الا یاران! نه من شمرم نه این خنجر
مهرداد رسولی
میگفتند کرونا باعث تعطیلی تعزیه در تهران و شهرهای بزرگ خواهد شد اما چهکسی باور میکند که چراغ نمایش آیینی ایرانیان خاموش شود. مگر میشود بعد از ماهها چشم انتظاری، محرم از راه برسد اما بیرق عزای سیدالشهدا(ع) را زمین گذاشت. تماشای تعزیه و شنیدن روایت مظلومیت اباعبدالله(ع) و اهلبیت(ع) که تعطیلی ندارد. از شب اول محرم پردهها کنار رفته و شبیهخوانهای قدیمی مصایبی که بر اهلبیت(ع) رفته را روی صحنه بردهاند. نمونهاش کانون کهربای تعزیه که سالهاست در شهرهای مختلف کشور تعزیه اجرا کرده و در شبهای محرم امسال هم اجرای این گونه نمایشی را به بوستانهای تهران بردهاند تا چراغ آیینیترین نمایش ایرانیان در پایتخت روشن بماند. شبیهخوانهای این گروه که بیشتر آنها از استادان تعزیهخوانی به شمار میروند، با صدایی رساتر از همیشه واقعه کربلا را روایت میکنند و مردم هم با رعایت پروتکلهای بهداشتی و در شرایطی غریب دور تا دور آنها حلقه میزنند و به سوگ مینشینند.
قداستی که حفظ شد
از تاریخ اجرای نخستین تعزیه در ایران اطلاع دقیقی در دست نیست اما این هنر آیینی در دوره صفویه به شکل گسترده رواج پیدا کرده و در دوره قاجار به اوج رسیده است. در آن دوره، تعزیه در فضاهای باز مثل حیاطها، کاروانسراها و بازارها اجرا میشد و به نظر میرسد این روزها به اصل خودش برگشته است. تعزیهخوانها معمولا در هر مجلس به 2 دسته اولیا و اشقیا تقسیم میشوند و تماشاگران تقابل خیر و شر را از نزدیک لمس میکنند. مهدی صیادی، یکی از تعزیهخوانهای قدیمی که نزدیک به چهاردهه اولیاخوان بوده، امسال هم در گروه کهربای تعزیه، نقش امام حسین(ع) را بازی میکند و میتوان گفت نقش اول سناریوی واقعه کربلا برای اوست. صیادی میگوید از ششسالگی تعزیهخوان شده و در 43سالگی هنوز دل در گروی ائمهاطهار(ع) دارد و برای به تصویر کشیدن مظلومیت امام حسین(ع) و یارانش روی صحنه میرود؛ «من این شانس را داشتم که از ششسالگی در محضر تعزیهخوانهای اسم و رسم داری مثل مرحوم حاج محمد حلواییزاده که از شهادتخوانهای بنام قم بود شاگردی کردم. در کودکی پای ثابت تماشای تعزیه بودم و از همان روزها آرزویم این بود که یک روز اولیاخوان شوم. اولیاخوان به شبیهخوانهایی میگویند که نقشهای مثبت مثل شبیه امام حسین(ع)، حضرت ابوالفضل(ع)، حضرت عباس(ع) و... را بازی میکند. نخستین بار نقش حضرت عبدالله(ع)، فرزند امام حسن(ع) را بازی کردم و هر چه بزرگتر شدم نقشها تغییر کرد تا امروز که شبیه امام حسین(ع) را بازی میکنم.» تعزیهخوانی تلفیق چند هنر است و یک تعزیهخوان علاوه بر تسلط داشتن بر ردیفهای آوازی باید دستی هم در بازیگری داشته باشد و از همه مهمتر درباره سبک زندگی اهلبیت(ع) مطالعه و پژوهش کرده باشد. مهدی صیادی آمادگی ذهنی برای اجرای شبیهخوانی را یک اصل میداند؛ «یک تعزیهخوان موفق در درجه اول باید بیوگرافی دقیقی از نقشی که میخواهد بازی کند داشته باشد. من سالها در محضر استادان تعزیهخوانی شاگردی کردهام و به همین دلیل به نقشهای عاشورایی تسلط دارم. در همه این سالها شاهد زنده اتفاقات و معجزاتی بودم که اطراف صحنه نمایش رخ داده است. در سالهای قدیم رسم بر این بود که مردم در مجالس تعزیه توسل میکردند و بارها شاهد حاجت روا شدن تماشاگرها بودم. به همین دلیل تعزیه از قدیم تقدس خاصی داشته و این قداست تا امروز حفظ شده است.»
