
سکوت شکسته شد
رئیس پیشین کانون وکلا: با وجود آثار مثبت افشاگریها درباره آزارهای جنسی، اثبات آنها بسیار مشکل خواهد بود

شبنم سیدمجیدی- روزنامهنگار
اکتبر سال 2017 عبارت «من هم» یا به انگلیسی «Me Too» در فضای مجازی همه دنیا گسترش یافت. این یک نقطه تاریخی برای زنان بود. همهچیز از افشای یک رسوایی جنسی در هالیوود آغاز شد و جنبشی عمومی در دنیا را جرقه زد. هزاران زن از 2کلمه«من هم» استفاده کردند تا خودشان را بهعنوان بازماندگان تعرض یا تجاوز جنسی معرفی کنند. قوانین جدیدی وضع شد و صاحبان قدرت مجبور شدند عقب بکشند، عذرخواهی کنند و درباره رسواییهای جنسی و اتهامات آزار پاسخگو باشند و درنهایت با دستگیری و مجازات روبهرو شوند. جنبش به سراسر دنیا رسید و افقی تازه را در پیشرو قرار داد؛ جنبشی که از «من هم» آغاز شد و به جنبش دیگری با عنوان «حالا چه؟» (Now What) رسید. توانایی سیستمهای قضایی برای اجرای عدالت مورد بحث قرار گرفت. مشکل اینجا بود که دستگاههای قضا به اندازهای کامل و قوی نبودند که از آزاردیدگان حمایت کافی کنند. درباره اینکه مردان چطور باید با زنان رفتار کنند، بحثهای زیادی شکل گرفت. آنها قوانین را نمیدانستند و حتی در مورد نابرابریهای جنسی به قدر کافی اطلاعات نداشتند. در ایران نیز جنبش با تأخیر بیشتر، اما درنهایت به راه افتاده است. زنان به شکل ناشناس یا با اسم و رسم و مشخصات از مردانی نوشتند که مورد تجاوز، تعرض یا آزار آنها قرار گرفتهاند؛ از اساتید و سلبریتیها و هنرمندان نوشتند، از مدیران شرکتها، نویسندهها، حتی فعال حقوق زنان... و بهطور کل، مردان در قدرت. صدای بازماندگان شنیده شد. مردی که تعداد زیادی از زنان در فضای مجازی به او اتهام تجاوز زدند، از سوی پلیس دستگیر شد. مردانی از کار در شرکتها و مؤسسههای بزرگ برکنار شدند. بعضی مدیران پاسخ دادند. چندینبار در جامعه توییتر ایرانی، مردانی بهخاطر رفتارهای نامناسب و حرفهایی که نمیدانستند مصداق آزار و خشونت است، عذرخواهی کردند. تابو شکسته شد و کمکم مردان آزاردیده نیز از تجربههای ناخوشایند خود نوشتند و زنانی که سالها سکوت کرده بودند، رازهای مگوی خود را برملا کردند. امروز ما نیز در نقطهای تاریخی ایستادهایم. شاید همانطور که سالهای2017 و 2018 سال زنان نام گرفت، سالهای 1399 و 1400 نیز با تغییراتی که بهوجود میآید بتوانند بهعنوان سالهای تغییر برای زنان ایران شناخته شوند. تغییر در قوانین و نحوه رسیدگی به این نوع جرائم، تغییر در کاهش قربانی نکوهی میان عامه جامعه و افزایش حمایتهای قانونی و معنوی از آزاردیدگان میتواند یک شروع باشد.
امروز این قوانین چندان کارآمد نیستند و اثبات جرائم نیز بسیار دشوار است. رئیس پیشین کانون وکلای دادگستری مرکز در اینباره میگوید: «بعد از گذشت سالها افراد متجاوز و سوءاستفادهکنندگان جنسی افشا میشوند که از بُعد حقوقی و قانونی، اثبات این اتهامات چندان آسان نیست ولی میتواند 2اثر متمایز داشته باشد». دکتر علی نجفیتوانا با اشاره به اینکه این افشاگریها میتوانند با تخلیه روحی، روانی و فشارهایی که سالها اشخاص آزاردیده به دوش کشیدهاند، به آنها کمک کند، ادامه میدهد: «اینکه چرا افشاگریها زودتر صورت نگرفته دلایل متعددی میتواند داشته باشد که مستلزم مطالعه دقیق موردی، مصاحبه و بررسی روانشناختی و آسیبشناسانه است. باید این موضوع را نیز درنظر گرفت که با توجه به فضای ایجادشده ممکن است افرادی نیز به دروغ به سوءاستفاده جنسی متهم شوند، اما درواقع خودشان قربانی بعضی تسویه حسابهای شخصی باشند».
به عقیده او یکی دیگر از آثار افشاگریها، نوعی زمینهسازی برای هتک حیثیت اجتماعی، حرفهای و شخصیت وخانوادگی اشخاصی است که متهم به سوءاستفاده جنسی شدهاند. قطعا برای اشخاص متهم نیز این امکان وجود دارد که نسبت به اعاده حیثیت و درصورت کذببودن این اتهامات، به تعقیب شخص افشاکننده اقدام کنند.
