خطی ها
30 سال از انتشار نخستین کتابهای خاطره جنگ میگذرد و به نظر میرسد خاطرهنگاری جنگ نیازمند اتفاقهای تازه است
مرتضی کاردر_روزنامه نگار
نسل اول کتابهای خاطره جنگ به قلم رزمندههاست؛ شماری از رزمندگانی که از جبههها برگشته بودند، قلم به دست گرفتند و در سالهای نخست پس از جنگ مشغول نگارش خاطرههای خود شدند و نخستین نمونههای ادبیات جنگ ایران را در حوزه خاطره خلق کردند. بیشتر کتابهای ایشان را دفتر ادبیات مقاومت (حوزه هنری) منتشر کرده است. کتابهایی که هنوز پس از گذشت 30 سال ارزش مستندنگارانه بسیار دارد و بیجایگزین بهنظر میرسد؛ مثل «روزهای آخر» (احمد دهقان)، «هفت روز آخر» (محمدرضا بایرامی)، «یاد ایام» (حمید داوودآبادی)، «فرمانده من» (مجموعه نویسندگان) و....
نسل بعدی کتابهای خاطره، خاطرههای شفاهی فرماندهان بود که ثبت و ضبط شدند و بسیاری از آنها را نسل اول نویسندگان جنگ که بیشترشان بعدها داستاننویس شدند، تنظیم کردند. بهمرور زمان نسلی از ویراستاران و نویسندگان و تنظیمکنندگان شکل گرفتند که در آزمون و خطایی چندساله به الگوهای منسجمی در تدوین خاطرههاو تاریخ شفاهی جنگ رسیدند. کتابهایی مثل «دا»، «بابانظر»، «نورالدین پسر ایران»، «کوچه نقاشها» و... محصول دوره پختگی و کمال خاطرهنگاری است. کتابهایی که در پی تبلیغات گسترده با اقبال عمومی بسیار نیز مواجه شدند. در پی موفقیت کتابهای خاطره انتشارات سوره مهر، ناشران و مؤسسههای دیگری نیز پدید آمدند که دست به کار تدوین کتابهای خاطره جنگ شدند. بیشتر آنها، جز مؤسسه روایت فتح در مجموعههایی مثل «یادگاران» و «به روایت همسر» و... در حقیقت الگوی دفتر ادبیات مقاومت را تکرار کردند.
نگاهی سختگیرانه به کتابهایی که در سالهای اخیر منتشر شده نشان میدهد که بیشترشان از الگوی واحدی پیروی میکنند. کتابها با زندگینامه مختصری از دوره کودکی آغاز میشوند و به سالهای جنگ میرسند و شرح خاطرهها و اتفاقهای سالهای جنگ به تفصیل میگذرد و گاه به اقتضای خاطرهها به سالهای پس از جنگ میرسد و تمام. طبیعی است که متنها در فرایند تدوین پالایش شدهاند و ویراستاران و تنظیمکنندگان بخشهای اضافه را از آنها زدودهاند، اما حقیقت این است که نشانههای خلاقیت تدوینگران و ویراستاران در کتابها کمتر مشاهده میشود. شاید هم دستشان برای چنین تغییراتی چندان باز نبوده است.
بسیاری از این کتابها روایت خطی دارند و شکل تدوینشان براساس زمان وقوع ماجراهاست درحالیکه بهراحتی میتوان تدوینشان را به هم ریخت یا دستکم فقط زمان، مبنای تدوین کتابها نباشد. اتفاقهای سادهای مثل درهمریختن ساختار خاطرهها یا تغییر زاویهدید یعنی کارهایی که نویسندگان و ویراستاران در همه دنیا انجام میدهند و منافاتی با اصول مستندنگاری ندارد، در کتابهای خاطره جنگ کمتر به چشم میخورد. تقریباً هیچ کتابی در حوزه جنگ هشت ساله نداریم که مجموعهای از جستارها یا روایتهای شخصی باشد و از خاطره آغاز شود و درونمایههایی مشترک را دنبال کند و به تأمل در مفاهیم بنیادی جنگ برسد.
مسئله دیگر کتابهای خاطره جنگ، میل بیاندازه به فربهی آنهاست. کتابهای خاطره سال به سال فربهتر شدهاند. فربهی کتابها که بهناگزیر سبب تکرار مجموعهای از اتفاقها و موقعیتها میشود، خوانندگان را با کتابهایی شبیه به هم مواجه میکند که مزیت آشکاری نسبت به هم ندارند. در عین حال سبب میشود که خاطرهها و اتفاقهای تأثیرگذار هر کتاب میان انبوهی از نوشتهها و اطلاعات زندگینامهای و خاطرههای کماهمیتتر گم شود. نیازی نیست که همه کتابها شکل زندگینامه داشته باشد و همه خاطرههای سالهای جنگ یک رزمنده یا فرمانده را شامل شود. میتوان بخشهایی از خاطرهها را که ارزش بیشتری دارند، در کتاب آورد و بقیه را کنار گذاشت.
30 سال از انتشار نخستین کتابهای خاطره جنگ میگذرد و بهنظر میرسد روند خاطرهنگاری جنگ نیازمند اتفاقهای تازه است. شاید نسل اول نویسندگان جنگ بتوانند چنین اتفاقی را رقم بزنند و ادبیات جنگ شاهد ظهور کتابهایی باشد که فراتر از خاطرهاند.