• جمعه 7 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 17 شوال 1445
  • 2024 Apr 26
دو شنبه 24 شهریور 1399
کد مطلب : 109983
+
-

یاغی

صادق چوبک متمردی بود غیرقابل بخشش

یاغی

علی‌اکبر شیروانی 

 در سال‌های غلبه دستورزبان‌ها و آیین‌نامه‌های فرهنگستان زبان، صادق چوبک، یاغی و متمردی بود غیرقابل بخشش. نیما سال‌ها بود خون به جگر سنت‌گرایان شعر می‌کرد و حالا جوان نورسیده بوشهری، گوی سبقت از دیگر نوگرایان نثر ربوده بود و در رسم‌الخط، در محاوره‌نویسی، در کلمات و ترکیبات بومی و در بیشتر خط‌کشی‌های دانشسرا رفته‌‌ها خلل ایجاد می‌کرد؛ راهی که چوبک پیش گرفته بود ضرورت داشت؛ ضرورت لحن، شخصیت‌پردازی و بافت داستانی و گرچه در جاهایی به بیراهه رفت اما کسی باید پیشقدم می‌شد. میراث چوبک، بیش از آثارش، پیشگامی در سنت‌شکنی‌ است و اگر در دهه‌های بعد داستان‌نویسی توانست بیش از پیش، میان زبان و مضمون سازگاری ایجاد کند وامدار حرکت نوگرایانی چون اوست. البته میان 2 دهه کار چوبک و از زمان انتشار «خیمه‌شب‌بازی» در سال1324 تا «سنگ صبور» 1345 تعدیل دیدگاه‌هایش آشکار است و گویی جوانی آرمان‌گرا، رفته‌رفته با واقعیت‌ها آشنا می‌شود و اندکی از آرمان‌هایش کوتاه می‌آید.
«یکی از تماشاچی‌ها که دست بچه خردسالی را در دست داشت به اعتراض گفت: این زبون بسّه دیگه واسه صاحابش مال نمی‌شه، باید بایه گلوله کلکشو کند. بعد رویش را کرد به پاسبان مفلوکی که کنار پیاده‌رو ایستاده بود و لبو می‌خورد و گفت: آژدان سرکار که تپونچه دارین، چرا اینو راحتش نمی‌کنین؟ حیوون خیلی رنج میبره. پاسبان همانطور که یکطرف لپش از لبویی که تو دهنش بود باد کرده بود با تمسخر جواب داد: زکی؛ قربان آقا؛ گلوله اولنده که مال اسب نیس و مال دزّه. دومنده، حالا اومدیم و ما اینو همینطور که می‌فرمایین راحتش کردیم. به روز قیومت و سؤال‌وجواب اون دنیاشم کاری نداریم، فردا جواب دولتو چی بدم؟ آخه از من لاکردار نمیپرسن که گلولتو چیکارش کردی؟ سید عمامه‌به‌سری که پوستین مندرسی روی دوشش بود گفت: ‌ای‌بابا، حیوون باکیش نیس. خدارو خوش نمیاد بکشندش. فردا خوب میشه. دواش یه فندق مومیاییه».

این خبر را به اشتراک بگذارید