جمال رهنمایی
پایان جنگ عالمگیر دوم و خروج متفقین از ایران و خلأ حضور قدرت مسلط پهلوی اول و دولتهای مستعجل چند ماهه، چند سال فضای باز فرهنگی و سیاسی مطلوبی برای اهالی هنر و رسانه فراهم آورده بود. در این میان اهالی تئاتر هم با استفاده از شرایط موجود و اقبال مردم به انواع مظاهر مدرنیته، روزهایی طلایی را تجربه میکردند. سالنهای مجهز و بزرگ تئاتر یکی پس از دیگری افتتاح میشد و نمایشنامههایی با مضامین هنری، اجتماعی و سیاسی روی صحنه میرفت. در همین سالها بازیگران و نویسندگان زیادی رشد کردند و شکوفا شدند.
هر چند نمایش زنده به معنای حضور بازیگر روی صحنه در شکلهای شبیهخوانی، تعزیه، نمایش روحوضی و سیاهبازی در ایران پیشینهای طولانی داشت اما موج تازه نمایش رایج بیشتر متاثر از غرب و مدرنیسم و نیازهای تازه جامعه بود.
عرصه هنرهای نمایشی و بهخصوص تئاتر از آن رو که با اجرای زنده و حس و حال «اینجا – اکنون» بازیگر سروکار دارد، به معنی واقعی کلمه زنده و پویاست و جذابیت آن نیز به همین احتمال به بروز خلاقیت و تجربههای جدید در لحظه بستگی دارد.
احساسات زنده و سیال انسانی، مهمترین عنصر هنر نمایش است. تئاتر به عنوان یکی از هنرهای نمایشی اصیل شامل 2 عنصر مهم احساسات اصیل و خلاقیت ناب انسان است که در لحظه و متاثر از فضای روانی هنرمند، فضای نمایش و حضور تماشاگر خلق میشود. تماشاچی در این لحظه یک میل اصیل و خاطرهای ناب و تازه را برای نخستین بار و آخرین بار تجربه میکند؛ چرا که آنچه او در این لحظه درک کرده، دیگر هیچگاه تجربه نخواهد کرد.
ژاک لکان به عنوان یک نوفرویدی خلاق که برخی از آرای مهم فروید را واکاوی، ویرایش و نوسازی کرده است درباره عنصر میل در آدمی میگوید: میل آدمی پدیده مربوط به ساحت رمز و اشارت (عالم معنا و تصور) است که به محض برآورده شدن، برای همیشه محو میشود و تنها در عالم خیال قابل تصور است. ما در زندگی همواره در اشتیاق به تجربههای آشنا، به دنبال تکرار آن نخستین میل برآورده شده و سپس همیشه از دست رفته هستیم.
جذابیت نمایش زنده با همین فرایند تولد و مرگ عمل میکند. یک نمایشنامه ضحاک یا رومئو وژولیت هزاران بار روی صحنه رفته و یک متن هزاران بار تکرار میشود اما هر بار توسط هر بازیگر، روی یک صحنه نمایش و در حضور تماشاچی متفاوت، یک اجرای دیگر اتفاق افتاده است. اجرایی که هیچگاه آن میل نخستین به گذشته پیوسته را برآورده نساخته اما در همان حال میل جدیدی را راهاندازی کرده که تکرار آن، ما را مشتاق درک تجربههای جدید میکند.
برآمدن سیمرغ از خرابههای جنگ
سالهای بدون ممیزی
در همینه زمینه :