ما فدا شدیم
رضایی، سرمربی این تیم ثبات اسپانسر را دلیل اصلی این قهرمانی میداند
سرمربی تیمی که قهرمان شده، چه انتظاری باید از مسئولان باشگاه داشته باشد؛ دستمزد بیشتر برای فصل بخواهد یا پاداش کلان؟ عاطفه رضایی، سرمربی تیم فوتسال مسرفسنجان که تیم را از لیگ یک به لیگ برتر و بعد از ۲سال به قهرمانی رسانده، توقع زیادی ندارد، تنها گلایهاش این است که چرا مسئولان برای قهرمانی تیم او بنر نزدهاند. او با آب و تاب از حمایتهای باشگاه حرف میزند؛ باشگاهی که ۱۴-۱۳ سال است اسپانسر ثابت تیم است. بیشترین دستمزد را به بازیکنانش میدهد و حتی برای برد تیمش پاداش میدهد. برای تیم زنان داشتن اسپانسر ثابت، رؤیاست، پرداخت کامل مبلغ قراردادها دستنیافتنی و گرفتن پاداش غیرممکن. در این شرایط برای آنها بازی برای تیم مس شاید آرزو باشد اما کدام بازیکن مرد حاضر است برای تیمی بازی کند که بیشترین دستمزدش برای یک فصل ۸۰-۷۰ میلیون تومان باشد و بیشترین پاداشاش ۳میلیون؟ رضایی از مربیگری در رفسنجان میگوید و تلاشهایی که او و همدورهایهایش سالها قبل برای قهرمانی امروز کردهاند.
امسال سال خوبی برای کرمانیها بود؛ تیم فوتبال مردان مس به لیگ برتر آمد، تیم زنان شهرداری بم قهرمان لیگ فوتبال شد و تیم شما هم قهرمان لیگ فوتسال. این اتفاقات دلیل خاصی دارد؟
وقتی مدیریت سازمانی خوب باشد، از تیمها درست حمایت کنند، این اتفاقات هم میافتد. خود ما قهرمانی را مدیون حمایتهای خوب مدیرانمان هستیم. این قهرمانی جواب حمایتها بود.
این حمایتها سالهای قبل نبود؟
امسال سومین سالی بود که در لیگ برتر بودیم. قبل از اینکه به لیگ برتر بیاییم، بیشترین حمایتی که از فوتسال زنان میکردند این بود که تیم بدهند و اسمشان در لیگ باشد. اما در این ۳سال حمایتها متفاوت بود، در این حد بود که تیم به قهرمانی برسد. این حمایتها در حد حمایت از تیم مردان نبود اما در مقایسه با دیگر تیمهایی که در لیگ زنان است، خیلی خوب بود.
مس با دیگر تیمهایی که در لیگ زنان هستند، چه تفاوتهایی داشت؟
ما هر چه خواستیم در اختیارمان گذاشتند. بازیکن ملیپوش خواستیم، برایمان گرفتند. هر بازیکن دیگری که خواستیم، آوردند.
امکانات چطور؟
همهچیز خوب بود؛ از خوابگاه گرفته تا اردوهای خوب، سالن خوب و.. همهچیز به ما دادند. با بازیکنان هم قراردادهای خوب بستند. پاداشهای خوبی هم به اعضای تیم دادند.
مثلا پاداش قهرمانی چقدر بود؟
هنوز ندادهاند اما گفتهاند پاداش قهرمانی ویژه است. ما بعد از هر بردی که در لیگ داشتیم، پاداش گرفتیم. برای صعود به پلیآف پاداش گرفتیم، قراردادهای همه بازیکنان تسویه شده است. هیچ کدام از تیمهای دیگر هنوز با بازیکنان تسویه نکردهاند.
بالاترین قرارداد در تیم شما چقدر بود؟
۸۰-۷۰ میلیون تومان.
