
نقش شهرها را در تاریخ و هنر دنبال کردهایم
داستان یک شهر

ناهید امامیپور
در اینجا نقبی به تاریخ زدهایم و از قلب ایران تا لابهلای آثار هنری، داستان شهر را دنبال کردهایم. داستانهای تلخ و شیرینی که هر یک از این شهرها در دل خود نهفتهاند.با ما همراه شوید و داستان برخی از مهمترین شهرهای جهان از گذشته تا به امروز را بشنوید.
بیشاپور
شاهپور دومین پادشاه ساسانی فرمان ساخت شهری را داد که به «بیشاپور» معروف بوده و در 23کیلومتری شمالغربی شهر کازرون امروزی قرار گرفته است. شاهپور که در دوران حکمرانیاش پیروزیهای قابلتوجهی بر رومیها ازجمله به اسارت گرفتن والرین امپراتور روم را در کارنامهاش برجای گذاشت فرمان ساخت این شهر را نیز بهدنبال بزرگداشت چنین پیروزیهایی صادر کرد. در برخی از منابع آمده که در ساخت این شهر از سربازان رومی به اسارت گرفته شده بهره برده شد و شیوه معماری آن تا حدودی از سنتهای رومی تأثیر گرفته است. پلان اصلی این شهر یک مستطیل بود که در نوع خود نمونهای جدید بهحساب میآمد. در این نقشه مستطیل شکل دو خیابان اصلی یکی شرقی-غربی و دیگری شمالی- جنوبی تعبیه شده بود که در مرکز یکدیگر را قطع میکردند. در مجاورت این شهر در ساحل رود شاپور تنگ(تنگه) چوگان قرار دارد که در آنجا شش سنگ نگاره از دوران ساسانی برجای مانده که از آن جمله میتوان به مورد مشهوری اشاره کرد که در آن امپراتور روم والرین در مقابل شاپور زانو زده است. پس از انقراض دودمان ساسانی در ایران تا سده دهم میلادی گسترشهایی در آنجا صورت گرفت و عدهای در آنجا ساکن شدند ولی بهتدریج اینجا از سکنه خالی شد و متروکه ماند. امروزه جز ویرانه از این شهر بر جای نمانده. یکی از سازههای مهم در این شهر باستانی معبد آناهیتا است. در تزئینات معماری سازههای شهر بیشاپور شیوههای سنتی ایرانی که بخشی از آنها از زمان هخامنشیان و اشکانیان بر جای مانده بود ادامه یافت و بخشی از آنها در سازههای بعدی یعنی دوران اسلامی مورد استفاده قرار گرفت. کاربرد ایوان در طراحی ساختمانهای این شهر به چشم میخورد؛ تمهیدی که در معماری باستانی ایران به رشد و شکوفایی بالایی رسید و بعدها به یکی از بنیانهای جداییناپذیر معماری اسلامی تبدیل شد. در یافتههای باستانشناسی در این شهر سکههایی از دوران اسلامی بهدست آمده است. در برخی از متون اندیشمندان دوران اسلامی بهوجود مساجدی همچون مسجد جامع در اینجا اشاره شده که امروزه نشانی از آنها بر جای نیست.
شناسه شهر
این ادعا که در هر شهری دستکم یک سازه مشهور وجود دارد که همچون شناسه و نمادی برای آن بهشمار میآید چندان ادعای دور از ذهنی نیست. تقریباً به هر شهر بزرگی که بنگرید میتوانید چنین نماد مشهوری را بیابید؛ مثلاً برج ایفل در پاریس، کلسئوم در رُم، میدان آزادی در تهران و البته مسجد سلطان احمد در شهر ساحلی و زیبای استانبول. استانبول با اینکه پایتخت کنونی ترکیه نیست ولی مهمترین شهر آن محسوب میشود. اینجا مکانی است که در آن دو قاره کهن آسیا و اروپا از طریق پلی معلق بهیکدیگر مرتبط شده و هر گوشه آن رازهای گفته و ناگفتهای را از تاریخ طولانیاش در سینه دارد.
