جنگ، صلح سینماست
مسعود میر_روزنامه نگار
سه، دو، یک، آتش. همین فرمان سالهاست نه در جنگ که در سینما موجبات صلح و دوستی تماشاگران با سالنها را فراهم کرده است. اصلا راه دور نروید و به تاریخ سینما فکر نکنید چون کافی است حضور ذهن داشته باشید که در همین یکی دو سال گذشته دانکرک و 1917در بزرگترین زورآزمایی تصویری سال، اسکار، چه قیامتی به پا کردند. از پرل هاربر و نجات سرجوخه رایان و فهرست شیندلر چیزی در ذهن دارید؟
آیا با خودتان فکر کردهاید که هنوز سینمای هالیوود و اروپا از کولهپشتی قصهها و خاطرات جنگی ارتزاق میکنند که حدود 80سال از عمرش میگذرد؟ اینها را نوشتیم تا بهخودمان یادآوری کنیم که چقدر سینمای ما از جنگ و قصههای غریبش دور است. سالهاست که به ندرت فیلمی در حوزه دفاعمقدس ساخته میشود و با اینکه هزار هزار حرف و داستان جذاب از جنگ 8ساله ما در گنجه خاطرات خاک میخورد میل و رغبتی برای سینمایی شدنشان به چشم نمیخورد. سینمای دفاعمقدس درست زمانی که از کارکرد ابزاری خود در همان روزهای جنگ فاصله گرفت غریبهای شد که دیگر کسی خاطرش را نمیخواست. گروه کوچک فیلمسازانی که با داعیه ساخت فیلم دفاعمقدسی پروژههای پرپول را تصاحب میکردند آثار ضعیفی تحویل سینمای ایران دادند و آنها که در قصه و روایت استاد بودند بخاطر انبوه سنگهای پیش پا کمکم از پا درآمدند. کافی است همین حالا خاطرات شفاهی رسول ملاقلیپور را مرور کنیم که در راهروهای ارشاد و بنیادهای دولتی برای گرفتن بودجه و امکانات ساخت فیلم جنگی کلافه میشد. محمدعلی باشهآهنگر که آخرین فیلمش-سرو زیر آب- با همه مصایب ساخت باز هم خواستنی و دلنشین است کم از مسئولان غیرهمراه برای سنگاندازیها پیش پایش گلایه ندارد. حالا بماند که بعضیها هم همواره بهرهمند بودهاند و هرچه خواستهاند و دوست داشتند ساختند اما تماشاگر را با خود همراه ندیدند. سینمای جنگ میتواند مخاطب جهانی داشته باشد اما ما تماشاگر ایرانی را هم با همین کارهای ضعیف یا به مدد کارشکنیهای قوی از کف دادهایم. کاش یادمان باشد که این جنگ جانانه قصههای بسیاری برای ساختن دارد.