و بیشترین پاداشی که دادهاند؟
وقتی به پلیآف صعود کردیم نفری ۳ میلیون تومان پاداش دادند.
با این وضعیت همه بازیکنان برای فصل میمانند.
از خدایشان است که بمانند اما باید ببینیم تا شروع فصل چه اتفاقاتی میافتد. فعلا داریم با قهرمانی کیف میکنیم و به فصل بعد فکر نمیکنیم.
کرونا اجازه میدهد فصل بعد را شروع کنند؟
نمیدانم. کرونا که امسال ما را خیلی اذیت کرد. لیگ 5ماه تعطیل شد. بعد از 5ماه دوباره تمرینکردن خیلی سخت بود؛ اینکه بعد از یک مدت طولانی تیم تمرین و بدنسازی انجام بدهد و روی فرم بیاید و برای رسیدن به فینال بازی کند، سخت بود. بازی فینال هم که بدون تماشاگر برگزار شد. خیلی بد است که در شهر خودت قهرمان شوی اما تماشاگران کنارت نباشند.
تصور عمومی این است که در شهرهای کوچک اهمیتی به ورزش زنان نمیدهند اما در کرمان اینطور نیست؛ بم تیم فوتبال دارد و رفسنجان تیم فوتسال.
رفسنجان شهر پولداری است؛ کشاورزیاش خوب است. پسته دارد؛ مس سرچشمه هست. اما اگر هزینهای میشود باید مدیریت هم خوب باشد. 14سال است که رفسنجان تیم فوتسال دارد. اینکه یک باشگاه بهطور ثابت از یک تیم حمایت کند، خیلی مهم است. میدانید که اسپانسرها از تیمهای زنان حمایت نمیکنند. حداکثر چند سال یک اسپانسر از یک تیم حمایت میکند اما اسپانسرها در کرمان ثبات دارند. در فوتبال، شهرداری بم و شهرداری سیرجان حمایت خوبی از زنان کردهاند. در فوتسال هم مس حامی خوبی برایمان بوده است.
فقط اسپانسر مهم است؟
نه. اینکه یک شهر یا یک استان چقدر استعداد هم داشته باشد مهم است. ما از شهرهای دیگر هم بازیکن میگیریم اما مهم استعدادهایی هستند که در خود شهرمان هستند. شهرهای ما استعدادهای بالایی در فوتبال و فوتسال دارند. اینکه مردم هم چقدر ورزش را دوست داشته باشند، مهم است. نمیتوانم بگویم در رفسنجان همه فوتسال دوست دارند، منظورم از همه، مسئولان هستند. بعضیها اصلا دوست ندارند ما باشیم.
شما از یک طرف میگویید مسئولان حمایت میکنند و از طرف دیگر میگویید تیم را دوست ندارند.
بعضی از مسئولان را میگویم که دوست ندارند. اگر دوست داشتند یک بنر برای قهرمانی تیم میزدند. وقتی تیم مردان به لیگ برتر رفت، کل شهر پر بود از بنر. نمیگویم حمایت نکردند، خیلی هم خوب حمایت کردند ولی یک جاهایی ما هم انتظاراتی داریم. دوست داشتیم برای ما هم یک بنر میزدند ولی نزدند. البته این چیزها مهم نیست. با یک بنرزدن هیچ اتفاقی نمیافتد ولی ما هم دوست داشتیم به ما اهمیت بدهند.
خیلیها حمایت را مالی میدانند.
بله، از این نظر هم خیلی حمایت کردهاند. همه فکر میکنند که در ورزش زنان، فقط بحث مالی وسط است و اگر پول باشد همهچیز حل است. واقعیت هم همین است؛ پول حرف اول را میزند ولی مسائل دیگر هم مهم است.
