آسیا؛ قدرت برتر دنیای بعد از کرونا
تغییرات ژئوپلیتیک و تحولات در رویکردهای حاکمیتی و روابط کشورها دور از انتظار نیست
میشل دوکلوس
مشاور ویژه اندیشکده مونتاژ فرانسه و سفیر سابق فرانسه در سوریه
توفان بزرگ همهگیری کووید-19 بیشک هنوز به بدترین مراحل خود هم نرسیده است. اثرات کامل ساختاری آن بر اقتصاد هنوز بهطور کامل قابل مشاهده نیست اما در هر صورت این اثرات شدید و بزرگ خواهد بود. هنوز نمیتوان یک تئوری کلی را درباره اثرات ژئوپلیتیکی و سیاسی این بیماری همهگیر ارائه کرد. اما به هر حال باید به اثرات این ویروس در سیاستهای بینالمللی فکر کنیم. تا اینجا بهتر است از مشاهدات خود شروع کنیم که نشان میدهد این پاندمی باعث آشکارسازی ویژگیهای دنیای جدید شد. دو مورد از این ویژگیها برجستهتر از انواع دیگر هستند؛ یکی ضعف مدیریت جهانی(این بار در حوزه سلامت) و دیگری تغییر در مرکز ثقل قدرت به سمت چین و آسیا. هر چه جلوتر میرویم، این موضوع آشکارتر میشود و بیشتر با آمریکایی روبهرو میشویم که ستاره در حال سقوط دنیای گذشته است. این امکان وجود دارد که مسیر آمریکا با مصیبتی که اکنون کشورهای زیادی را درگیر کرده است، عمیقاً تغییر کند.
بحرانی که دنیای جدیدی را آشکار میکند
بحران کووید-19 قبل از هر چیز ظرفیت جامعه جهانی را مورد سنجش قرار داده است. بحران مالی سال2008 واکنشی خلاقانه همراه با همبستگی و همکاری میان همه کشورهای بزرگ بود که نتیجه آن تشکیل گروه G20 شد. یکی دیگر از لحظاتی که شاهد همگرایی بینالمللی بودیم، توافقنامه پاریس در مورد تغییرات آب و هوایی بود. حالا شاید با نگاه به گذشته باید بترسیم که این دو مورد، تنها استثناهای دنیا برای همکاری بودهاند. اگرچه جهانیسازی در زمینه تجارت در سالهای اخیر با کندی ادامه داشته، اما تنشهای سیاسی در عرصه بینالمللی تشدید شده است. رقابت بر سر قدرت برتر که عملاً میان آمریکا، چین و روسیه برقرار بود، به عامل اصلی این تنشها تبدیل شده است. جامعه جهانی سالها در حال تماشای قدرت گرفتن چین و آسیا بود. چین درباره شیوع ویروس بسیار دیر اطلاعرسانی کرد که همین مسئله توانایی دیگر کشورها در جلوگیری از ویروس را تحتتأثیر قرار داد و آنها مجبور بودند قبل از اعلام وضعیت پاندمیک، از دستورات چین تبعیت کنند. سازمان بهداشت جهانی نیز اینطور نشان میداد که در حال تکرار دستورات چینیها در مبارزه با ویروس است. به هر حال چین از مزایای سرمایهگذاری خود در سازمان ملل در سالهای اخیر بهره میبرد. این موضوع ما را به نکته دوم میرساند؛ سهم چین و آسیا در معادلات جهانی در حال افزایش است. از این منظر، شاهد اتفاقات بیسابقهای بودهایم. چین بهخاطر روش ابتدایی خود در سرکوب انتشاردهندگان اخبار ووهان، با بحران مواجه و مجبور شد کارخانهها را تعطیل کند. بهنظر میرسد که بعداً به لطف اقدامات قرنطینهای همراه با استفاده بیسابقه از هوش مصنوعی توانست به نحو بهتری بر همهگیری غلبه کند. این در حالی بود که اقدامات اروپاییها که یکی از مناطق اصلی شیوع بیماری شدند در مقابله با ویروس بسیار کند بود. دولت ترامپ هم بیکفایتی خود را در اینباره به خوبی نشان داد. چین در زمانی که بازارهای سهام غرب در حال فروپاشی هستند، در حال احیای اقتصاد خود است. این کشور برعکس تعصبات نابجای دونالد ترامپ و تلاشهای پوچ او برای انتشار اطلاعات غلط، اقدام کرده و مهمتر از همه در شرایطی که شرکای اروپایی کشورهایی مثل ایتالیا و صربستان نتوانستند آنطور که باید به آنها کمک کنند، در نقش ناجی آنها ظاهر شده است. در جهان نوظهور بدون شک چین بهعنوان قدرتی که میتواند در سطح بینالمللی کمک کند، ظاهر میشود؛ نقشی که زمانی آمریکا آن را برعهده داشت.
