نسل جدید، خانههای قدیمی را دوست دارد
اسکندر مختاری- پژوهشگر مطالعات معماری
ما سالها منتظر این اتفاق بودیم که بهجز دولت و سازمان میراث فرهنگی و شهرداری، خود مردم به حفاظت و بهرهبرداری از خانههای قدیمی علاقهمند شوند. خوشبختانه انتظارات نسل جدید بیشتر معطوف به هویت است و با حس نوستالژیک به گذشته -گذشتهای که خود در آن زندگی نکرده ولی اخبار آن را شنیده است- نگاه میکند. به همین دلیل نسل جدید از حضور در این ساختمانها که تبدیل به کافه یا گالری شدهاند، لذت میبرد و میخواهد که این آسایش را با بقیه به اشتراک بگذارد و دیگران را در شادی و احساس خود شریک کند تا آرامشی که بهدست میآورد را به آنها انتقال دهد.
این کار بهنظر من خیلی بهتر از رویکرد دیگری است که این ساختمانها را بازسازی میکند ولی استفاده انحصاری و اختصاصی دارد. حالا که ما از آپارتمانهای کوچک خود راضی نیستیم و سایه درخت و حیاط و گلدان شمعدانی نداریم که به آن آب بدهیم؛ پس همراه با دوستانمان به جایی برویم که همه این چیزهایی که نداریم را داشته باشد. خود این رویکرد به فضای عمومی، همدلی و تعلق حس مکانی بهوجود میآورد. تصور کنید از کنار یک خانه تاریخی عبور میکنید که در آن زندگی هست و در دل میگویید ای کاش من داخل این خانه را میدیدم. حالا این اتفاق افتاده و میتوانید بروید و با دوستان در این محل، اوقات را به گفتوگو بگذرانید.
در اینجا سؤالی پیش میآید؛ چرا معماری قدیمی ما را جذب میکند؟ زیرا آن خانهها به طبیعت انسانی ما و به خلق و خوی ما و به فرهنگ و جوهر ما نزدیک هستند. حال ما در آن خانهها خوب بود و از رسیدن به منزل آرام میشدیم. نسل جدید هم گمشده دارد و این خانهها جواب آن است. ما در زیرزمین و صندوقخانه هم احساس امنیت و آرامش میکردیم. مادر خانواده یا کار میکرد یا مشغول عبادت و مطالعه بود و برای همه اینها جای خودش را داشت. پدر جای مشخصی مینشست و از مهمان هم در محل خاصی پذیرایی میشد. برای خواب در زمستان و تابستان جای جداگانهای داشتیم. معلوم است نسل جدید که حتی تجربه زیست در این فضا را ندارد به آن علاقهمند است.
الان خانههایی در طبقات بالا ساخته میشوند که یک سمت آنها از سقف تا کف، شیشه است. نمایی که از پشت آن دیده میشود هم پشتبامهای بههمریخته و پر از کولر و بشقاب ماهواره است. برعکس اگر میخواهیم از سکونت در تهران خیلی ناراحت نباشیم بهجای زندگی در طبقات بالا باید در طبقات پایین زندگی کنیم تا حرکت شاخههای درختان را ببینیم.
ما در خانه پدری، 4فصل سال را با شاخه انگور، گل نسترن و ماهیهای حوض مرور میکردیم که چطور در فصلهای مختلف تغییر میکنند. خیلی تفاوت دارد که صبحها اینها را ببینیم و از خانه بیرون بیاییم یا هیچ کدام اینها را نبینیم.
سود دیگر بازسازی ساختمانهای قدیمی و استفاده عمومی ازآن، در ماندگاری و حفظ هویت آثار گذشته است اما مسائل مالی هم اهمیت دارد. مسئله مهم این است که وقتی ملک مجاور یک اثر واجد ارزش میتواند 6طبقه بسازد و بفروشد، چطور میتوانید مالک یک اثر تاریخی را متقاعد کنید که آن را به همان شکل قبلی حفظ کند؟ وقتی هرکدام از ورثه بخواهند سهم خود را بگیرند و دنبال زندگی خود بروند، چطور میشود خانه قدیمی را نگه داشت؟
حالا اتفاق دیگری که دارد میافتد این است که خانههای قدیمی کمیاب و در نتیجه باارزشتر شدهاند. از طرف دیگر من دیدهام جوانانی که در این کافهها مشغول کار هستند، از کارکردن در آن احساس افتخار میکنند. با این وصف میشود امیدوار بود بخشی از ساختمانها حفظ شوند چون همین روند نشانهای از موفقیت بازآفرینی و استفاده مجدد از فضاست که باعث میشود حال جامعه و افراد بهتر شود.