گفتید در موفقیت یک تیم مهم است که مردم شهر هم آن تیم را دوست داشته باشند. مردم رفسنجان چقدر درگیر فوتسال زنان هستند؟
پارسال که تیم، نایبقهرمان شد، خیلی چیزها تغییر کرد. درست است که در شهر خیلی از فوتسال زنان نمیگویند اما وقتی روزنامهها از نایبقهرمانی تیم مینویسند، عکس بچهها در روزنامهها و کانالها منتشر میشود، تأثیر خیلی خوبی میگذارد. الان خیلی نگاه مردم به فوتسال زنان تغییر کرده است. تابستان سال گذشته کلاسهای آموزشی گذاشتیم، 250دختر از شهرها و روستاهای اطراف از این کلاسها استقبال کردند؛ از دختر 7ساله و 2ساله در این کلاسها بودند.
قبلا اینطور نبود؟
نه اصلا. من سال 1380فوتسال را شروع کردم. نگاه این نبود که دختر میتواند فوتبال یا فوتسال بازی کند. خانوادهها اجازه نمیدادند. مسئولان هم میگفتند که دلیلی ندارد که برای فوتسال و فوتبال زنان هزینه کنند. سنگاندازی میکردند. تا همین چند سال پیش اگر کلاسهای والیبال زنان پر از جمعیت بود، کلاسهای فوتسال با 4نفر برگزار میشد. اما حالا نگاهها عوض شده. به هر حال یک عده باید فدا شوند تا عدهای پیشرفت کنند. مهم این بود که ما ایستادیم و کم نیاوردیم.
شما فدا شدید؟
نسل ما فدا شد؛ نه پول بود و نه کسی حمایت میکرد. ما چند نفر بودیم که ایستادیم و کار کردیم تا الان رفسنجان تیمی داشته باشد که بتواند به قهرمانی برسد. ما از این شهر به آن شهر میرفتیم تا بتوانیم در کلاسهای مربیگری شرکت کنیم. از این اداره به آن اداره میرفتیم تا بتوانیم یک تیم در یک مسابقه شرکت بدهیم. همه جا همینطوری است؛ برای اینکه تیم ملی فوتسال قهرمان آسیا شود، خیلیها فدا شدند که در تیم فعلی نیستند. به هر حال برای موفقشدن یک تیم، یک عده باید از خودگذشتگی کنند و صبر و تحمل داشته باشند. خیلی از ما زنان این کار را کردهایم. اگر از خودگذشتگی و فداکاریهای یک عده از زنان نباشد، یک عده دیگر موفق نمیشوند.
گفتید کلاسهای والیبال در رفسنجان خیلی شلوغتر از کلاسهای فوتسال بوده اما کمتر شده اسمی از والیبال زنان کرمان یا شهرهای دیگرش باشد.
شاید اگر از والیبالیها این سؤال را بپرسید، میگویند فوتسالیها هنر نکردهاند که قهرمان شدهاند، حتما میگویند اگر هر تیم دیگری هم اسپانسر ثابت داشت، الان قهرمان میشد. درست است تیم ما ۱۴-۱۳ سال است که اسپانسر ثابت دارد و داشتن اسپانسر ثابت خیلی مهم است. غصه همه تیمهای ورزشی زنان، نداشتن اسپانسر ثابت است اما باید قبول کنیم که آدمهایی هم باید باشند که بتوانند این اسپانسر را حفظ کنند.
و اینکه در شروع بتوان این اسپانسر را مجاب کرد که تیم بدهد، سخت است؟
دقیقا. قانع کردن مدیران برای اینکه از یک تیم حمایت کنند، کار راحتی نیست. باید توانایی این کار را داشته باشی. شاید باورتان نشود ولی رفسنجان 50تیم والیبال داشته، اما چرا هیچوقت پیشرفت نکردهاند این خودش مسئله است. به هر حال ورزش زنان مشکلات خودش را دارد. کمتر با هم میسازند؛ این میگوید من باشم، آن میگوید من باشم. اما در فوتسال ما چند نفر بودیم که با هم کار کردیم. یک گروه خاص بودیم، با هم کنار آمدیم و پایه فوتسال را درست گذاشتیم. چند نفر از آنها ازدواج کردند و دیگر کار نمیکنند اما نقش آنها خیلی مهم بود. بدون اینکه ریالی بگیریم، تیم تشکیل میدادیم. برای ما فقط مهم این بود که تیم تشکیل بدهیم. از جیب خودمان هم هزینه میکردیم ولی پای کار بودیم.
