مردی برای امروز، مردی برای یک قرن
هفتهنامه «مرد امروز» 30هزار نسخه تیراژ داشت
محمدناصر احدی
«مرد امروز»، که گاه از آن بهعنوان روزنامه یاد میکنند، هفتهنامهای بود که نخستین شماره آن پنجشنبه 29مرداد1321 به مدیریت و سردبیری محمد مسعود منتشر شد. این نشریه در طول دوره 6سال و 5ماه و 25روزه فعالیتش بارها مورد توقیف قرارگرفت که کمترین زمان توقیفش 3 روز و بیشترینش 6ماه بود. روایتها درباره تعداد دفعات توقیف «مرد امروز» متفاوت است و در منابع مختلف عدد آن از 15 تا 50بار ذکر شده است، اما تردیدی نیست که این نشریه در زمان خودش رکورددار توقیف بوده است. علت این توقیفها هم قلم نیشدار و تندوتیز محمد مسعود بود که ابایی نداشت به پروپای دولتمردان و حتی اشرف، خواهر محمدرضاشاه پهلوی، بپیچد. همین ویژگی هم سبب شده بود که مردم حسابی به خواندن «مرد امروز» رغبت پیدا کنند و روزهای شنبه هر هفته که «مرد امروز» منتشر میشد، با اینکه تیراژش30هزار نسخه بود، اگر کسی در خرید آن تعلل میکرد، شاید حتی به چند برابر قیمت هم نمیتوانست نسخهای از این نشریه 12صفحهای را پیدا کند. محمد مسعود در توضیح «مرامنامه مرد امروز» در نخستین شماره آن چنین نوشت: «هدف اصلی ما در نامهنگاری در درجه اول یک چیز است و آن اصلاح اوضاع اقتصادی کشور است. ما معتقدیم که بهبودی وضع مادی در درجه اول اهمیت قرار گرفته و سایر مسائل اجتماعی فرع این اصل مهم است. ما معتقدیم که شخص گرسنه خداپرست و وطنخواه نمیتواند باشد. ما معتقدیم تا وقتی که یک نفر گرسنه در سراسر کشور یافت میشود، کلمات وحدت ملی، تعاون و همکاری، مساوات و برادری، گفتههای مبهم و افسانه و خالی از هرگونه حقیقت و معنی است. به عقیده ما اصول مفتخواری باید از بین برود...». مسعود سعی داشت «مرد امروز» را به سیاق روزنامههای غربی، از جمله روزنامه سیاسی «ماریان» چاپ پاریس، منتشر کند و از همین رو به اخبار حوادث مثل ماجرای قتل «فرخشاد لیتر» توجه خاصی داشت یا در ابتکاری دیگر مسابقات ورزشی (از قبیل دوچرخهسواری، شنا و دو) راه انداخت که یکی از دلایل استقبال جوانان از این جریده بود. مسعود پرشور و حال مینوشت و طنز گزنده و ظریفی را چاشنی نوشتههایش میکرد. به این چند نمونه از جملات او در شمارههای مختلف «مرد امروز» توجه کنید:
دولت ایران همیشه دشمن ملت ایران بوده است (شماره219).
در این کشور قانون و مقرراتی وجود ندارد، حکومت مطلق با زور است (شماره33).
ملت ایران حاضر است سالی چهار میلیارد ریال بپردازد به شرط اینکه دولت وجود نداشته باشد (شماره35).
از یک طرف دسته لخت و عور ویلان و گرسنهای که دائما کار میکنند و هیچوقت هیچچیز ندارند و در طرف دیگر صورتهای سرخ و سفید و شکمهای بزرگ، مردمی که هیچوقت کاری نمیکنند و همیشه همهچیز دارند (شماره53).
در این کشور عجایب، مردم هرچه بیشتر کار کنند گرسنهتر میشوند. هرچه اشخاص بیشتر تن به پستی و بیشرفی بدهند، روزبهروز زندگی آنها مجللتر میگردد (شماره53).
هیچ ثروتی در ایران نیست که دزدی نباشد و هیچ دزدیای نیست که با کمک هیأت حاکمه به عمل نیامده باشد (شماره58).
هریک از این جملات به تنهایی کافی است تا هر نشریهای را تعطیل کند و مسئولانش را به خاک سیاه بنشاند. اینها را بگذارید کنار اینکه او در 25خرداد1326 در مقالهای جنونآسا برای کشتن نخستوزیر، احمد قوام، 100هزار تومان جایز معین کرد. مسعود از هر قشر و تفکری دشمن فراوان داشت و از مذهبی تا تودهای دل خوشی از او و «مرد امروز»ش نداشتند و او را به نوکری برای روسها و انگلیسها یا تلاش برای پر کردن جیب خودش متهم میکردند. خودش در پاسخ به این اتهامات گفته بود: «من نه آنگلوفیل هستم، نه روسوفیل، من یک ایرانی هستم. من ملت را انتخاب کردهام.» در نهایت، محمد مسعود در 21بهمن سال1326 بهضرب گلوله ایادی حزب توده به قتل رسید و «مرد امروز» دیگر هیچگاه نتوانست بدون او روی پای خودش بایستد.