• جمعه 31 فروردین 1403
  • الْجُمْعَة 10 شوال 1445
  • 2024 Apr 19
شنبه 22 شهریور 1399
کد مطلب : 109771
+
-

خلع سلاح محیط‌بان‌ها

یادداشت
خلع سلاح محیط‌بان‌ها

اسماعیل کهرم- بوم شناس

محیط‌بان محمدحسن‌نژاد، محیط‌بان نمونه استان هرمزگان، در حین انجام وظیفه در کوه‌های ارمک به‌دست خواهرزاده خویش شهید شد. ضارب نیز از اندوه فراوان خودکشی کرد.
آمار 143 شهید و 305 محیط‌بان مجروح به گفته فرمانده یگان حفاظت محیط زیست کشور، نتیجه مسلح‌بودن محیط‌بان‌هاست! اما راه چاره چیست؟ آیا شکاربان و شکارچی باید دشمن یکدیگر باشند؟ براساس یک نظرسنجی دانشگاهی از مردم تهران، 7نفر از هر 10نفر در تهران، محیط‌بان‌ها را نمی‌شناسند و وظیفه آنها را نمی‌دانند. محیط‌بان‌ها که به شکاربان هم شهرت دارند مردان پاک و ساده‌دلی هستند که اغلب‌شان فرزند روستایند و به دقت انتخاب و استخدام شده‌اند تا از تمامیت طبیعت ایران محافظت کنند. شکارچی‌ها نیز طبیعت را موهبت الهی می‌دانند. ده‌ها و صدها حدیث و آیه دال بر لزوم استفاده از مواهب طبیعی می‌آورند و استفاده از طبیعت را حق خود می‌دانند. همین 2برداشت متفاوت، محیط‌بان و شکارچی را مقابل یکدیگر قرار می‌دهد. گروهی اما شکارچی‌نما و شکارکش هستند که نام شکارچی‌های تابع قانون و عدالت را هم لکه‌دار کرده‌اند. داستان‌های زیادی در مورد رابطه عاطفی شکارچی‌ها با حیوانات بر سر زبان‌هاست. شکاربان شهید، محمد حسن‌نژاد هم با نام ضامن آهو شناخته می‌شد. البته که محیط‌بان‌هایی هستند که به سوءاستفاده از یونیفرم و سلاح متهم شدند. در بحبوحه انقلاب اسلامی ایران، جو مناسبی بین جامعه شکارچی و سازمان حفاظت محیط‌زیست در یکی از شهرهای شمال کشور ایجاد شد و محیط‌بان و شکارچی در لوله سلاح یکدیگر گل می‌گذاشتند. متأسفانه این رابطه پایدار نماند و دو طرف برای یکدیگر شمشیر از رو بستند. در برخی موارد، نحوه و محل اصابت گلوله نشان از کینه و عداوت دیرینه دارد. مثلا شلیک به پیشانی، گردن و یا در مورد استان هرمزگان و کوه‌گنو، شلیک تیر خلاص به محیط‌بان! نشان از همین کینه دیرینه دارد. بنابراین 2 راه‌حل برای جلوگیری از کشتار محیط‌بان‌ها و شکارچی‌ها پیشنهاد می‌شود تا جان‌های بیشتری از هر دو طرف در عرصه‌های طبیعی حفظ شود.
نخست؛ ایجاد تفاهم و دوستی میان شکارچی و شکاربان! این دو گره ذاتا با یکدیگر دشمن نیستند. اغلب ساکن یک روستا هستند و یکدیگر را می‌شناسند. بنابراین توصیه می‌شود با تشکیل کلوپ‌ها یا باشگاه‌هایی در سطح شهرهای کوچک و استان‌ها، شکارچی‌ها و شکاربان‌ها جلسات ماهانه برای اطلاع از وضعیت یکدیگر برگزار کنند که هم موجب دوستی آنها ‌شود و هم از احتمال در تیررس قرار گرفتن یکدیگر در عرصه‌های طبیعی جلوگیری شود.
پیشنهاد دوم؛ خلع سلاح محیط‌بان است. شکارچی برای کشتن شکاربان مسلح نمی‌شود و شکاربان‌ هم برای متوقف‌کردن شکارچی، تهدید و تیراندازی و کشتن شکارچی دست به اسلحه نمی‌برد. اما شکارچی خلاف این موضوع را احساس می‌کند. برهمین اساس هم واهمه از شکاربان در شکارچی‌ها نهادینه شده است و مشاهده شکاربان مسلح موجب ترشح آدرنالین بیشتر در شکارچی و اقدام به تیراندازی او به سوی محیط‌بان می‌شود. مسلح ‌کردن محیط‌بان‌ها هیچ سودی برای حفاظت از محیط‌زیست ایران یا حتی حفظ جان شکاربان ندارد. برعکس، موجب ترس و وحشت شکارچی و تیراندازی او به سمت محیط‌بان می‌شود. با آگاهی از همین اصل روانشناسی بود که پلیس انگلستان به جمع‌آوری سلاح در بین نیروهای خود اقدام کرد و پلیس را مجهز به یک باتوم، دستبند و یک میکروفن کرد که هر 3 هم در لباس پلیس مخفی هستند. براساس ایده پلیس انگستان، اگر شخصی به قصد سرقت رفته باشد، قصد کشتن پلیس را ندارد. اما مشاهده پلیس مسلح او را وادار به شلیک می‌کند. بنابراین پیشنهاد می‌شود سلاح شکاربان‌ها برای مدت 2 سال جمع‌آوری شود و نتیجه این تصمیم در کاهش آمار محیط‌بانانی که به ضرب گلوله شکارچی‌ها شهید یا جانباز می‌شوند ارزیابی شود.

این خبر را به اشتراک بگذارید