جهان کرونا فروپاشیها و بازسازیها
هادی اعلمیفریمان
دکتری مطالعات آمریکای شمالی
بیشتر مطالعات ماههای اخیر در فارین پولیسی، فارین افیرز، مؤسسه بروکلین و دیگر مراکزی که درباره تأثیر کووید-19بر سیاست داخلی و خارجی یا روابط اجتماعی، اقتصاد و فرهنگ نوشتهاند، مرور یا مطالعه و ارزیابی درباره پیشبینی اثرات آن بر وضعیت فعلی یا آتی است. شاخص آنها از جمله استیفن والتز همگی بر حرکت دولت به سمت اقتدارگرایی و قدرتیابی بیشتر در سرزمینها بر اساس نظریه رئالیسم تأکید دارند و روندها را به سمت ناسیونالیسم، خودمحوری و سلطه بیشتر دولت تشخیص دادهاند. روندهایی که نوعی فاشیسم، پوپولیسم و اقتصاد خودخواهانه، نظارت بیشتر دستهای دولت بر شهرها و مناطق، از بین رفتن مرزهای دمکراسی و بروز دیکتاتوری از آن برداشت میشود. به واقع خطر دولت اقتدارگرا و عوامل آن روند دمکراسی و تمام لوازم آن را تهدید میکند و به روند نظارت بر بیشتر انسانها از مسیر دولتها به استناد خطر بهداشتی منجر میشود.
اما آنچه در شرایط پاندمیک بدیهی است، بخشی از نظام پزشکی درون دولتها بهعنوان دارنده قدرت راهنمایی، مرجعیت زیادی کسبکردهاند که همین نیز بخشی از سلطه دولتهاست. برخی بر این باورند که میلیاردها دلار هزینه کردن برای نظام بهداشتی، ایجاد فساد میکند و برخی نیز آن را در جهت افزایش پاسخگویی به شهروندان میدانند. فراتر از این وضعیت فعلی دادههای قابلمشاهده همه ما نشان میدهد که کووید-19 تا چه حد همه ارکان زیست انسانی را تحتتأثیر قرارداده است که مهمترین آن از سوی ادبیات محیطزیستی شاخص شده است که انسانها باید دریابند در کرهزمین تنها مالک مطلق نیستند که بیمرز و بیقاعده با تمام قدرت فناوری به بهرهبرداری اسرافگریانه از منابع دست زنند.
کووید- 19 بسیاری از افراد را بیکارکرد، کارخانههای بسیاری بسته شدند، برخی مشاغل ماهیت خود را از دست دادند، مراسم و مناسک مذهبی، سنتی و فرهنگی جمعی تمام ادیان و جوامع تعطیل شده و تمام این تحولات برداشت ذهنی انسانها را دچار شکستی برای تغییر مسیر کرد؛ این پیام که میتوان به اشکال دیگری زیست در زمین داشت. بدون شک اکنون در روند کووید-19 برخی فروپاشیها آغاز شده است که بهشدت موجب تغییر مسیرهای ذهنیتی و فیزیکی انسانها خواهد شد و برخی بازسازیها نیز همزمان شروع شده است که در فرایند آن ابهاماتی در نحوه مسائلی مانند حکمرانی وجود دارد. برخی دولتها با جهتگیری صحیح منابع به سمت شهروندان به تخاصم و درگیری با همسایگان خاتمه داده و به سمت نوعی همکاری و مدیریت منازعات تمایل کردهاند و برخی منازعات کم شدت شده است، اما تمایل جاری آن است که دستکم دولتها به سمت همراهی با مردم تمایل یافتهاند. با وجود اتفاق بر آرای قدرتیابی دولت(state) به باور من جهان اکنون به 2اردوگاه تقسیم شده است؛ اردوگاه خودخواهان و ثروتمندان که به تعبیر برنی سندزر در روند این بحران، بیشمار به ثروت خود افزودهاند، حافظان وضع موجود، قدرتمندان مستقر، حافظان شبکه سرمایهداری و شبکه نگهبانان قاعده حکمرانی فعلی هستند. اردوگاهی از طیف گستردهای از ملتها، طبقات فرودست، بیکاران، تهیدستان و فقرای فاقد نیازهای اساسی زیستی که تجدیدنظرطلبان با هدف رفع نابرابری و تبعیض هستند که مهمترین آن جنبش ضدتبعیض در ایالاتمتحده بود. بنابراین 2حرکت و مسیر نمود یافته است؛ فعالیتهای دولتها و تلاش ملتها.
همه دادهها در این فرایند نشانمیدهد که مسیرها به سمت فروپاشی حکمرانی سنتی دولت بر اساس رئالیسم به پیش میرود. بر خلاف آنچه تصور میشود ایدهآلیستها از موضع ضعیفتری برخوردار شدهاند، اکنون ملتها بر اساس فضای بهوجودآمده از اثرات کووید-19 به سمت ایدهآلیسم به پیش میروند. ارتشهای جهان ابتلای نظامیان خود به ویروس در ناوهای هواپیمابر یا پادگانهای خود را انکار میکنند. مجتمعهای اسلحهسازی در اندیشه برپایی جنگهای جدید برای اشتغال و رونق کار خود هستند، نهادهای چندجانبه مالی بینالمللی بحران و خطرات را منکر میشوند و تلاش دارند مانند گذشته به رونق کار ادامه دهند. اما ویروسها مانع اصلی شدهاند. در اردگاه دوم مردم خیرخواه به کمک هم میشتابند تا درد و رنج را کاهش دهند و ساختارهایی ایجاد شود که هنوز در چگونگی کار آن بهدلیل شناسایی نشده شارحان و سرامدان آن پارادایم ابهام هست. اما آنچه واضح است با گسترش نظام کار مجازی در همه ساختارها از جمله آموزش، حکمرانی، اقتصاد و فرهنگ شاهد افول سلطه دولت به مفهوم رایج و حکمرانی آن در سراسر جهان خواهیم بود که نظام قدرتطلبی یا دستور به یکدیگر را به ناچار کنار خواهندگذاشت و هر انسان سهم خود در مشارکت را انجام میدهد. شاید نظامی بیمرز که مرزهای آن مجازی است؛ بیارتش، بیسلاح با نقش حداقلی مداخله دولت و نقش حداکثری انسانها در مشارکت زیستی که سیاست به مفهوم فعلی ماهیت خود را از دست خواهد داد و جنبه اخلاقی خواهد یافت. بخش زیادی از بشریت و نسل جدید یا به این بلوغ فکری رسیده و یا با آموزش خواهند رسید، این فضایی است که برخلاف تفکر قدرتیابی ناسیونالیسم، پوپولیسم و اقتدارگرایی دولتهای مستهلک و بیخاصیت، میل به دولتهای اخلاقی و سیاستورزی بر مبنای حکومتداری خوب و افزایش شاخصهای پاسخگویی، شفافیت و خودداری اکید از سوءاستفاده از قدرت سیاسی برای تامین منافع فردی و جمعی دارد. این جریان مطالبه اکثریت ملتهای اروپایی، آفریقایی، آسیایی و آمریکایی است که روزانه آن را فریاد میزنند و سرانجام شکل خواهدگرفت. دیگر هیچ ملتی تمایل به حضور طبقه سیاستمداران فاسد در راس امور ندارد.
برخی دولتها با جهتگیری صحیح منابع به سمت شهروندان به تخاصم و درگیری با همسایگان خاتمه داده و به سمت نوعی همکاری و مدیریت منازعات تمایل کردهاند و برخی منازعات کم شدت شده است، اما تمایل جاری آن است که دستکم دولتها به سمت همراهی با مردم تمایل یافتهاند