استانبول با تاریخ پر فراز و نشیبی که دارد، بناهای کهنی را از دوران حکمرانی مسیحیان بر این شهر تا اوج قدرت امپراتوری عثمانیها در خود جای داده است؛ بناهایی همچون مسجد ایاصوفیه، بازار قدیمی و غیره. در میان این بناها یکی که شاید بیش از بقیه بیشتر به چشم میآید مسجد سلطان احمد یا با عنوانی دیگر مسجد آبی است. این مسجد در دوران حکمرانی سلطان عثمانی احمد یکم در سال 1616میلادی بنا شد و دارای یک گنبد مرکزی بزرگ و تعداد گنبدهای فرعی پایینتر از آن بوده که بهتدریج همچون آبشاری نزول میکند. این شیوه گنبدبندی که به شیوه آبشاری مشهور بوده یک ویژگی مهم معماری کلاسیک مساجد امپراتوری عثمانی است. اگر شما سوار بر کشتی یا قایق شهر استانبول را از دور دست در میان آب بنگرید بهاحتمال زیاد از زاویهای مناسب شش مناره بلند این مسجد با شکوه را که از سایر سازههای اطرافش، بلندتر است، ببینید. گویی این مسجد همچون نماد یا برچسبی به این شهر شناسهای معتبر میبخشد. در سیام نوامبر سال 2006میلادی پاپ بندیکت شانزدهم در دیدار از ترکیه به این مسجد رفت و بهمدت دو دقیقه با چشمانی بسته به نیایش پرداخت. او سپس گفت آرزومندم که همه مومنان یکدیگر را به واسطه ستایش خدای یگانه معتبر دانسته و یکدیگر را برادران خود بدانند. مسجد سلطان احمد بهدلیل کاربرد فراوان کاشیهای آبیرنگ در بخش داخلی با نام مسجد آبی نیز شناخته میشود. این مسجد یکی از مهمترین جاذبههای جهانگردی این شهر به شمار آمده و در آثار هنری و صنایعدستی مرتبط با این شهر حضوری چشمگیر و پررنگ دارد؛ بهطور مثال در آثار نقاشانی که علاقهمند به ترسیم صحنههایی از این شهر بودهاند، حضور این مسجد را به فراوانی میتوان دید.
قلب تپنده فرهنگ و هنر
ونیز در شمال شرقی کشور ایتالیا شهریست در میان آب. در واقع 118 جزیره کوچک و بزرگ در اینجا تشکیل شهری را دادهاند که توسط کانالها و پلهایی به هم متصل شدهاند. این شهر کهن علاوه بر اهمیت-های گوناگون اقتصادی و سیاسی در دوران مختلف مکانی بسیار جذاب و تأثیربرانگیز نزد هنرمندان، شاعران و نویسندگان بوده و ویژگیهای یکه ونیز، الهامبخش آنان در خلق آثاری ماندگار بوده است. یکی از آثار مشهور ویلیام شکسپیر نویسنده بریتانیایی «تاجر ونیزی» نام دارد. در این نمایشنامهجوانی که برای ازدواج به پول نیاز داشته مجبور میشود که مبلغی را از شخصی قرض بگیرد ولی تضمین بازگشت این مبلغ و مشکلاتی که در بازپرداخت آن پیش میآید، داستان را به پیش برده و به آن جذابیت میبخشد. تاجر ونیزی بین سالهای 1596 تا 1599 میلادی نوشته شد و نخستین نشانه ثبت شده از اجرای آن به سال 1605در دربار شاه جیمز برمیگردد. تأثیر این نمایشنامه در ادبیات انگلیسی به حدی است که چندین اصطلاح و عبارت بهکار رفته در آن بعداً در این زبان رواج یافته و مورد استفاده قرار گرفت. بیش از 10 فیلم سینمایی نیز از سال 1914تاکنون برپایه این داستان ساخته شده است. با نگاهی دیگر به تاریخ شهر ونیز در مییابیم که اینجا در طول تاریخ مکانی برای شکلگیری سبکها و مکتبهای مهم هنری نیز بوده است. در قرون وسطی و دوران رنسانس این شهر به همراه فلورانس و رم یکی از ارکان فرهنگی و هنری قاره اروپا بهحساب میآمد و سبک ونیزی در هنر نقاشی با حضور نقاشان برجستهای همچون بِلّینی و تیسین آثاری درخشان و ماندگار به تاریخ هنر عرضه داشت. در حوزه موسیقی نیز این شهر خاستگاه آثاری برجسته در حوزه موسیقی چند صدایی و کرال بود.
در روزگار ما حضور شهر زیبای ونیز را میتوان در صحنههای گوناگونی از برخی فیلمهای سینمایی به تماشا نشست. از جمله این فیلمها میتوان به «ایندیانا جونز و آخرین جنگ صلیبی»، «جهانگرد»، «شغل ایتالیایی» و «بالهای کبوتر» اشاره کرد.
