شنوندگان عزیز این یک کتاب نیست
موافقان و مخالفان صوتی کردن کتاب، درباره این نوع از کتابخوانی چه میگویند؟
نگار حسینخانی
مدتهاست روی مبل نشسته و جملهها را در ذهنش یکییکی خط میبرد. حکایت، همان حکایت عجیب کتاب خواندن است. لازم نیست حتماً کتابخوان حرفهای باشی، کافی است تا به حال فقط دستی به کتاب گرفته و شروع به خواندن کرده باشی تا قلق خودت در کتاب خواندن دستات آمده باشد.
پایت را روی پایت میاندازی یا بالشی زیر بغل زده، جای دنجی را انتخاب میکنی یا اصلا وسط جمعیت در مترو کتاب میخوانی. باید دراز بکشی یا ساعتها پشت مانیتور بنشینی و بیآنکه احساس کنی دلت چای میخواهد.
یکییکی صفحهها را بخوانی و نفهمی چطور این ساعتها گذشته است. اما برای خیلیها هنوز دلچسبترین حالت آن همان عادت دیرین گوش کردن به قصهها و کتابهاست؛ اینکه بنشینی و کسی کتابها را خط به خط برایت بخواند. این روزها که همهچیز وارد عرصه تکنولوژی شده، این نوعش انگار بیشتر به مردم میچسبد. فایل کتاب صوتی را روشن کرده و چهارزانو نشسته، زل به سقف میزنیم. کلمهها همان کلمههاست فقط شاید امکانات خواندهشدن یک کتاب بازگشت به گذشته باشد. اما اگر عادت خواندن نمیتواند تبدیل به عادت شنیدن شود باید گفت کمی از هر آنچه داشتهایم فاصله گرفتهایم. اما چقدر واقعا کتابهای صوتی میتوانند جای کتابهای کاغذی را بگیرند؟
این یک تله است!
خارج از شرایطی که شیوع ویروس کرونا برای جهان ایجاد کرد، از آنجا که برای بعضی کتاب دست گرفتن و خواندن کمی سخت شده و عدهای را یاد درس و مدرسه میاندازد شاید بهتر باشد کتابها را گوش کنند. این یک تجربه مفرح و جالب است؛ اینکه اهالی و دوستداران تکنولوژی بتوانند بعد از کار و بازی یا هر چیز دیگری بیخبر خود را درگیر کتابهایی کنند که شاید خواندن نسخه کاغذیشان را تصور هم نمیکردند. روزانه، هر یک از ما در جاهای مختلف آدمهایی را دیدهایم که مدتها خیره به مانیتور لپتاب یا آیپدشانصفحههایی از کتاب الکترونیکیشان را خط میبرند یا نسخه صوتی آن را گوش میکنند و متوجه اطرافشان نیستند. فایل صوتی کتاب الکترونیک بنا به تعریفی معادل یک کتاب کاغذی است که نسخه کاغذی آن نیز وجود دارد. فرمت همه فایلهای صوتی MP3 است و میتوان این فایلها را در کامپیوتر، و تمام موبایلهایی که قابلیت پخش فایلهای MP3 دارند اجرا کرد. با اینکه چند سالی است بخش کتابهای صوتی نیز در نمایشگاه کتاب تهران فعالیت خود را آغاز کرده، اما هنوز کتابخوانها با این نوع از تهیه کتاب احساس غریبی میکنند. خیلیها این محصول را بستهای ناهمخوان و سوغات عصر تکنولوژی میدانند و عدهای دیگر معتقدند این رویه کتاب را زنده نگهخواهدداشت. عدهای دیگر اما به بازار فکر میکنند و معتقدند عرضه باید با تقاضا همخوان باشد و ناشر باید کالایی را بهدست مشتری برساند که منتظر آن است. اما چه شد که در این گردنه به دام افتادیم؟
شرح ماسبق
در جهان انتشار کتاب صوتی، قدمتی ۳۵ساله دارد و در ایران از سال۱۳۸۶ تولید این کتابها به صورت رسمی آغاز شدهاست. در آن روزها شرکتها، تولیدات خود را روی نوارکاست ضبط میکردند. به استثنای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان که کاستهای قصهای برای کودکان منتشر کرده بود، اواخر سال۱۳۹۴ چند ناشر کتاب صوتی، تولیداتی در قالب لوح فشرده منتشر کردند. کتاب گویا نخستین بار در پاسخ به نیاز نابینایان در ایران و در سال۱۹۲۹ توسط دکتر جواد شوکولاتخور که خود نابینا بود ارائه شد؛ اتفاقی که به سرعت و بهدلیل جذابیت مورداستقبال عموم مردم قرارگرفت. تولید این کتابها بهصورت رسمی از سال۱۹۳۱ میلادی کلید خورد. کتابهایی برای نابینایان با نام پروژه «کتاب برای افراد نابینا» که نخستین آن حدود ۷۹سال پیش در سال۱۹۳۲ میلادی تولید شد. با این حال انتشار کتاب صوتی مستقل از نشر کاغذی نبوده است. محدودیت زمانی در شهرهای مدرن معمولا مهمترین عامل دیگر جذب مردم به این سبک کتابهاست؛ چراکه مردم میتوانند کتاب صوتی گوش کنند و مثلاً رانندگی و پیادهروی کرده یا کارهای خانه را انجام دهند. اواسط دهه۸۰ زمانی که «ایرانصدا» راه افتاد، مدیر این شرکت با چند ناشر وارد مذاکره شد. اما از همان زمان مخالفتها با انتشار نسخه کتابصوتی، پخش شدن فایل در کل بازار و رعایتنشدن حق کپیرایت بود. مؤسسه نوین کتاب گویا در سال ۱۳۸۶ با مجوز رسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، با هدف تولید و تکثیر کتابهای گویا تاسیس شد و بهعنوان نخستین و تنها مؤسسهای که بهطور تخصصی در کشور، بهکار تولید و انتشار کتاب گویا میپردازد، شروع بهکار کرد؛ کاری که سالهاست در کشورهایی همچون فرانسه، آلمان، انگلستان و بسیاری اقلیمهای صاحب فرهنگ به روالی مرسوم تبدیل شده است: اینکه به همراه نسخه مکتوب، نسخه صوتی آن نیز منتشر شود. با وجود دودستگی در رأی بین موافقان و مخالفان تولید و توزیع کتابهای صوتی، همچنان حیات و ممات این شکل از کتابخوانی در هالهای از ابهام به سر میبرد. کتابخوانها با آن نمیسازند، اما مردم به آن شوق نشان میدهند.