آشفتگی شهرهای دور از مرکز پیش از کودتا
در آشفتهبازار روزهایی که هر کس بر له یا علیه مصدق یا شاه سخن میگفت، یک گزارش بسیار جالبتوجه چند روز قبل از کودتای اول یعنی 25مرداد بسیار قابلمراجعه است. این گزارش که توسط سرتیب ریاحی، رئیس ستاد ارتش و از یاران و نزدیکان مصدق خطاب به او نوشته شده، درواقع شرحی از واقعهای است که برای یک خبرنگار رخ میدهد. یک خبرنگار معروف که همین چندسال پیش به رحمت خدا رفت و تا روزهای آخر نیز در مصاحبهها و کنفرانسهای مطبوعاتی حضوری فعال داشت، در آن روزهای جوانیاش، برای خواندن شعری در مدح دکتر محمد مصدق به رادیو میرود که گویا مورد ضربوجرح و حتی بیاحترامی توسط یک ارتشی قرارمیگیرد. این خبرنگار در نامهای به مصدق شرح واقعه را بیان میکند. نخستوزیر در نامهای به سرتیب ریاحی میخواهد که واقعه را بررسی کند و نتیجه را به او بگوید. ریاحی در پاسخ میگوید که پس از استعلام از فرمانده تیپ کردستان درباره سوابق این شخص - که خود را خبرنگار پارلمانی جراید مرکز در کردستان معرفی میکرده - معلوم میشود که او یک شیاد است و سوابق خوبی ندارد و حتی در دادسرا نیز دارای پرونده است. ریاحی در پایان گلایهمیکند که ارزش دادن به چنین گزارشهایی درباره افسران ارتش که برای دولت ملی جانفشانی میکنند، سزاوار نیست و نباید حیثیت آنان با گزارشهای خلاف واقع ملعبه این افراد شیاد باشد.
این سند از این جهت اهمیت دارد که فضای شهرآشوب و درهموبرهم روزهای منتهی به کودتا را در جامعه ایران نشان میدهد. البته این خبرنگار سالهای سال همچنان در همه دولتها شعر میخواند و حضور داشت.