سخن از عالم فرهنگ و هنر و رابطه آن با شهر ونیز مبحثی است مفصل که در اینجا تنها به چند نمونه جزئی از آن اشاره شد. از هنر معماری گرفته تا موسیقی، مجسمهسازی، نقاشی و نمایش و همچنین برگزاری نمایشگاهها و رخدادهای مشهور هنری هر کدام ارتباطهای تنگاتنگ و تاریخی عمیقی با این شهر داشته و بدینترتیب همچنان آن را قلبی تپنده در حوزه فرهنگ و هنر جهان نگاه داشته است.
شهر در آتش
«شهر در آتش» نام فیلمی سینمایی به کارگردانی آلوین راکف است که در سال 1979 میلادی روی پردههای سینماها رفت. این فیلم محصولی مشترک از دو کشور کانادا و آمریکاست که در آن هنرپیشگانی همچون هنری فوندا، باری نیومن، سوزان کلارک و شِلی وینترز به ایفای نقش پرداختهاند. داستان فیلم به احداث یک پالایشگاه نفت در یکی از شهرهای میانه غرب آمریکا مربوط است. شهردار فاسد این شهر پالایشگاه را در مکانی نامناسب در مرکز شهر احداث میکند، مکانی که خطرات زیادی برای اهالی شهر میتواند داشته باشد. یکی از کارمندان این پالایشگاه بنا به دلایلی از کار خود اخراج شده و به تلافی این عمل و در اقدامی نامناسب بخشی از لولههای ارتباطی و مخازن را تخریب و باعث خروج و نشت مواد نفتی و در نهایت ایجاد آتشسوزی در پالایشگاه میگردد. آتشسوزی مزبور به سرعت گسترش یافته و باعث انفجارهایی شدید در پالایشگاه و سرایت آتش به شهر و مناطق مسکونی شده و عدهای از اهالی آنجا را گرفتار میکند. بخش مهمی از رخدادهای این فیلم در بیمارستان شهر میگذرد، مکانی که آنجا نیز به واسطۀ سوءمدیریت شهردار چندان مجهز و آماده برای درمان چنین حجمی از آسیبدیدگان نیست. نکته جالب در این فیلم آن است که شخصی که مبادرت به آغاز آتشسوزی کرده در جریان رفتوآمد به بیمارستان و در شلوغی و سرایت آتش به بخشهایی از آن بهدلیل سقوط بخشی از سقف جان میبازد.
در تزئینات معماری سازههای شهر بیشاپور شیوههای سنتی ایرانی که بخشی از آنها از زمان هخامنشیان و اشکانیان بر جای مانده بود ادامه یافت و بخشی از آنها در سازههای بعدی یعنی دوران اسلامی مورد استفاده قرار گرفت
مرثیهای برای یک شهر
کریستف پندرسکی را میتوان بزرگترین آهنگساز در قید حیات کشور لهستان بهشمار آورد. او در سال 1933در این کشور چشم به جهان گشود و تحصیلات خود را در حوزۀ موسیقی با جدیت و تلاش فراوان پیگیری کرد و شیوه مدرن رایج در سده بیستم در آهنگسازی را برگزید و آثار گوناگونی برای سازهها و گروههای کوچک و بزرگ موسیقایی نوشت. شاید قطعه «مرثیهای برای قربانیان هیروشیما» را بتوان مشهورترین اثر این آهنگساز لهستانی دانست. پندرسکی قطعه مزبور را در سال 1960میلادی برای اجرا توسط 52ساز زهی به قربانیان فاجعه انفجار اتمی در شهر هیروشیما تقدیم کرد. این مرثیه از آن دسته قطعات موسیقایی است که گوش دادن به آن شرایط ویژهای را میطلبد و هر لحظه و نوایی که از آن به گوش میرسد گوشهای از این واقعه تلخ تاریخی را که بر ساکنین یک شهر رفته به زبان موسیقی باز مینمایاند. هیروشیما نخستین شهری است که در طول تاریخ تجربه انفجار بمب اتمی را در جریان جنگ بهخود دیده است. این شهر پیش از انفجار مزبور شهری صنعتی و پایگاه نظامی مهمی برای ارتش ژاپن بهحساب میآمد. پندرسکی در نگارش این قطعۀ احساسبرانگیز، بالاترین تکنیکهای اجرایی برای سازهای زهی یعنی ویولن، ویولا، ویلنسل و کنترباس را بهکار گرفته است. برخی از این تکنیکها در اجرای سازهای زهی چندان رایج نیست ولی در این قطعه اجرای آنها کمک شایانی به القای حس وحشت و ترس و درد و زجری که مردم بیگناه این شهر در جریان این رخداد تلخ تجربه کردند، رسانده است.