او ادامه میدهد: «آنگونه که قانونی دراردیبهشت ۱۳۹۹ در مجلس شورای اسلامی برای حمایت از کودکان و نوجوانان در برابر آزارها و خشونتها به تصویب رسید و طی این افراد میتوانند درباره اینچنین آزارهایی اطلاعرسانی کنند، مقامات با حفظ اسامی، نسبت به افشای بعضی از مسائل، بهویژه در سوءاستفادههای جنسی از کودکان و نوجوانان مساعدت لازم را انجام میدهند و قوه قضاییه هم با ایجاد نهادی در این زمینه موظف است امکانات لازم را فراهم کند. بنابراین با الگو گرفتن از این قانون میتوان زمینهای فراهم کرد که افراد با حفظ نام به انتشار مستند و مستدل اینگونه تعرضها و تجاوزها اقدام کنند».
این حقوقدان به اثر اجتماعی دیگری نیز اشاره میکند؛ «در کشور ما رازداری در مورد آزارهای جنسی، بسیار دقیق و قوی اجرا میشود و وقتی خانوادهها در مقابل چنین مواردی قرار میگیرند کمتر به طرح دعوی اقدام میکنند و معمولا برای حفظ آبروی خود حتی واکنشی نشان نمیدهند. افشای نام متجاوزان یک حُسن بزرگ دارد؛ اینکه قباحت و ترس ناشی از افشاکردن را به حداقل میرساند.»
قانون چه میگوید؟
در قانون مجازات اسلامی برای اثبات جرم جنسی، اقرار، شهادت و علم قاضی مورد نیاز است. اما مسئله اینجاست که در بحث تجاوز جنسی، اقرار متهم علیه خود بعید است، همچنین از آنجا که اینگونه جرائم معمولا در خفا رخ میدهد، استفاده از شهادت شهود هم بسیار اندک است. بنابراین تنها امکان باقیمانده، علم قاضی است. علم قاضی نیز با استفاده از گزارش پلیس، نظریه پزشکی قانونی، اظهارات متهم و روابط میان متهم و قربانی حاصل میشود.
تجاوز جنسی در قانون مجازات اسلامی، یکی از مواردی است که با اشد مجازات تا حد اعدام مواجه میشود. در واقع هرگاه یکی از طرفین راضی به برقراری رابطه جنسی نباشد و دیگری وی را وادار به ارتکاب این عمل کند، با تشدید مجازات همراه است. این مجازات شامل تجاوز در حال بیهوشی، خواب یا مستی و همچنین تجاوز از طریق اغفال، فریب یا تهدید و ترساندن میشود. اما این حیله و فریب شامل فریبخوردن با مثلاً وعده ازدواج نمیشود. دکتر نجفیتوانا در اینباره میگوید: «در کشور ما درصورتی که بهصورت مستدل و مستند ثابت شود که چنین رابطهای وجود داشته و خود شخص با میل و رضایت حتی برای کسب موقعیت اعم از مالی و معنوی، استخدام و امتیازات دیگر، این رابطه را برقرار کرده باشد خود شخص هم به جرم رابطه نامشروع و زنا قابل تعقیب ومجازات است». او ادامه میدهد: «البته توجه داشته باشیم که این امر مانع از اقدام درخصوص افرادی نیست که از استیصال قربانیان و تلاش آنها برای حفظ آبرو، سوءاستفاده میکنند. اگر فردی تحت اجبار و اکراه مورد سوءاستفاده قرار میگیرد قضیه فرق میکند».
دکتر نجفیتوانا میگوید: «با این حال درخصوص حدود و قصاص، هرزمانی این امکان وجود دارد که طرح دعوا کنیم و اشخاصی که واقعا مورد تعرض قرار گرفتهاند میتوانند با مراجعه با مرجع قضایی و ارائه مدارک و مستندات و مشخصات شخص مورد نظر، چگونگی تعرض را توضیح دهند و نسبت به تعقیب شخص اقدام کنند». تعرضات و آزار و اذیتهای جنسی بانوان نیز اعم از لمس عمدی بدن زنان و استفاده از الفاظ رکیک و هتک حیثیت آنان بر حسب مورد میتواند مجازات حبس یا شلاق داشته باشد که به هیچ وجه بازدارنده نیست.
باید به اینجا فکر کنیم که بعد از شکست سکوت و بعد از اینکه بسیاری از زنان از تجارب زیسته خود صحبت کردند، حالا چه؟ باید بحث را به سطح عمیقتری ببریم و همه زنان و مردان از همه نسلها و اقشار جامعه را درگیر این موضوع کنیم؛ اینکه چگونه به اینجا رسیدهایم و چگونه میتوانیم تغییری مثبت و پایدار ایجاد کنیم؟