اگر نگوییم همه، بیشتر کشورها و حکومتها مجبورند با تنشهای بیشتری مواجه شوند. این مورد بهخصوص برای حکومتهایی مثل ایران صدق میکند که از قبل با مشکل مواجه بودهاند و این بحران به بحرانهای دیگر آنها اضافه شده است. تهران برای نخستین بار از صندوق بینالمللی پول کمک خواسته است. از آن طرف در مورد آقای پوتین این سؤال بهوجود میآید که آیا این بحران به او کمک میکند تا اصلاحات مدنظر خود در قانون اساسی را اجرا کند و بتواند بر سر قدرت بماند؟ آیا نبرد علیه عربستان سعودی درباره قیمت نفت که آمریکا نیز بهطور غیرمستقیم درگیر آن است، بعد از این بحران پیچیدهتر خواهد شد؟ درباره تأثیر بحران بر رهبران کشورهای دمکراتیک نیز باید سؤال کرد که اعتبارشان نزد افکار عمومی بهشدت در معرض خطر است. آیا بحران کرونا شانس انتخاب مجدد ترامپ را کاهش میدهد؟
تغییر در پارادایم سیاسی جهانی با سه سناریو
براساس این تاملات اولیه، آیا میتوانیم الگویی را برای آینده ترسیم کنیم؟ چگونه میتوانیم پارادایم تغییرات ژئوپلیتیکی و سیاسی را پیشبینی کنیم؟ محض احتیاط اجازه دهید خودمان را فقط به سه سناریوی ممکن محدود کنیم.
بازگشت به گذشته: ما با هزینهای بسیار بالاتر از بحران ویروس سارس (2003) بر بحران کووید-19 غلبه میکنیم. نوعی بیتحرکی خاص در جامعه بینالمللی حاکم میشود و دنیا با وجود تغییرات در سیاستهای حوزه بهداشت جهانی، به کشمکشهای معمول خودبازمیگردد. با توجه به آنچه از شدت بحران کرونا میدانیم، این سناریو احتمال وقوع کمی دارد. در دو مورد بعدی تغییر الگوی روابط جهانی را خواهیم داشت.
قطعیت در قیام چین: در این فرضیه، همهگیری فعلی، باعث تسخیر و پویایی قدرت جدیدی میشود که در سالهای اخیر شاهد رشد آن بودهایم. کووید-19 بهعنوان یک شتابدهنده در اینباره عمل کرده است. غربیها برای غلبه بر مشکلات ناشی از بحران سلامتی، در مقایسه با آسیا راه دشوارتری را در پیش دارند. پرچم ابتکار عمل و رهبری درست مسائل جهانی هم در زمینه سلامت و هم در زمینه تغییرات آب و هوایی برای نخستین بار به چینیها تعلق میگیرد و چین از نظر اقتصاد، تکنولوژی و فناوری G5 و حتی روزی از نظر نظامی، پرچمدار دنیا خواهد بود.
ضدحمله از نوع غربی: احتمال انتخاب آقای بایدن و ورود او به کاخ سفید وجود دارد. در اردوگاه دمکراتها، بعضی از نخبگان، به کووید-19 به چشم تلنگری برای بیداری و تغییر رویکرد نگاه میکنند. این موضوع یادآور حملات یازده سپتامبر است که باعث تغییر پارادایم در سیاستهای آمریکا شد. از آن به بعد همه اقدامات خارجی و تا حدی داخلی به سمت ضدتروریسم هدایت شد. این تغییر جهت به یک اشتباه مهلک و حمله به عراق و گسترش تعهدات نظامی آمریکا در دنیا منجر شد. اوباما سعی کرد تا حدودی از الگوی سیاسی بعد از یازده سپتامبر جدا شود و فشار نظامی بیش از حد به افغانستان و عراق را کاهش دهد. ترامپ ضمن اینکه الگوی ضدتروریسم را با حرفهایش زنده نگهمیدارد، هیچ الگوی جایگزینی برای آن ارائه نمیکند. از این منظر، وظیفه دولت آینده آمریکا سرمایهگذاری مجدد در مؤسسات بینالمللی و تلاش برای رسیدن دوباره آمریکا در موقعیت قبلی خود بهعنوان رهبر حکومت جهانی است. درحالیکه اوباما در مورد موضوعات خاصی توانست با چین همکاری کند، بهطور خاص این همکاری در مورد مقدمات مربوط به کنفرانس تغییر اقلیم سازمان ملل متحد در سال2015 دیده شد، اما در عین حال هدف او مقابله با بالا آمدن چین بود. این رویکرد اوباما یکی از معدود مواردی بود که در دو طرف احزاب سیاسی آمریکا در مورد آن اجماع وجود داشت. با این حال باید توجه داشت که حتی اگر یک دولت دمکراتیک به قدرت برسد، بیش از مسائل جهانی یا قدرت نرم، تمایل آمریکاییها رقابت بر سر منافع تجاری و قدرت برتر جهانی خواهد بود.