خیلی شلوغ
سه نوع معیار پذیرفته شده جهانی برای مشخص کردن اندازه یک شهر وجود دارد. معیار نخست «محدوده شهر» است که معمولاً توسط شهرداریها مشخص شده و خدمات و برنامهریزیهای شهری در آنجا زیرنظر شهرداریهای وابسته صورت میگیرد. معیار دیگر عبارت است از «منطقه شهری» که شامل مناطقی از شهر است که سکونت در آنجا به چشم میخورد. معیار دیگر «منطقه کلانشهری» است که شامل یک هسته مرکزی شهری همراه با مناطقی در اطراف آن با ساکنانی در حال رفتوآمد بین این دو بخش است. یک معیار جداگانه دیگر نیز بر پایه جمعیت شهری مورد محاسبه قرار میگیرد که در اینجا به آن اشارهای خواهد شد. بر پایه محاسبات سال 2017میلادی پرجمعیتترین شهرهای جهان از یک تا 10 با جمعیتهای تقریبی به ترتیب عبارتند از: توکیو (33میلیون)، نیویورک (17میلیون)، سائوپائولو (17میلیون)، سئول (17میلیون)، مکزیکوسیتی (17میلیون)، اوزاکا (16میلیون)، مانیل (14میلیون)، مومبای (14 میلیون)، دهلی (14میلیون) و جاکارتا (14میلیون).
شهر خاکستر
«شهر خاکستر» عنوان داستانی تخیلی با مضمون آخرالزمانی از نویسنده آمریکایی، «جین دوپرا» است که در سال 2003منتشر شد. داستان از این قرار است که تعدادی معمار، دانشمند و پزشک اقدام به تأسیس یک شهر زیرزمینی میکنند که در شرایط اضطراری، مکانی برای پناه شهروندان بوده و امکان حیات برای 200سال در آنجا فراهم باشد. آنها یک جعبه پلمب شده حاوی اطلاعات لازم برای بقا در شرایط ویژه را در اختیار نخستین شهردار این شهر قرار میدهند. هرگاه که شهردار اینجا عوض میشود این جعبه به شهردار بعدی تحویل داده میشود تا اینکه نوبت به هفتمین شهردار میرسد. او و شهروندان به یک بیماری عجیب که با سرفههای مداوم همراه بوده مبتلا میشوند. شهردار تلاش میکند این جعبه را که ممکن است حاوی دستورهایی برای نجات باشد باز کند اما پیش از آنکه به این کار موفق شود بر اثر بیماری یاد شده میمیرد و نمیتواند جعبه حاوی اطلاعات را به شهردار بعدی تحویل داده یا کسی دیگر را از وجود آن با خبر سازد. 241 سال از این تاریخ گذشته و منابع تأمین انرژی شهر رو به پایان میرود. دو جوان که به تازگی از دانشگاهی در این شهر فارغالتحصیل شدهاند تلاشهای بیوقفهای برای یافتن راهحلی برای خروج از شهر و نجات شهروندان ترتیب میدهند. آنها دنبال هرگونه سرنخی بر جای مانده از سازندگان شهر میگردند و در نهایت موفق میشوند تا از طریق یک قایق به سطح شهر بیایند. آنها تازه متوجه میشوند که در یک شهر زیرزمینی زندگی میکردند. بدین ترتیب آنهایی که موفق به یافتن راه خروج میشوند، دستورالعمل خروج از شهر را به یک تکه سنگ بسته و به پایین پرتاب میکنند. در آخرین صحنه این داستان شخصی در یکی از خیابانهای شهر، این تکه سنگ را به همراه دستورالعمل نجات پیدا میکند. فیلمی بر پایه این داستان در سال 2008روی پردههای سینما رفت که در آن ستارگانی همچون سائوآرز رونان، هری تریداوی و بیل مورای به ایفای نقش پرداختند.
