ترانه یلدا_شهرساز
خبر رسیده که هیئات عزاداری در تدارک مراسم تاسوعا و عاشورا هستند. خبر را خانم شورایاری به من داد از دوستانم، که در محلهای در مرکز تهران زندگی میکند؛ محلهای با تعداد زیادی هیئات فعال عزاداری. گفت: «با اینکه چند پاتوق مثل 2 پارک و میدان را بهشان معرفی کردیم، ولی بعضیهاشون اصرار دارن که حتما در مکانهای خودشون مراسم برگزار کنن. یک پارکینگ هم شهرداری متقبل شده در اختیارشون بگذاره، ولی تمایلی نشان ندادن. نهایتا قرار شده با مدیران مدارس محله هماهنگ بشن و انشاءالله بتونیم هیئتها را به فضاهای باز موجود منتقل کنیم. جالب بود هیچکدام حاضر به تجمیع مکان نبودن.» به او گفتم: «خوب معلومه! اگر جمعشون کنید یکجا، صداهاشون قاطی میشه، یعنی همپوشانی پیدا میکنه و معلومه که دوست ندارن!» دوست شورایارم اما گفت: «اتفاقاً برپایی دستههای سینهزنی بهتر از عزاداری در هیئت است؛ چون در خیابانها میچرخن و مردم در یکجا ازدحام نمیکنن.» او گفت که پیشنهاد دادهاند حیاط 2 مدرسه و سالن ورزش باشگاه محله که نزدیک یکی از هیئتهای بزرگ بوده را در اختیارشان بگذارند و آنها هم خیلی استقبال کردهاند. برای برق و روشنایی هم با کمک اداره برق برای جلوگیری از استفاده بیرویه از برق نیز هماهنگ شدهاند تا سر ساعت برق قطع شود؛ اینگونه از تجمع بیشتر تا پاسی از شب نیز جلوگیری میشود. به گفته دوستم هیئتها همه لوازم را برای اجرای پروتکلها آماده کردهاند و با اینکه دستورالعملها مبهم و متناقض هست و هر روز یک بخشنامه میدهند، تنها نگرانیشان آشپزخانههاست؛ چراکه مواد غذایی زیادی را هم آماده کردهاند.
در این میان من در فکر فضاهای همگانی شهر بودم. از قدیم همیشه فضاهای عمومی شهری و محلهای را شاد و امن میخواستم و شاکی بودم از اینکه چرا میدانهای ما صرفا فلکههایی برای دور زدن ماشینهاست، نه جایی برای جمع شدن آدمها؛ درحالیکه در خیلی شهرهای دیگر ایران و جهان، ازجمله اصفهان، نائین و دامغان فضاهای باز شهری و محلی بسیار زیبایی داریم که هم امن هستند و هم از دیرباز برای خیلی کارها در اختیار مردم قرار میگرفتهاند. در اروپا دیده بودم که مدارس را همهجا تبدیل به فضای پاتوق و بازی محلهای در ساعات تعطیلیشان میکنند. بعد هم، اصلا جان و روح محلات و همبستگی محلی به امکانات فضاهای عمومی و جمعی برای ایجاد محیط همافزایی گره خورده و شایسته است که همهمان به فکر ایجاد این محیطهای پرنشاط محلی برای محلههایمان باشیم و فضایی برای ایجاد آنها را به شهرداری پیشنهاد کنیم.
سؤال این است که ویژگیهای یک محله خوب چیست؟ به سرمایه اجتماعی آن، به امکانات رفاهی و کیفیت خدمات عمومی در دسترس آن، به امنیت و انضباط اجتماعی و تعلق اجتماعی ساکنان به محله، به محیطزیست و پارکها و تجهیزات خوب شهری در مجاورت محله، به تامین فضاهای فرهنگی و اجتماعی متناسب با جمعیت و وسعت محله، به میزان مشارکت شهروندان در اداره امور محله، به نشاط و سرزنده بودن مردم محل، آگاهی ساکنان به حقوق و تکالیف شهروندی و خلاصه بهوجود همبستگی و اشتیاق برای گفتوگو و با هم بودن در اوقات فراغت. از سوی دیگر، تا همین 50سال پیش، خانهها بزرگ بودند و حیاط داشتند و نیاز به فضاهای عمومی برای دور هم بودن به اندازه امروز نبود. هیئتها در تکیهها و حسینیههایی که بزرگان به شهر هدیه میکردند، جمع میشدند و این فضاهای به لحاظ شکلی تعریف شده برای محلات در تمام طول سال برای برپایی بازارچههای محلی و عید و عزاداری مورد استفاده قرار میگرفت. اما امروز چطور؟ امروز دیگر خبری از آن پاتوقها و میدانچههای محلی نیست و با اینکه زندگی در آپارتمانهای کوچک و تنگ، نیاز به فضاهای عمومی را هر روز برای خانوادهها بیشتر میکند، اما طی نیمقرن اخیر به لزوم این فضاهای عمومی محلهای کمتر توجه شده است؛ درحالیکه ما ناچاریم ضمن پیرایش فضاهای باز و عمومی شهری، فضاهای بیشتری را برای حضور مردم در شهر طراحی و ایجاد کنیم. خوشبختانه طی یکی، دو سال اخیر، روزنهای از امید و دغدغه در برخی مسئولان صاحبنظر و اهل عمل یافتهایم. افراد معدودی که آقای دکتر کاوه حاجیعلیاکبری، رئیس سازمان نوسازی شهرداری تهران و همکارانشان در آن زمرهاند. تیم دکتر علیاکبری از سال گذشته برای ساخته شدن میدانچهها و پاتوقهای محلی در تمام محلات تهران پیشقدم شدهاند و با خلاقیت و سلیقه تمام، مکانهای کوچک متعددی را برای محلات مختلف تهران، بهخصوص در جنوب شهر در دست طراحی و احداث دارند؛ پاتوقهایی سبز و باز با آب و فواره و درخت و باغچه، که امید است بتوانند شهروندان محلات را بهتدریج بهخود جذب کنند و با نظارت چشمهای اهل محل، زندگی سالمتری را برای نوجوانان و جوانان محل به ارمغان بیاورند؛ خصوصا در شرایط کنونی که نیاز به فضاهای باز و امن بیشتر از فضاهای بسته مورد توجه و اهمیت قرار گرفته، میتوان از کوچکترین زمین رها شده تا میدانچه تقاطع یا پیادهروهای عریض استفاده کرد تا بهعنوان پلازا و فضای بازی محلی و حتی بهصورت فصلی، طراحی و مورد استفاده محل قرار گیرد. در شهر تهران مکانهای بیدفاع بسیاری مثل زیرپلها یا کوچههای بنبست وجود دارند که با ایجاد پاتوق میتوان به یک فرصت تبدیلشان کرد. چه خوب شد مسئله هیئتهای عزاداری در دوران کرونا باعث شد باز به فضاهای عمومی شهرمان فکر کنیم؛ به میدانهایی که قبلا قشنگتر بودند و اکنون نیاز به اصلاح دارند. به فضاهای باز شاخص در شهر، مثل اطراف تئاتر شهر که اشیای اضافی زشتشان کرده و به محلاتمان که پاتوق و میدانچه میخواهند تا بر خود ببالند.
محرم و جای خالی میدانچه و پاتوقهای محلی
در همینه زمینه :