نقاش شهیر در پاریس
نمایش آثار حسین بهزاد در موزه هنر مدرن پاریس
معراج قنبری
«شنوندگان عزیز توجه فرمایید! برنامه امشب را به مناسبت ورود استاد بهزاد از پاریس و تجلیلی که مردم باذوق پاریس و رادیو و مطبوعات پاریس و همچنین «انجمن فرهنگی ایران و فرانسه» از نمایشگاه ایشان به عمل آوردهاند، ابتدا به ذکر خاطرهای از دوران کودکی استاد که از کتاب زندگی بهزاد نقل میشود، سپس خاطرات ایشان از مسافرت اخیر و پخش عین گفتاری که رادیو پاریس به مناسبت افتتاح نمایشگاه ایشان اجرا کرده بود را با ترجمه بعضی از مطالب روزنامههای فرانسه از نمایشگاه آثار ایشان اختصاص دادهایم. در خاتمه برنامه امشب، خود استاد بهزاد نیز شرح مختصری به سمع شما خواهند رسانید». این نوشته بخش ابتدایی گزارش مفصلی از رادیو ملی، به مناسبت سفر استاد بهزاد به پاریس بود؛ گزارشی که محمدحسن حامدی در کتاب «جُستارهایی در تاریخ هنر» متن تایپ شده و کامل آن را ارائه داده است.
پدرش قلمدانساز و نقاش آبرنگ بود. سال 1273 در شیراز به دنیا آمد و کمی پس از ورود به مدرسه، آن را رها کرد. نزد پدر و پدربزرگ هنر نقاشی آموخت و مدتی نیز شاگرد حجره ملاعلی قلمدانساز شد. حسین بهزاد زندگی سختی را تجربه کرده بود. از دست دادن پدر و مادر، مریضی و... مجال کافی برای توجه به هنر را از او گرفت. او در توصیف علاقهاش به نقاشی میگوید:«احساس ناشناخته و گنگی مرا به سوی نقاشی میکشید و من وقتی به پیروی از این احساس مداد یا قلم بهدست میگرفتم، مثل تشنهای که به برکه زلال و گوارایی رسیده باشد، حس میکردم سیراب شدهام. نقاشی دنیای من بود».
نخستین تجربه جدی برای او، کشیدن مینیاتورهایی برای کتاب خطی «خمسه نظامی» بود. کتاب، سفارش فتوحالسلطنه بود و در منابع آمده که پس از اتمام کار، به اتفاق برای فروشاش راهی اروپا شدهاند. اما حقیقت آن است که فتوحالسلطنه به لندن و پاریس رفته و کتاب را بهنام یک کار قدیمی، به مبلغ بالایی به یک موزه فروخته بود. فتوحالسلطنه که به ایران بازگشت دیگر بهزاد موقعیتی پیدا نکرد تا سهم خود را بگیرد زیرا او سکته کرد و درگذشت.
بهزاد نخستین کارگاه نقاشی خود را در 21 سالگی دایر کرد. تبحر خاصی در کپی آثار کمالالدین بهزاد و رضا عباسی داشت. دیری نپایید که او به شهرت رسید. کارهای بهزاد را بهعنوان عتیقه در خارج از کشور میفروختند و پولهای گزافی میگرفتند. بعضی افراد نیز از کارهای او تقلید کرده و با امضای بهزاد میفروختند. در دوره پهلوی اول روزگار با بهزاد دست آشتی داده بود. او با حمایت موسیو رابینو به فرانسه رفت و 13ماه در آن شهر اقامت کرد. وی در خاطراتش این دوران را چنین توصیف میکند: «من در این مسافرت شکفته شدم و خودم را شناختم و پنجههای من از آن پس شور و احساس نوظهور تازهای یافت». پس از جنگ دوم جهانی شیوه کارهای خود را تغییر داد و رویه هنری پیدا کرد. در طول عمر هنری بهزاد، از آثار او نزدیک به 20 نمایشگاه ترتیب داده شد. یکی از مهمترینها در سال 1334 و در «موزه هنر مدرن پاریس» بود.
در صفحه 329 کتاب جُستارهایی در تاریخ هنر و در ادامه همان گزارشی که در ابتدا خواندید آورده شده: «اینک نیز خاطراتی که ایشان از مسافرت اخیر خود در پاریس و نمایشگاهی که دایر کرده بودند نقل کرده به عرض شما میرسانم: «طی جشن هزاره ابوعلی سینا، از تابلوهایی که برای آقای جلالی ساختهام، به همت ایشان نمایشگاهی در تالار سخنرانی موزه ایران باستان ترتیب داده شد که مستشرقین از آن دیدن کردند؛ ازجمله پروفسور جورج کامرون و پروفسور دکتر سهیل انور، بهخصوص مادمازل گواشون، مستشرق معروف، من را خیلی تشویق کردند و بعد به همت مادمازل گواشون و انجمن فرهنگی ایران و فرانسه به وسیله اداره کل هنرهای زیبا از من دعوت کردند که در پاریس نمایشگاهی از آثار خودم را ترتیب دهم و به این ترتیب با کمکهای ذیقیمت جناب آقای پهلبد و ارزی که دولت به من داد، در پنجم اردیبهشتماه به سمت پاریس حرکت کردم، در فرودگاه پاریس از انجمن ایران و فرانسه و سفارت ایران به استقبال من آمده بودند. مرا به هتل Ceramic در میدان اتوال راهنمایی کردند و مدت یکماه مهمان انجمن فرهنگی ایران و فرانسه بودم. به مساعدت همین انجمن، 10 روز بعد نمایشگاه آثار من در «موزه ملی هنرهای مدرن پاریس» از ساعت 4 عصر روز 18ماه مه به وسیله جناب آقای محسن رئیس، سفیر کبیر ایران در فرانسه، افتتاح یافت که در آن عدهای از رجال فرانسه و مستشرقین معروف ازجمله پروفسور هانری ماسه، شرکت داشتند. روز بعد از آن به وسیله سفیر کبیر از همان رجال در محل نمایشگاه پذیرایی شد. نمایشگاه تا روز 29ماه مه ادامه داشت و در این مدت عده زیادی از مردم باذوق و هنردوست پاریس و سایر شهرها و کشورها از آن دیدن کردند و از من برای یادگار امضاء میگرفتند. رادیو پاریس همان وقت شرح حالی از من پخش کرد که در این برنامه عین آن و ترجمهاش را خواهید شنید.»
بهزاد سرانجام در سال 1347 درگذشت و خانه او در تهران بنابر وصیتش به آموزشگاه نقاشی تبدیل شد. برای مطالعه درباره زندگی و آثار این هنرمند به کتابهای«جُستارهایی در تاریخ هنر» به قلم محمدحسن حامدی و «آفرین بر قلمتای بهزاد»، نوشته محمد ناصریپور رجوع میتوان کرد.