شهری دیگر
کشور هندوستان نهتنها گستره جغرافیایی پهناوری را در بر گرفته بلکه مکان بروز نمودهای فرهنگی و هنری گوناگون و بیشماری است که در میان اقوام و پیروان آیینها و ادیان اینجا رواج دارد. برخی از شهرهای این کشور به دلایل ویژهای واجد صفاتی شدهاند که در حکم نشان یا برچسبی بر آن شهرها بهشمار میآیند، مثلاً جیپور در ایالت راجستان به شهر صورتی مشهور بوده و دلیل آن نیز وجود ساختمانهای زیادی است که به این رنگ در شهر خودنمایی میکنند. شهر حیدرآباد که مرکز ایالت جنوبی تلانگانا بوده بهخاطر وفور غذای لذیذ بریانیاش به شهر بریانی شهرت یافته است. یکی از شهرهای هندوستان که با عنوان شهر جشنوارهها نیز از آن یاد میشود شهر «مادورای» در ایالت جنوبی تامیل نادو است.اینجا تقریباً در بیشتر ماههای سال جشنوارههای گوناگونی که بیشتر آنها با آیین هندو مرتبط بوده برگزار میشود. یکی از این جشنوارهها که هر سال در ماه آوریل در مادورای برگزار میشود با عنوان «جشنواره چیتیرای» شناخته شده که نزدیک به یک ماه ادامه مییابد. در جریان این جشنواره معبدهای شهر صحنهای از گردهماییهای مختلف بوده و رفتوآمد به این مکانها به اوج خود میرسد. پرچمهای مقدس و رنگین بر فراز معبدها افراشته شده و کارناوالهای مذهبی در خیابانها با حضور صدها هزار تن از اهالی شهر با شور و هیجانی وصفناپذیر به راه میافتد. از دیگر شهرهای هندوستان که واجد صفاتی برجسته شده میتوان به شهر اودیپور در ایالت راجستان اشاره کرد که بهخاطر داشتن دریاچههای فراوان به «شهر دریاچهها» و همچنین «ونیز آسیا» شهرت یافته است. لازم به ذکر است که صفت ونیز آسیا تنها منحصر به این شهر نبوده و بیش از 40 شهر در قاره آسیا واجد این صفت شدهاند که علاوه بر اودیپور در هندوستان میتوان به داکا در بنگلادش، فنجینگ در چین، بانجارماسین در اندونزی، کیوتو در ژاپن و چونچئون در کره جنوبی اشاره کرد. در مجموع شهرهای فراوانی را در هند میتوان یافت که با نامهای مستعاری همچون شهر ادویه (کولیکوت)، شهر ابریشم (بهاگالپور)، پاریسِ هندوستان (پودوچِری)، شهر فولاد (جمشیدپور)، شهر صخرهها (نالگوندا)، منچسترِ شرق (وارناسی)، شهر الماس سیاه (آسانسول) و اسکاتلند شرق (شیلونگ) شناخته میشوند.
«شهر خاکستر» عنوان داستانی تخیلی با مضمون آخرالزمانی از نویسنده آمریکایی، «جین دوپرا» است که در سال 2003منتشر شد. داستان از این قرار است که تعدادی معمار، دانشمند و پزشک اقدام به تأسیس یک شهر زیرزمینی میکنند که در شرایط اضطراری، مکانی برای پناه شهروندان بوده و امکان حیات برای 200سال در آنجا فراهم باشد
منهتن صحرا
منطقه منهتن در شهر شلوغ نیویورک به داشتن آسمانخراشهایش معروف است. جالب اینجاست که این نام بهعنوان صفتی برای یک شهر کوچک در میان صحرایی سوزان به نام «شِبام» مورد استفاده قرار گرفته است. شهر شبام در منطقه حضرموت در کشور یمن به منهتن صحرا معروف شده و دلیل این نامگذاری ساختمانهای بلند آن است. البته اندازه و معماری این ساختمانها با نمونههای موجود در نیویورک بسیار متفاوت است ؛ بهطوری که بیشتر ساختمانهای بلند اینجا تا هفت طبقه را شامل میشود. ماده اصلی در ساخت این ساختمانها خشت و گل است و آنچه باعث شده تا این ساختمانها بهطور سنتی بلند ساخته شوند دلایلی مرتبط با زندگی روزمره مردم این شهر داشته است. زندگی در این سازههای بلند، مردم این شهر را از گزند سیلابهایی که گاهی شهر را در بر میگرفت در امان نگاه داشته است. از سویی دیگر این ساختمانهای بلند روی یکدیگر و همچنین کوچههای میان خود، ایجاد سایه کرده که در گرمای سوزان این منطقه خود یک تمهید جالب توجه برای مقابله با گرما و نور شدید آفتاب بهحساب میآید. طبقات پایین که بدون پنجره هستند مکانی برای نگهداری و انبار آذوقه و نیازمندیهای دیگر بوده و طبقات فوقانی سکونتگاه شهروندان اینجاست. شیبا مکانی برای جذب جهانگردان است و پژوهشهای دانشگاهی مفصلی درباره معماری ممتاز آن صورت گرفته و کتابها و مقالاتی در رابطه با آن منتشر شده است.