اعجاز تعزیه
تعزیهخوانها معتقدند که هنر تعزیهخوانی را باید آرامآرام آموخت و نمیشود ره صدساله را یکشبه طی کرد. تعزیهخوانی از روزگار قدیم ریشه موروثی هم داشته و بیشتر تعزیهخوانهای قدیمی این هنر را سینه به سینه از پدر، عمو و یا برادر آموختهاند. دکتر مجید خسروآبادی یکی از همین تعزیهخوانهایی است که این نمایش آیینی را در رکاب پدرش آموخته و یکی از اولیاخوانهای کانون کهربای تعزیه است؛ «تعزیهخوانی را از ششسالگی و زمانی که هنوز به مدرسه نرفته بودم شروع کردم و همیشه در معیت پدرم بودم که خودش یکی از تعزیهخوانهای قدیمی بود. یادم نرفته که در آن روزها مادرم متن تعزیه را از هیئت میگرفت و آنقدر برایم میخواند تا حفظ شوم. پدر و مادرم از همان روزها بزرگترین مشوق من برای ادامه این راه بودند. یادم هست مادرم همیشه مرا با وضو به تعزیه میفرستاد و مدام سفارش میکرد که قبل از پوشیدن لباس تعزیه وضو بگیرم.» تعزیه، گونهای از نمایش آیینی است و تفاوت اصلیاش با نمایش داستانی این است که در همه این سالها مردمی بوده و هویتی مستقل و غیردولتی داشته است. مجید خسروآبادی راز ماندگاری تعزیه را مردمی بودن آن میداند؛ «رسم دوستداشتنی تعزیه این است که از سالهای قدیمی تاکنون بانی داشته و مردم خودشان باعث و بانی برگزاری این نمایش آیینی میشوند. نمک تعزیه به مردمی بودن آن است و ریشه در فرهنگ و هنرهای اصیل ایرانی دارد. یک تعزیهخوان باید اصول نمایش را یاد بگیرد، به دستگاههای آوازی تسلط داشته باشد چون اساس موافقخوانی و مخالفخوانی در تعزیه روی ردیفهای آوازی در موسیقی سنتی ایران بنا شده است. علاوه بر این باید مقتل خوانده باشد و مثلا بداند در واقعه کربلا چه اتفاقاتی برای اهلبیت(ع) رخ داده است. شعرخوانی و شاهنامهخوانی هم به تعزیهخوان کمک میکند تا اجرای بهتری داشته باشد و همه این عوامل باعث شده تعزیه 400سال در این کشور قوام و دوام داشته باشد. این اعجاز تعزیه است که مردم با تماشای یک تشت آب که نمادی از آب فرات است ارتباط برقرار میکنند و برای تشنگی حضرت عباس(ع) در صحرای کربلا اشک میریزند.»