بنابراین اروپا فقط یک نقشه راه در پیش رو دارد. اروپا باید احیای حکومت جهانی را در صدر برنامههای خود قرار دهد. همانطور که ماکرون- رئیسجمهور فرانسه- تلاش کرده است گروههای G20 و G7 را بهمنظور مقابله با اثرات اقتصادی و سایر پیامدهای پاندمی کووید-19 دوباره احیا کند. اروپا همچنین باید تلاش کند تا آمریکاییها همانطور که پیشتر به آن اشاره شد، الگوی جدیدی را در عرصه جهانی بهکار گیرند. این امر امکان بازسازی روابط با کشورهای آن سوی اقیانوس اطلس یعنی کرهجنوبی یا ژاپن را که بخشی از «اتحاد چندجانبهگرایی» به رهبری آلمان و فرانسه هستند، فراهم میکند.
اثرات خرد بحران کووید-19 بر سیاست جهانی
در این مرحله تصمیمگیری در مورد این سناریوها و انتخاب یکی از آنها غیرممکن است. از این گذشته، این امکان وجود دارد که این تحولات احتمالی که آنها را تحولات «کلان ژئوپلیتیکی» مینامیم، تحتتأثیر تحولات «خرد ژئوپلیتیکی» ناشی از بحران کووید-19 قرار بگیرند. بگذارید 4مورد از این تحولات خرد و اثرات آنها را نام ببریم.
اثر شلوغی: در ماههای آتی، برای سیاستگذاران و افکار عمومی دشوار خواهد بود که توجه خود را به چیزی غیر از مدیریت
کووید-19معطوف کنند. اکنون اعتصابات علیه حضور نظامی آمریکا در عراق ادامه دارد و قصد واشنگتن برای بیرون آوردن نیروهای خود از آنجا عملاً مورد بیتوجهی قرار گرفته است. پس بیتحرکی در مورد تنشهای خارجی قابل انتظار است.
اثر بادآورده: هر فرصتطلبی میتواند از این شرایط برای انجام «کودتا» استفاده کند که در وضعیتی دیگر قابل انجام نیست. یکی دیگر از اثرات میتواند افزایش تنشها میان ایران و آمریکا در منطقه خاورمیانه باشد. حتی تنشها در دریای چین نیز میتواند بالا بگیرد. پوتین در استراتژی روسیه موسوم به «خارج نزدیک» که بهمعنای دخالت این کشور در امور همه مناطقی که روزی تحت حمایت اتحاد جماهیر شوروی قرار داشتند، میتواند بیشتر پافشاری کند.
اثر تشدید: یک کشمکش محلی همیشه میتواند به یک بحران عمومی تبدیل شود. اما در شرایط حاضر عوامل تنشزا (رجوع کنید به جنگ روایتها و اخراج خبرنگاران آمریکایی از چین) که بین پکن و واشنگتن در حال تشدید است، بهخودی خود میتوانند باعث افزایش رقابت و رویارویی بین این دو قدرت شوند.
اثر فرصت: در آخر نمیتوان این موضوع را رد کرد که پاندمی کووید-19 فرصتی برای مطرح کردن پیشنهادهای سازنده(بهعنوان مثال بهکارگیری رویکردهای جدید در مورد مسئله ایران و حل مشکل آن) فراهم میکند. چرا که در دوران کووید-19 کشورهای تصمیمگیرنده و قدرتهای بزرگ در حال و هوای ایجاد درگیریهای جدید نیستند.
در نتیجه میخواهیم با اشاره به ابعاد فراژئوپلیتیکی در مورد موضوع، بحث را به پایان ببریم. یک متخصص آمریکایی به نام آلانا شیخ گفته است که «ویروس کرونا آینده ماست» منظور او این است که شیوه زندگی فعلی ما بهعنوان یک کل که شامل مصرفگرایی بیش از حد، زنجیرههای ارزش، شهرنشینی، حملونقل، رابطه با طبیعت و خیلی موضوعات دیگر میشود، در نهایت دلیل بحرانهای شدید و فزاینده مربوط به سلامت و همچنین فجایع زیستمحیطی است. جدا کردن این دو واقعا از هم دشوار است. کووید-19 بعد از آتشسوزیهای شدید در استرالیا ظهور کرد. درسی که باید بگیریم، یکی است. فقط یک تغییر، نه فقط از نظر ژئوپلیتیکی بلکه تغییر در شیوه مدنیت میتواند باعث نجات بشریت شود.