مقاصد جهانگردی
منابع و نهادهای گوناگون هر سال آمار گوناگونی را راجع به شهرهای مهم جهان ارائه میدهند. رشد و شکوفایی صنعت جهانگردی در سالهای اخیر یکی از اهداف این آمارها بوده و بدین ترتیب بسیاری از شهرهای جهان در رقابتی تنگاتنگ در راستای جذب جهانگردان خارجی و کسب درآمدهای اقتصادی سرشار از این طریق با یکدیگر هستند. در فهرست زیر آخرین آمار از شهرهای جهان را با تعداد مسافران خارجی بازدید کننده از آنها در سال میبینید:
1- بانکوک، تایلند (2/20میلیون) 2- لندن، انگلستان (20میلیون) 3- پاریس، فرانسه (1/16میلیون) 4- دوبی، امارات (16میلیون) 5- سنگاپور (45/13میلیون) 6- توکیو، ژاپن (5/12میلیون) 7- سئول، کره جنوبی (44/12میلیون) 8- نیویورک، آمریکا (4/12میلیون) 9- کوالالامپور، مالزی (1/12میلیون) 10- هنگکنگ (25/9میلیون) 11- استانبول، ترکیه (24/9میلیون) 12- بارسلون، اسپانیا (9/8میلیون) 13- آمستردام، هلند (7/8میلیون) 14- میلان، ایتالیا (4/8میلیون) 15- اوزاکا، ژاپن (9/7میلیون) 16- تایپه، تایوان (8/7میلیون) 17- رُم، ایتالیا (3/7میلیون) 18- شانگهای، چین (65/6میلیون) 19- وین، اتریش (63/6میلیون) 20- پراگ، چک (4/6میلیون)
زیر آب
وجود شهرهای زیر آب یکی از موضوعات جالب و مرموز در طول تاریخ بوده و گاهی ذهن بشر را به خود مشغول داشته است. برخی از این داستانها مبنی بر وجود یک شهر یا دستکم بخشی از یک شهر زیر آب، هنوز جزو داستانها بوده و صحت آنها به اثبات نرسیده است ولی در مواردی دیگر چنین شهرهایی یافت شده و به ثبت رسیده است. یکی از این شهرهای زیر آب، در شمال کشور مصر در حوالی ساحل بندر اسکندریه قرار داشته و «آنتیرهودوس» نامیده میشد. این مکان در واقع یک جزیره کوچک در مقابل ساحل شرقی بندر اسکندریه بود و طبق روایتهای گوناگون کاخ ملکه کلئوپاترا در آنجا قرار داشت. این جزیره احتمالاً در سده چهارم میلادی بهدلیل زلزله و سونامی به زیر آب رفته و در عمق پنج متری از سطح دریا آرمیده است. در سال 1996یافتههای باستانشناسان در این جزیره غرق شده به نتایج قابل توجهی رسید و آثاری از یک کاخ و مجسمههایی همچون یک تندیس که به کلئوپاترا منسوب بوده در آنجا کشف شد. علاوه بر این، بخشهایی از یک کاخ ناتمام که متعلق به سردار مشهور رومی، «مارک آنتونی» بوده در این جزیره کشف شده است.
یکی دیگر از شهرهای مشهوری که زیر آب غرق شد در جنوب کشور جامائیکا قرار داشت که به آن بندر رویال گفته میشد. این شهر که در سال 1518 میلادی توسط اسپانیاییها تأسیس شد در ابتدا مکانی برای تجارت و بهبود رفتوآمد دریایی در منطقه بود اما بهتدریج با فراز و نشیبهایی به مکانی برای سکونت دزدان دریایی تبدیل شد. به همین دلیل گاهی به آن شهر غرق شده دزدان دریایی نیز گفته میشود. بروز چندین زلزله و سونامی شدید باعث شد که بخش اعظم این شهر با سازههایش زیر آب غرق شده و از آن تنها داستانها و برخی از نقاشیهای پراکنده باقی بماند. از سال 1999میلادی بدینسو تلاشهایی صورت گرفته تا سواحل باقیمانده در این حوالی بازسازی شده و به مکانی برای جذب جهانگردان تبدیل شود.