد از سلطنت کنارهگیری کند
یا یکی از برادران ناتنی را برای ولیعهدی برگزیند، اما شاه نپذیرفت. ثریا با این پیشنهاد شاید در خیالات به سر میبرد که محمدرضاشاه نیز مثل شاه ادوارد، پادشاه مستعفی انگلستان، برای عشق از مقام سلطنت کنارهگیری کند. شاه ادوارد در سال 1937 میلادی با والیس سیمپسون، زن آمریکایی مطلقهای ازدواج کرد. در آن زمان، کلیسای انگلستان اجازه نمیداد افراد مطلقه در کلیسا ازدواج کنند. بنابراین، ادوارد درصورت ازدواج با سیمپسون، دیگر نمیتوانست فرمانروای انگلستان و متعاقباً، رئیس عالی کلیسای انگلستان (مقام تشریفاتیای که به فرمانروای انگلستان تعلق دارد) باشد. به همین دلیل او سلطنت را به برادرش، جورج ششم، واگذار کرد که بعدها هم الیزابت دوم، ملکه فعلی بریتانیا، جانشین او شد.
راهحل دیگری هم پیشنهاد شد؛ ازدواج مجدد شاه درعین حضور ثریا؛ که این نیز با توجه به مخالفت شدید ثریا کنار گذاشته شد. در نهایت ثریا در بهمن ماه 36 از تهران خارج شد؛ همان زمان شایعهای در محافل درباری پیچید که شاه و ثریا بهزودی از هم جدا میشوند؛ خبری که یک ماه بعد، رسمیت یافت. حسین علاء بهعنوان وزیر دربار در اعلامیهای متن شاه در این مورد را رسما اعلام کرد؛ «ثریا پهلوی در تمام مدت همسری از هیچگونه خدمت و عطوفت و خیرخواهی نسبت به ملت ایران خودداری نفرموده و از هر حیث شایستگی مقام شامخ خود را داشتهاند و در این مورد نیز با کمال علاقه و محبتی که فیمابین وجود دارد، آمادگی خود را برای قبول هر نوع تصمیمی که از طرف ذات شاهانه اتخاذ شود اعلام کردند. با اظهارنظر هیأت مشورتی، موافقت و با صرفنظر از احساسات شخصی خود در برابر مصالح عالیه مهمی تصمیم خویش را به جدایی اتخاذ کردند.»
این قول معروف وجود دارد که اگر ثریا برای شاه ولیعهدی میآورد، شاه هیچگاه او را طلاق نمیداد. سالها بعد یک مجله درباره ثریا نوشت: «همهچیز و همه نشانهها گواه بر این است که خاطره ثریا فراموش نخواهد شد. هنوز در سینماها، پشت ویترینها، در تقویمها و در هر کوچه و برزن عکسهای شاه و ملکه سابق (ثریا) دیده میشود. این حادثه از نوعی نیست که چند روزی گرم و پرشور بر سر زبانها باشد و یک مرتبه در فراموشی افتد. ثریا فراموش نخواهد شد چون که نه شاه میتواند او را فراموش کند و نه اینکه ملت خاطرهاش را از یاد خواهد برد». در خاطرات اسدالله اعلم وزیر دربار محمدرضا پهلوی آمده است که ثریا در سال 1354 در نامهای از شاه خواسته بود که آپارتمانی در پاریس برایش خریداری کند و شاه نیز با این خواسته او موافقت کرد. یک سال بعد نیز در آبان 1355 تقاضای مستمری ماهانه به مبلغ 6 تا 7 هزار دلار کرده بود که این بار شاه از او به خشم آمد.