باید از شایعه آسان گذشت؟
فریبا خانی_نویسنده و روزنامهنگار
تیموتی اسنایدر، سیاسینویس آمریکایی میگوید: «در عصر اینترنت ما همه ناشر شدهایم.»اما این ناشر شدن هم اصول و قواعدی دارد. چند روز پیش شایعه تغییر جنسیت یکی از بازیگران در فضای مجازی بسیار پررنگ شد. یکی از اهالی رسانه در توییتر نوشت که از نزدیکان فلان بازیگر شنیده که ایشان دو ماه پیش تصمیم گرفتند تغییر جنسیت بدهند. خبر تغییر جنسیت یک بازیگر مشهور خبری است که در هر جای دنیا باشد مورد توجه قرار خواهد گرفت.در اینجا هم همینطور. آن آقای بازیگر هم ۱۵ ساعت بعد در چند جمله این شایعه را تکذیب کرد. اما بسیاری از اهالی رسانه، بر این باورند که برای رفع چنین شایعهای نوشتن چند خط کافی نیست. باید آن بازیگر، یک ویدئو منتشر میکرد و این شایعه را تکذیب میکرد. بعضی دیگر از استادان رسانه هم گفتهاند: «رسانههای رسمی کشور درست عمل نکرده و باید پیگیر این ماجرا میشدند. و این ماجرا چرا رها شد؟»
شایعه خبری است که اتفاق نیفتاده اما جذابیت فراوانی دارد. در علم ارتباطات، شایعه به گفتمانهای غیررسمی و نامعتبر و در نتیجه اطلاعات وارسی نشده میگویند که در چند مرحله در چارچوب نظام ارتباطی پرورانده شده است و از آنجایی که اطلاعات در هر مرحله دست بهدست شدهاست، اغلب تحریفاتی در آنها صورت میگیرد. ممکن است بعد از چندین بار تحریف، محصول نهایی به کلی با آنچه در ابتدای کار منتقل شده متفاوت باشد. «هنگامی که افراد بهشدت مشتاق کسب خبر درباره چیزی هستند اما نمیتوانند اطلاعات موثقی بهدست آورند، مستعد پذیرش شایعهها میشوند.»
آخرین سی.دی این بازیگر هم گویا در این ماجرا بیتقصیر نبوده است. مخصوصا آن جا که فریاد میزند: «و من علیه ژنم انقلابها کردهام.»
زندهیاد دکتر غلامحسین مرزآبادی استاد ادبیات میگفت: «هیچ میدانید افسانهها و اساطیر ساختار شایعه دارند. یعنی یک چیزهایی بوده و مردمان نسلها شاخ و برگ به آن شخصیتها و داستانها دادهاند... پس افسانهها شایعههای زیبایی هستند.»
اما مرحله بعد از تکذیب این شایعه جالب بود. کسی که شایعه را در توییتر به راه انداخت با خونسردی نوشت: «آقا، فلان هنرمند تکذیب کردن. البته که شکایت ایشان از بنده نیز حق ایشان است و بنده نیز استقبال میکنم. اما به مصلحت نیست انگار جار زدن یک اتفاق درست و میدانم چه فشاری روی ایشان دیشب بود. نظرات را نمیبندم تا اگر باعث رنجش کسی شدم آزادانه به بنده هر چه خواست بگوید. مخلصم.»
این نوع رفتار غیرمسئولانه این فرد هم مرا به فکر فرو برد. چطور میتوانی با این خونسردی خودت را کنار بکشی. اگر حق باتوست دلایل محکم بیاور. شاهد بیاور. اگر نه، باید پاسخگو باشی که چرا دروغ گفتی؟ اما اتهام دیگر بازیگر این بود که این شایعه ساختگی به راه انداخته شده تا تعداد فالورهایش در اینستاگرام اضافه شود. که خود این هم میتواند شایعه جدیدی باشد. وقتی شایعهای با استقبال عمومی همراه شد شایعات دیگر هم از راه میرسند.
سهم رسانههای رسمی در این وانفسا باید پررنگتر شود. و اینجاست که آنها با پیگیری این اخبار و شایعهها به افکار عمومی پاسخ درست بدهند و نقش روشنگری داشته باشند.
بعضیها معتقد بودند برای کمرنگ کردن یک خبر این شایعه ساخته شده است و یک مهندسی زیرپوستی داشته است. اما همیشه به این موضوع فکر کنیم اگر به جای آن بازیگر شایعهای علیه ما ساخته میشد چه؟
یاد کتاب «وانهاده» سیمون دوبوار میافتم: «وقتی بلا بر سر دیگران میآید، چندان حادثه مهمی شمرده نمیشود، ظاهراً تسلط و احاطه بر آن آسان است. ولی وقتی بر سر خودمان میآید، خود را کاملا تنها مییابیم.»
از شایعهها ساده نگذریم!