کتی لانگین ـ ترجمه: مهدی دادخواهتهرانی
همزمان با آغاز سال تحصیلی، داگنی دویچمن بازی در نقش جدید را دارد به پیش میبرد. دانشجوی سال دوم فوقلیسانس روانشناسی بهعنوان یکی از نخستین «قهرمانان سلامتی دانشجویان فوقلیسانس» دانشگاه ایالتی مونتانا به خدمت مشغول است؛ جایگاهی که در آن امیدواراست بتواند گفتوگو در مورد مسائل بهداشت روان را طراحی و تقویت کند. این دختر دانشجو میگوید: «فرهنگ دانشگاهی ممکن است از برخی جهات بسیار مسمومکننده باشد.» سپس ادامه میدهد: «تغییر باید از بالا به پایین صورت بگیرد، اما از این گذشته، باید از درون باشد.»
در یک نظرسنجی از تقریبا 4هزار دانشجوی دکتری در شاخه علوم بنیادین چندرشتهای (موسوم به STEM که شامل علوم، ریاضیات، مهندسی و کشاورزی است) در ایالات متحده آمریکا که از ماه مه تا ژوئیه انجام شد، 40درصد علائم مطابق با اختلال اضطراب عام (نوعی اضطراب در برابر موضوعات مختلف) و 37درصد علائم، سازگار با اختلال افسردگی بنیادی گزارش شده است؛ بهترتیب جهشی 13و 19درصدی در مقایسه با سال 2019 مشاهده میشود. کریستا سوریا، مدیر سنجش امور دانشجویان در دانشگاه مینهسوتا و یکی از محققانی که این تحقیق را انجام داده است، میگوید: «نتایج بسیار هشداردهنده است. برای محیطهای دانشگاهی مهم است که درک کنند دانشجویانشان دارند این اختلالها را از سر میگذرانند.»
نظرسنجی دیگری که در ماه ژوئن و ژوئیه انجام شد، نتایج یکسانی را نشان داد: تقریباً یکسوم از بیش از 3هزار دانشجوی فوقلیسانس در ایالات متحد آمریکا به افسردگی یا اضطراب خفیف تا شدید دچار شدهاند (تیم تحقیق هنوز گزارش نهایی را به دست نداده است، اما آنها یافتههای اولیه را در اختیار ساینس کریرز (Science Careers) و دیگر رسانهها گذاشتهاند). یکی از نظردهندگان در برگه نظرسنجی خود نوشت: «من هیچوقت به این شکل احساس افسردگی، اضطراب و به دردنخور بودن نکرده بودم. هر روز، هرقدر بشود برای حفظ کارآمدیام تلاش میکنم.»
سوزانا هریس، میکروبیولوژیست و بنیانگذار و مدیرعامل پی.اچ.دی بالانس (وبسایتی که فضای مباحثه در زمینه بهداشت روان را در بین دانشجویان مقاطع تکمیلی فراهم میکند) میگوید: «این روزها حتی به سختی خاطرجمع شویم که از حمایتهای زیستی مورد نیازمان بهرهمند میشویم؛ زیرا اقدامات قرنطینهای در بسیاری از سازوکارهای سنتی سازگاری با وضعیت مثل «بیرون رفتن، ارتباط با دوستان، گردش رفتن، مراجعه به درمانگر و...» خلل ایجاد میکند. دزیره دیکرسون، روانشناس متخصص در امداد به دانشگاهیان، میگوید: «سطحی از ترس و بیاعتمادی به آینده بهوجود آمده است. خیلی آدمها «به آب و آتش میزنند تا چیزی را که مهارکردنی نیست، مهار کنند.» طبیعی است که با کارهای روزمره مانند برنامههای کاری روزانه و برنامههای از پیشمعلوم شده برای آینده حس خوبی بیابید؛ برنامههایی که این بیماری همهگیر بسیاری از آنها را نقش بر آب کرد. به قول او، «بیاعتمادی اضطرابزاست».
دویچمن دانشجو، این وضع را در میان همسنوسالان خود بهویژه کسانی که در آستانه فارغالتحصیلیاند، به چشم دیده است. او میگوید: «بسیاری از آنها احساس ناامیدی میکنند؛ زیرا باید در حال به پایان رساندن کار خود باشند... اما این خط پایان، حالا پرچینوشکن و تیرهوتار است.» علاوه بر این، آنها نگران آینده شغلیشان هستند؛ زیرا بسیاری از سازمانها – اعم از دانشگاه و...- استخدامها را متوقف کردهاند.
طی رواج این بیماری عالمگیر، بسیاری از مؤسسات، خدمات بهداشت روانی را از راه دور عرضه میکنند. دیکرسون و هریس هر دو سفارش میکنند اگر مردم به این خدمات دسترسی دارند از آنها استفاده کنند. آنها به این موضوع هم اشاره میکنند که همه مردم به این خدمات دسترسی یا برخی اصلا تمایلی به کمک گرفتن از این مؤسسات ندارند. برای نمونه، هریس میگوید که «در بدو امر، کمکرسانی به بیمار روانی من متوقف شد؛ زیرا فکر میکرد کلنجار رفتنش با بیماری، فقط جزئی از زندگی معمول دانشجویی در مقطع دکتراست! اکنون با وجود این بیماری عالمگیر، واجب است دانشجویان بدانند کمک خواستن اشکالی ندارد».
منبع: https://www.sciencemag.org/
چهار شنبه 26 شهریور 1399
کد مطلب :
110313
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/yPMQw
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved