• چهار شنبه 26 دی 1403
  • الأرْبِعَاء 15 رجب 1446
  • 2025 Jan 15
پنج شنبه 30 مرداد 1399
کد مطلب : 108165
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/Kr5gz
+
-

بازگشت سارق کابل برق از پرتگاه مرگ

بازگشت سارق کابل برق از پرتگاه مرگ

کارمند یک شرکت تبلیغاتی که به‌خاطر کرونا کارش را از دست داده بود تبدیل به سارق کابل‌های برق شد و در نخستین سرقت تا پرتگاه مرگ پیش رفت. به گزارش همشهری، چند روز پیش، برق یکی از خیابان‌های غرب تهران قطع شد و ساکنان آنجا چندین بار با اداره برق تماس گرفتند تا علت را جویا شوند. کارکنان اداره برق برای اینکه موضوع را بررسی و دلیل قطع شدن ناگهانی برق را کشف کنند راهی منطقه مورد نظر شدند. آنها به محض اینکه پست برق را بررسی کردند دریافتند که مقداری کابل برق سرقت شده است و همین باعث شده تا برق قطع شود. مأموران اداره برق که در حال رفع مشکل بودند تا هرچه زودتر برق را وصل کنند ناگهان چشمشان به مردی جوان افتاد. او کمی آن طرف‌تر روی زمین افتاده و از هوش رفته بود و کنار او وسایل و ابزار سرقت کابل‌های برق به چشم می‌خورد. علاوه بر این، کیفی کنار او دیده می‌شد که مأموران بعد از بازرسی، کابل‌های سرقتی را درون آن کشف کردند. این نشان می‌داد که دزد جوان هنگام سرقت کابل‌های برق دچار برق‌گرفتگی شده و به زمین پرتاب شده است و همین، باعث قطع شدن برق ساکنان محله شده بود. در این شرایط مأموران اداره برق به اورژانس زنگ زدند و ماجرای این سرقت را نیز به پلیس گزارش کردند.

بازگشت به زندگی
سارق جوان تحت درمان قرار گرفت و اگرچه پزشکان احتمال زنده ماندن او را ضعیف می‌دانستند اما معجزه‌ای رخ داد. سارقی که در یک قدمی مرگ و به کما رفته بود پس از گذشت یک هفته به هوش آمد. البته جریان برق از دستان او گذشته و باعث قطع 5انگشت وی شده بود. دزد کابل‌های برق پس از آنکه بهبود یافت و از بیمارستان مرخص شد توسط پلیس دستگیر شد و برای انجام بازجویی به اداره آگاهی تهران انتقال یافت. سارق تازه کار مدعی بود که این نخستین سرقت وی بوده که دچار برق‌گرفتگی شده است. وی می‌گفت شب حادثه با سردسته باند که مردی به نام کریم و از سارقان حرفه‌ای بوده به همراه 2 نفر دیگر که از نوچه‌های کریم بودند تصمیم به سرقت گرفته‌اند، اما او دچار حادثه شده و همدستانش به جای کمک به وی، رهایش کرده و متواری شده‌اند. در ادامه تحقیقات مشخص شد که حدود 50میلیون تومان ارزش کابل‌هایی بود که اعضای این گروه دزدیده بودند. آنها بعد از اینکه همدست تازه کارشان دچار برق‌گرفتگی و نقش زمین شده بود با برداشتن کابل‌های سرقتی متواری شده بودند که کمی از کابل‌ها درون کیف دزد تازه کار کشف شد و این یعنی دزدان به سرعت فرار کرده و دیگر فرصتی برای برداشتن کابل‌های دزد مصدوم نداشتند. در ادامه متهم با دستور دادیار شعبه چهارم دادسرای ویژه سرقت بازداشت شد و تلاش برای شناسایی همدستان فراری وی و کشف جرایم احتمالی دیگر از سوی این گروه ادامه دارد.

