خط سوم، رایش سوم
روابط ایران و آلمان زیرسلطه انگلیس!
رحیم نیکبخت
روابط ایران و آلمان در دوره رضاشاه پیشینه و زمینههایی دارد. البته در دوره قاجار و پس از جنگهای ایران و روس، رفتوآمدهایی هم بین ایران و آلمان وجود دارد اما بهطور جدی روابط ایران و آلمان در دوره مشروطه شکل میگیرد و آلمان با توجه به جبههگیری سیاسیای که علیه کشورهای انگلیس و روسیه دارد، مورد توجه شخصیتهای ملی ما قرار میگیرد. در واقع آلمان در آن دوره دشمنِ دشمن ماست که با این طرز تلقی، دوست ما محسوب میشود. با سلطنت رضاشاه و به قدرترسیدن او، روابط ایران و آلمان با توجه به اینکه آلمان شکست خورده جنگ جهانی اول است، با نظر و با صلاحدید انگلیسیها که پس از وقایع انقلاب بلشویکی صاحب اختیار سراسر ایران شده بودند، گسترش مییابد و به نوعی میتوان گفت که بخشی از تمدن جدید که میبایست در ایران توسط خود انگلیسیها اجرا شود، به آلمانیها واگذار میشود. آلمانیها هم شروع به فعالیتهایی در حوزه راهآهن و ساختمانسازی و صنایع میکنند و روابطی هم ایجاد میشود. با توجه به سابقهای که بین ایران و روشنفکران دوران مشروطه با آلمان داشتهایم و به هیچ وجه پیشینه منفیای نیست، نظر روشنفکران ما نسبت به آلمان و آلمانیها در مجموع مثبت است. این تسلسل هم در دوره پس از مشروطه و هم در دوره رضاشاه وجود دارد و به چشم میخورد. اما در بطن تاریخ میبینیم که روابط ایران و آلمان تابع یک قانون نانوشته یا نظام سلطه دیگری است که انگلیسیها آن را طراحی کرده و به اجرا گذاشتهاند. بدین شکل تا زمانی که به منافع انگلیس خدشهای وارد نشده این روابط بههیچ وجه مورد پرسش قرار نمیگیرد اما به محض اینکه منافع انگلیس ایجاب میکند که نیروها و کارشناسان آلمانی در ایران نباشند، بهسرعت بدون اینکه حتی مقدماتش را فراهم کنند، ایران را اشغال و رضاشاه را از سلطنت خلع میکنند. در واقع روابط ایران و آلمان به نوعی تحت سیطره و نظر انگلستان است. حتی در شهریور 1320که ایران را اشغال میکنند، درصدد تغییر سلطنت هم برمیآیند و زمزمههای تجزیه ایران را هم مطرح میکنند. در این بین سلسلهای از اسناد و مکاتبات در وزارت امور خارجه و وزارت دربار پهلوی اول وجود دارد که نشان میدهد حکومت ایران و شخص رضاشاه با توجه به روابطی که با انگلیسیها دارد، انتظار این را نداشتند که انگلیس، ایران را اشغال کند. قدرت و منافع انگلیس است که تعیین میکند ایران از جنوب توسط آنها و از شمال توسط اتحاد جماهیر شوروی اشغال شود. به هر روی آنها در سوم شهریور1320 ایران را اشغال میکنند. مباحث امنیتی با توجه به فعالیتهایی که آلمانیها داشتند و اینکه در تکاپوی یک حرکت جهانی بودهاند و کارشناسانی که به ایران رهسپار کرده بودند و مستشارانی که در ایران حضور داشتند، در موردشان اجرا میشده اما میبینیم که در چند مرحله با فشار انگلیسیها، حکومت ایران آنها را از ایران اخراج میکند و صرفاً وجود کارشناسان آلمانی در ایران، بهانهای بیش برای انگلیسیها نیست که ایران را اشغال کنند. در جنگ جهانی اول همانطور که میدانید آلمان و عثمانی در مقابل روسیه و انگلیس قرار داشتند و در بین رجال ملی و روشنفکرانی که در آن دوره صاحبنظر بودند، دشمن دشمن ما دوست ما محسوب میشد و به همین دلیل عده قابل توجهی از روشنفکران ما در همان دوره به آلمان رفتند و شهر برلن یکی از کانونهای فعالیت جریان تجددگرایی معقول ایران بود. حسین کاظمزاده ایرانشهر و تیمی که همراه او بودند در آلمان مستقر میشوند و فعالیتهای فرهنگی، علمی و تبلیغی خود را آغاز میکنند. با توجه به آنکه در آن دوره آلمان هادشمن دشمن ما بودند، حس آلماندوستی بین رجال و روشنفکران ما به شدت و با استحکام وجود داشت. حتی اشعاری هم داریم که مثلاً عارف قزوینی و شاعران دیگر به طرفداری از آلمانیها در آن دوره سرودهاند و این موضوع نشان میدهد که در آن دوره حس آلماندوستی میان نخبگان کشور وجود داشته است.