از شهادتخوانی تا کرسینشینی
استاد ابوالفضل منبتکار یکی از موسپید کردههای شبیهخوانی است و آنطور که میگوید 44سال از عمرش را تعزیهخوان بوده است. او در 66سالگی بهعنوان یکی از معروفترین مخالفخوانها شناخته میشود و در گروه کهربای تعزیه هم نقش اشقیا را بازی میکند که چندان موردپسند مردم نیست. ابوالفضل منبتکار که معمولا نقش شمر و ابنزیاد را شبیهخوانی میکند، مواجهه مخالفخوانها با تماشاگران احساساتی و مورد عتاب قرار گرفتن آنها را جزو جدانشدنی این گونه نمایشی میداند؛ «خیلی اوقات مردم احساساتی میشوند و حتی کار به توقف تعزیه میکشد. در این 40سال اتفاقاتی از این دست برایم زیاد رخ داده است. یکبار برای اجرای تعزیه به یکی از شهرستانها رفته بودیم و من در نقش مخالفخوان یک سیلی به طفلان مسلم زدم. همان موقع یک تماشاگر با آجر به سمتم آمد و گفت اگر دومی را بزنی میکشمت. مخالفخوانی که با این صحنهها مواجه میشود باید بداند که کارش را درست انجام داده است.» مخالفخوان گروه کهربای تعزیه، اجرای شبیهخوانی در فضای باز در دوره شیوع کرونا را یک توفیق اجباری برای این گونه نمایشی میداند؛ «در سالهای دور تعزیه را در فضای باز و جایی که درختان نخل داشته باشد اجرا میکردند تا برای تماشاگر طبیعی جلوه کند و با گذشت زمان اجراها به مسجدها و تکایا کشیده شد. شیوع کرونا باعث شده تا این سنت قدیمی احیا شود و امروزه گروههای شبیهخوان تهران و شهرستانها در فضای باز اجرا میکنند و شاهد دوره جدیدی از اجرای تعزیه با رعایت فاصله اجتماعی و توجه به پروتکلهای بهداشتی هستیم.» ابوالفضل منبت کار پیر هنر شبیهخوانی است و میگوید در این سن و سال یک آرزو بیشتر ندارد؛ «شبیهخوان تا جوان است به قول معروف سرپاخوان است و این توفیق را دارد که شهادتخوانی کند اما وقتی پا به سن میگذارد کرسینشین میشود. شبیهخوان در جوانی خیلی باید خوب رفتار کرده باشد تا موقع پیری هم مورد اقبال مردم قرار بگیرد. خیلی از شبیهخوانها بهسختی راه میروند و پوست و استخوان شدهاند اما هنوز هم تعزیه اجرا میکنند چون در جوانی رفتار حسینی داشتهاند و مردم در پیری هم آنها را میخواهند. تنها آرزویم این است که تا وقتی زندهام مردم بهعنوان شبیهخوان مرا بپذیرند و تقدیر بهگونهای رقم بخورد که هنگام تعزیهخوانی از دنیا بروم.»
امان از همذاتپنداریها
سیدمحسن هاشمی، یکی از شهادتخوانهای قدیمی گروه کهربای تعزیه است که سلسله مراتب تعزیهخوانی را رعایت کرده و با کولهباری از تجربه نقش حضرت ابوالفضل(ع) را ایفا میکند؛ «پدر من هیئتدار بود و عموها و داییها ارادت خاصی به اهلبیت(ع) داشتند. من از کودکی در هیئت هفتگیمان میخواندم تا اینکه آرامآرام وارد تعزیهخوانی شدم. تعزیه را با علیاصغرخوانی شروع کردم و با گذشت سالها نقشها عوض شد. به نظرم تعزیه در مقایسه با سالهایی که من تعزیهخوان شدم درجا زده چون معتقدم برخی تعزیهخوانها بعضا از قوانین اینگونه نمایشی تخطی کردهاند. از طرفی میتوان گفت تعزیه به لحاظ کمیت رشد داشته چون امروز برگزاری تعزیه مختص محرم و صفر نیست و این گونه نمایشی در سراسر سال و به طور هفتگی در شهرهای مختلف برگزار میشود. کمتر کسی میداند که ما یک نوع تعزیه دیگر هم داریم به نام تعزیه مضحک که مایه طنز و کنایه و لعن و نفرین دارد و در آن دینستیزهایی را که به اهلبیت(ع) ستم و بیادبی کردند به تمسخر میگیرد.» یکی دیگر از تفاوتهای تعزیه با گونههای دیگر نمایش این است که بازیگر تعزیه یا همان شبیهخوان به نقشی که ایفا میکند مومن است و صرفا برای کسب درآمد روی صحنه نمیرود. سیدمحسن هاشمی ارتباط زنده با تماشاگر را وجه اشتراک روزگار قدیم تعزیه با امروز میداند؛ «یکی از جذابیتهای تعزیه این است که شبیهخوان و تماشاگر، هر دو به آنچه اجرا میکنند و میبینند اعتقاد قلبی دارند. تعزیهخوان خوب میداند کاری که انجام میدهد صرفا برای کسب درآمد نیست و به نقشی که ایفا میکند وفادار است. به همین دلیل گاهی تماشاگر تفکیک قائل نمیشود و برای عرض ارادت به ائمه(ع) دستی به لباس تعزیهخوان میکشد.»