این فصل را با من بخوان
شکوه و جلال ادبیات کلاسیک
امیر حاجرضایی|مربی اسبق تیم ملی و کارشناس فوتبال:
«جنگ و صلح» اثر سترگ تولستوی را سالها پیش در کتابخانه ادارهای که در آن کار میکردم، خوانده بودم. چندی پیش قصد نوشتن مقالهای را داشتم و احساس کردم باید یکبار دیگر جنگوصلح را بخوانم. ضمن اینکه این حس دلپذیر را هم دارم که علاقهمندم کتابها پیش خودم باشد و نسخهای از آنها را در اختیار داشته باشم. به هر حال، پس از سالها جنگوصلح را بازخوانی کردم؛ کتابی با حجم زیاد که مطالعهاش وقت زیادی از خواننده میگیرد ولی بعید میدانم کسی جنگوصلح را بخواند و از مطالعهاش لذت نبرد. تولستوی بهشکلی استادانه کاراکترهای پرتعداد اثرش را شکل میدهد و در دیالکتیکی پیچیده و در عین حال منسجم و هدفمند آنها را در مسیر روایت قرار میدهد.
جایی که از فرماندهان بزرگ اشتباهات بزرگ سر میزند و در جنگوصلح فرمانده روس منتظر اشتباه بزرگ ناپلئون میماند و از این اتفاق سود میبرد؛ اتفاقی که در پایان جلد چهارم رمان رخ میدهد و تولستوی بهعنوان نویسندهای برخوردار از نبوغ سرشار و خیرهکننده، مناظری بیبدیل را خلق میکند. جنگوصلح و در سطحی کلانتر جهان تولستوی، جهان کلاسیک است؛ جهان تقابل خیر و شر و آموزههای اخلاقی و ارزشهای انسانی که نویسنده خود را موظف به اشاعهاش میداند. جنگوصلح به عنوان نشانهای آشکار از نبوغ خالقش، شکوه و جلال ادبیات کلاسیک را نمایان میکند.