نه کتاب نه مجله اما خواندنی
آغاز انتشار مجله خواندنیها
محمدناصر احدی
علی اصغر امیرانی بیجاری گروسی کردستانی، مؤسس و گرداننده مجله «خواندنیها» (دقیقا با همین «ها»ی متصل به خواندنی)، در شماره اول این مجله به تاریخ شهریور 1319 در مطلبی با عنوان «بیان مقصود» هدف از انتشار خواندنیها را چنین بیان کرده است: «... بسیاری از مطالب خواندنی سودمند که از نظر پرورش توده دارای نتایج گرانبهایی است در مطبوعات کشور چاپ میشود ولی مردم یا به واسطه عدمفرصت و یا از نظر دسترسنداشتن به آنها از استفاده محروم میمانند». از طرف دیگر، تجربه به امیرانی نشان داده بود که بیان خشک و خالی مطالب منظور اصلی را که جلب توجه توده است محقق نخواهد شد. در همین مطلب آغازین نخستین شماره، امیرانی نوشته: «خواندنیها بهطوری که از نام آن پیداست شامل زبده مطالب خواندنی است که از میان صدها مطالب متنوع علمی، ادبی، اجتماعی، اقتصادی، تاریخی، بهداشتی، ورزشی و تفریحی مطبوعات کشور اعم از روزنامهها و مجلات تهران و شهرستانها بهطور گلچین هر ماهه انتخاب و با ذکر مأخذ و نام نویسنده یا مترجم با درنظر گرفتن مرام این بنگاه چاپ میشود. بنابراین خواندنیها کتابخانه کوچکی است که در آن هر کس از هر طبقه فراخور ذوق و سلیقه خود مطالب سودمندی خواهد یافت و چون تهیهکنندگان این مطالب منحصر به یک یا چند نویسنده و یا مترجم معین نیست، بدیهی است کمیت و کیفیت مطالب آن نیز متنوع و جالب خواهد بود و چون در چاپ این مجموعه هیچ نظر دیگری نداریم آن را به بهایی که تمام میشود در سراسر کشور در دسترس خوانندگان میگذاریم.» در سال 1319، انتشار روزنامه و مجله ابدا کار آسانی نبود و نیاز به کسب مجوز از مراجع گوناگون داشت. از طرف دیگر، امیرانی در شهریور 1319، به گفته خودش، 25سال داشت درحالیکه حداقل سن قانونی برای گرفتن مجوز روزنامه یا مجله 30سال بود. پس چگونه خواندنیها منتشر و خواندنی شد؟ در کتاب «خاطرات مطبوعاتی» سیدفرید قاسمی آمده که امیرانی در اینباره گفته: «شهریور 1319 درست 25 سال داشتم و چون سن قانونی و رسمی برای اجازه انتشار و گرفتن امتیاز روزنامه و مجله آن وقتها 30 سال بود ناچار شدم سیاست شترمرغی را در پیش بگیرم. مشهور است به شترمرغ گفتند بار ببر، گفت مرغم، گفتند: بپر، گفت شترم و با اجرای این سیاست هم خود را از زحمت پرواز خلاص کرد و هم از شر باربری. من هم تا وقتی که سنم به سن قانونی برای تحصیل امتیاز نرسیده بود ناچار بودم برای جلوگیری از هرگونه اشکال و ایراد قانونی مجله را به صورت کتاب بدون تاریخ و شماره وحتی بدون ذکر نام مدیر و محل اداره منتشر کنم تا اگر کسی گفت چرا امتیاز نداری بگویم اینکه من منتشر میکنم مجله نیست بلکه کتاب است که هر چند وقت یکبار چاپ میشود و اگر میگفتند چاپ کتاب احتیاج به اجازه اداره نگارش وزارت فرهنگ دارد میگفتم این نشریه کتاب نیست بلکه مجموعهای از مطالب چاپ شده سایر روزنامهها و مجلات است که یکبار از سانسور اداره نامهنگاری شهربانی گذشته و نیاز به اجازه مجدد ندارد.» از خواندنیها که تا 1358 منتشر شد، بیشتر خواهیم نوشت.