تلنگر
سارق تازه کار 40ساله است و می‌گوید کرونا او را تبدیل به سارق کرد، اما در نخستین سرقت تا پرتگاه مرگ پیش رفت و همین موضوع تلنگری برایش شد که با وجود تمام مشکلات مالی، دیگر به انجام کار خلاف فکر نکند. دزدی که حالا زنده ماندنش را معجزه می‌داند می‌گوید راننده‌ای او را وسوسه کرد تا دست به دزدی بزند.
چرا وسوسه سرقت به جانت افتاد؟
بیکار بودم و مشکلات مالی آوار شده بود روی سرم. نمی‌دانستم چطور از زیر این آوار سنگین بیرون بیایم. بدهکار بودم، خرج زندگی و بچه‌ها هم از یک طرف و هزینه کرایه خانه و هزار بدبختی دیگر از طرف دیگر فکرم را حسابی درگیر کرده بود. یک جورایی مغزم هنگ کرده بود؛ به همین دلیل وقتی به‌عنوان مسافر سوار بر خودرویی شدم و با راننده‌ای که هرگز او را ندیده و نمی‌شناختم، درددل کردن را شروع کردم، او پیشنهاد دزدی به من داد. البته اول نگفت سرقت. می‌گفت کاری سراغ دارد که درآمد خوبی دارد، اما باید جربزه‌اش را داشته باشم. گفتم هرچه باشد انجام می‌دهم، فقط به پول برسم تا خودم را از زیر این آوار بیرون بکشم. گفت سرقت کابل‌های برق. می‌گفت کار راحتی است و پول خوبی گیرت می‌آید اما نمی‌دانستم که می‌روم در دل خطر و با جانم بازی می‌کنم.
چرا کارت را از دست داده بودی؟
من کارمند یک شرکت تبلیغاتی بودم. پیش از کرونا اوضاع کارمان خیلی خوب بود. درآمد خوبی داشتم و پورسانت‌های خوبی گیرم می‌آمد، اما به محض اینکه کرونا آمد کارمان دچار مشکل شد. نه خبری از کار بود و نه پورسانت. آنقدر اوضاع مالی شرکت وخیم شد که شروع کردن به تعدیل نیرو. نام من در لیست افرادی بود که باید اخراج می‌شدم. کرونا باعث شد بیکار شوم و سر از دنیای دزدان در بیاورم.
از شب سرقت بگو چه شد که دچار حادثه شدی؟
وقتی راننده مسافرکش به من پیشنهاد سرقت داد و گفت پول خوبی گیرت می‌آید وسوسه شدم و قبول کردم تا با او همکاری کنم. شب حادثه کریم، مرد راننده به من زنگ زد و گفت بیا فلان خیابان در غرب تهران. من هم رفتم. خیلی استرس داشتم چون نخستین بارم بود، اما وقتی به بدهی‌ها و زندگی‌ام فکر کردم برای انجام سرقت مصمم شدم. همدستم وسایل سرقت را در اختیار من قرار داد و برایم توضیح داد که چطور کابل‌های برق را سرقت کنم. به جز خودش دو نوچه دیگر هم همراهش بودند که رفتند سراغ تیر برق‌ها. من هم با ابزار مخصوص سرگرم دزدی بودم که ناگهان دچار برق‌گرفتگی شدم. آخرین تصویری که به‌خاطر دارم این است که برق مرا پرت کرد و دیگر چیزی نفهمیدم. کریم سرکرده باند و 2 نوچه‌اش ظاهرا بعد از این اتفاق فرار کردند چون برق منطقه قطع شده بود و می‌دانستند موضوع لو رفته است. من هم شاید اگر مأموران اداره برق به دادم نمی‌رسیدند می‌مردم. اگرچه زنده ماندنم با وجود حادثه برق‌گرفتگی معجزه بزرگی است. با این حال انگشتان دست راستم را برای همیشه از دست دادم. با دیدن این وضعیت همیشه در ذهنم می‌ماند که فکر کار خلاف به سرم نزند چون خدا خیلی زود مجازاتم می‌کند.

این خبر را به اشتراک بگذارید