این ماجرا 1400 سال است که تکرار میشود ماجرای من و تو و آینههای امیدوار
قصه روزی که خورشید رفت
عکسها: مهدی توکلیان
قصهی آسمانی هزارههای ابتدایی تاریخ روایت شد
قصه من و تو و آینههای امیدوار
قصهای سرشار از جوانی و غوغا
عاشقی
زیبایی
جاودانگی
و تا صور اصرافیل بدمد
این قصه تکرار و تعریف میشود
مردان با شنیدش سینه چاک میدهند
جوانان بر طبل جنون میکوبند
و زنان در اشک معطر میشوند
مروارید میشوند و زیبا و کودکانش لباس رزم میپوشند
و آفتاب در نوروز سال قمری هر سال در انتظار اوست
قصه روز دهم رویش لالههای سرخ
کربلای شصت و یک هجرت
قصه روزی که خورشید رفت
و شفق تولد یافت
آمدن شفق
آغاز غمی شیرینتر از شادیهای هستی
که تکرار نیست و تواتر است
تواتر تصویری از کاروانی
که شهیدان چراغ به دست بر کشتی سوارند
تصویری از شهیدانی چراغ به دست
که رو به آسمان دارند
تصویری از اهالی ساحلی
که در انتظارسفری بینهایتاند
قصه قبیله با حیای حیرتانگیز حادثه روزگار
حدیث حادثهها
قصه تو
قصه من
قصه ما
من و تو و آینههای تو در توی تاریخ
تکرار تلخیها و تندیها
تازیدنها و تنیدنها
قصه سالیان شصت و یک هجرت