و الان چرا میخواهید بروید، گفتهاید که از مس میروید؟ از سر خستگی تصمیم لحظهای گرفتهاید یا این رفتن جدی است؟
لیگ خیلی سختی داشتیم. خیلی طولانی شد و خسته شدم. درست است که از ما خیلی حمایت میشود ولی مشکلاتی هست که انرژی میگیرد. به هر حال بازیکنان از شهرهای مختلف و با فرهنگهای متفاوت میآیند و جمع و جورکردن آنها مشکلات خودش را دارد. هر تیمی مسائل خودش را دارد؛ بهخصوص اگر تیم زنان باشد.
مدام از مشکلات خاص زنان حرف میزنید؟
مشکل اصلی زنان این است که هنوز جامعه، ورزش کردن آنها را نپذیرفته. وقتی میشنوی زن را چه به ورزش، در خانه بنشیند و بچهداری کند، دلت میگیرد. تا این فرهنگ عوض نشود، هیچچیزی درست نمیشود.
هنوز این حرف را میزنند؟
وقتی برای قهرمانی یک تیم یک بنر نمیزنند، یعنی هنوز این حرفها هست.
و بهخاطر این حرفها میخواهید از تیم بروید؟
اگر این مسائل برای من مهم بود که تیم به اینجا نمیرسید. از قبل گفته بودم که میخواهم بروم. دوست دارم در تیمهای پایه کار کنم. البته هنوز تصمیم قطعی را نگرفتهام. فعلا خوشحالم و به این مسائل فکر نمیکنم. باید ببینم در آینده چه اتفاقی میافتد. شاید به قول شما در لحظه تصمیم گرفته و باید منتظر باشم و در موقعیت بهتری به این موضوع فکر کنم.
اعتدادی همهکاره تیم
گفته میشود در تیم شما فاطمه اعتدادی همه کاره است و اگر او نبود تیم قهرمان نمیشد.
او بازیکن بزرگی است. ما با بازیکنان بومی در دسته یک قهرمان شدیم ولی وقتی به لیگ برتر میآیی باید هزینه کنی. یکی از هزینهها این است که باید بازیکن بزرگ بگیری. ما هم برای اینکه نتیجه بگیریم، همین کار را کردیم. وقتی بازیکن بزرگ داری هم تیم نتیجه میگیرد و هم بازیکنان چیزهای زیادی از او یاد میگیرند. اعتدادی در سه دوره جام ملتهای آسیا شرکت کرده، 15سال است که بازی میکند. اگر هر سال یک تجربه هم بهدست آورده باشد و آن تجربه را در اختیار بازیکنان جوان ما بگذارد، آنها چیزهای زیادی یاد میگیرند. ما همه جوره از تجربیات او استفاده میکنیم. همه بازیکنان تیم ملی عالی هستند و خدا را شکر ما عالیترین بازیکن این تیم را به رفسنجان آوردهایم.
برای موفقشدن یک تیم، یک عده باید از خودگذشتگی کنند و صبر و تحمل داشته باشند. خیلی از ما زنان این کار را کردهایم. اگر از خودگذشتگی و فداکاریهای یک عده از زنان نباشد، یک عده دیگر موفق نمیشوند
قانع کردن مدیران برای اینکه از یک تیم حمایت کنند، کار راحتی نیست. باید توانایی این کار را داشته باشی. شاید باورتان نشود ولی رفسنجان 50تیم والیبال داشته، اما چرا هیچوقت پیشرفت نکردهاند؟