مقابله با کرونا به شوک جدید نیاز دارد
حمیدرضا اسلامی- عضو شورای سردبیری
چند نوسان مهم و مرگبار در ماههای اخیر در تعداد مبتلایان و فوتشدگان کرونا نشان از لزوم بازنگری در سیاستها و شیوههای مقابله دارد.
بهرغم همه انتقادهایی که به نحوه اطلاعرسانی، نظام آمارگیری و محتوا و شکلگیری اجرای پروتکلهای بهداشتی وجود دارد، نظام بهداشت و درمان کشور با همراهی نهادهای دیگر و مردم توانست کارنامه نسبتا قابل قبولی در موج اول کرونا از خود به جای بگذارد. این کارنامه قابل قبول خیلی زود باعث خوشخیالی مردم و کمتوجهی نهادهای مسئول شد. بنابراین، موج دوم کرونا به وضوح نتیجه گشایشهای بدون ملاحظه پس از عید و سبکانگاری مردم در مراقبت از خود بود. چنین انتقادی به هیچوجه در مقابله با لزوم بازگشایی کسبوکارها و بخش خدمات دولت نیست. این انتقاد متوجه ارزیابی نادرست از رفتار اجتماعی، ضرورتهای بازگشایی و زمینههای فرهنگی و روانی آن است. شوک افزایش تعداد درگذشتگان و مبتلایان موج دوم که در برخی نقاط پیش از موج اول، بیمارستانها و کادر درمان را درگیر کرد، باعث تغییر رویکرد اجتماعی به موضوع شد. به عقیده نگارنده، کاهش جانباختگان بعد از موج دوم، عمدتا محصول همهگیری استفاده از ماسک و رعایت فاصله اجتماعی بود. این روندی است که باید بپذیریم ادامه آن ممکن بود. جامعه ایران تقریبا بهسادگی میتوانست آن روند را ادامه دهد و احتمالا اکنون در وضعیتی میبود با تعداد جانباختگان دورقمی.
اما تصور هموطنان این بود که این کاهش، کاهشی کنترلشده و پایاست که البته این ارزیابی خطایی بزرگ بود و اکنون در حال تحمل عواقب این اشتباه هستیم. خطای همزمان بخشهای بزرگی از مردم و نظام مقابله با کرونا (شامل اغلب نهادهای حکومتی و همچنین ستاد مقابله با کرونا) باعث میشود که زمینه مناسبی برای انداختن تقصیر به گردن طرف مقابل فراهم آید. دولت برای جبران تقصیر راه برقراری مجموعهای از تنبیهات و جرایم را در پیش گرفته است اما همزمان از اتخاذ سیاستی محکم، قابلفهم و قابل اجرا در زمینه ایجاد فاصله اجتماعی و رعایت بهداشت خودداری میکند. میتوان حدس زد که دولت (ستاد مقابله با کرونا) از قدرت کافی یا همدلی درون حکومتی برای تصویب و اجرای برخی محدودیتها و جرایم برخوردار نیست. مثلا بسیاری از مردمی که رعایتکنندگان سفت و سخت بهداشت و فاصله اجتماعی هستند، توقع داشتهاند دولت (که شامل نیروی انتظامی و قوه قضاییه هم میشود) قواعد سختتری برای ترددهای بینشهرها و درون شهرها وضع کند. وقتی از چنین مقرراتی خبری نیست و مقررات وضعشده فقط شامل کارکنان دولت میشود، این استنباط که زور ستاد ملی مقابله با کرونا به نهادهای دیگر نمیرسد، قوت میگیرد. در مورد برگزاری آیینهای تاسوعا و عاشورا هم چنین اتفاقی افتاد. هر چند این مراسم در بسیاری از موارد با حداکثر رعایتهای ممکن برگزار شد اما مواردی هم بود که آن نظم پولادین مورد نیاز به هم خورد و در آن موارد جز خود مردم، کسی یا نهادی برای هدایت امر وجود نداشت. یک نمونه شاید نهچندان مهم اما قابل ذکر، برگزاری کنکورهای مختلف بود. سازمان سنجش سعی بلیغی برای رعایت پروتکلهای بهداشتی در محلهای آزمونها به خرج داد، اما در بسیاری از حوزهها، خانواده داوطلبان ساعتها جلوی حوزههای آزمون با فاصلههای اندک ماندند. برای انتظار این دسته از افراد هیچ دستورالعمل روشن و هشدار دقیقی صادر نشده بود. اتومبیلهای پلیس هم در ساعتهای برگزاری آزمون از محل عبور میکردند و احتمالا هیچ دستوری مبنی بر تذکر به اجتماعکنندگان از مقامات بالاتر به آنها داده نشده بود. همزمانی نسبی 3 اتفاق کنکور، مراسم عزاداری محرم و سفرهای تابستانی باعث شده است که تا مدتها هر گروه و نهادی بتواند دیگران را به سهلانگاری متهم کند. اکنون زمان آن رسیده که مجموعه تجارب 7 ماهه ارزیابی مجدد شود. در کنار آن لازم است یک تکان محدود و مناسب به جامعه ایران وارد شود. این تکان میتواند (به عنوان مثال) تعطیلی کوتاه چندروزه باشد. این امر میتواند سطح هوشیاری و دقت را در جامعه بالا برده و توجه عمومی را مجددا به این بلیه خطرناک افزایش دهد. همزمان لازم است از مجموعه حاکمیت شامل قوای سهگانه صدای واحدی مبنی بر اراده کنترل وضعیت شنیده شود. مشکلات ساختاری روابط قوا در ایران را همه میدانیم، اما از سوی دیگر حفظ جان شهروندان آنقدر اهمیت دارد که برای همصدایی هر تلاش و ازخودگذشتگی سیاسی ـ اجتماعی را توجیه کند. دولت با جیبهای خالی و مشکلات روزافزون چارهای جز تکیه بر توان اجتماعی و قدرت مردم در مقابله با کرونا ندارد.