علی حاتمی به روایت احمد طالبینژاد؛ منتقد سینما
سنتگرای نوجو
نگار حسینخانی
سال گذشته بود که احمد طالبینژاد، نویسنده و منتقد سینما، به مناسبت سالروز تولد علی حاتمی، یادداشتی منتشر کرده و در آن به این مسئله اشاره کرد که حاتمی در خیلی از فیلمهایش نوآوریهایی داشت که در زمان خودش آوانگارد بود، اما خیلی درک نمیشد. حال در این دو صفحه قرار است دوباره به مناسبت زادروز حاتمی به او بپردازیم که هر سال بیش از پیش اهالی سینما را با فقدانش روبهرو میکند. غم جاهای خالی آنها که رفتند و چنانکه باید قدر ندیدند، ما را در اینجا بر آن داشت تا با طالبینژاد درباره حاتمی و کم قدردیدن او در زمانهاش صحبت کنیم.
چرا علی حاتمی در زمان حیاتش کمتر قدر دید؟ چرا جشنوارهها به او بها نمیدادند؟
البته این دو مقولهای مجزاست. به این معتقد نیستم که او کمتر قدردید. علی حاتمی چه پیش و چه پس از انقلاب، از سوی نخبگان و علاقهمندان سینما همیشه موردتوجه قرارمیگرفت و نظر مثبتی نسبت به آثار او وجود داشت. او از موقعیت ممتازی در میان همنسلانش بهدلیل ویژگی آثارش بهرهمند بود. توجه حاتمی به فرهنگ ملی او را محبوب و مورد احترام کرده بود. اما در جشنوارهها متأسفانه حرف شما درست است. چه در جشنواره فجر و چه جشنوارههای خارجی چندان اهمیتی به آثار او داده نمیشد. دلیل این است که حاتمی از امری سخن میگوید که از منظر مدیران جشنوارههای خارجی، اهمیت ندارد. او از ارزش فرهنگی و فخر ملت ایران صحبت میکرد، بر خلاف بعضی فیلمسازان که با سیاه جلوهدادن زندگی مردم، که البته در جای خود قابلتامل است، جایزه میگیرند. او چنین نبود؛ به همینخاطر آنچه جشنوارههای خارجی دنبال آن بودند را در فیلمهای حاتمی نمییافتند. در دورهای که فقر و بیچارگی مردم ایران مورداستقبال جشنوارههای خارجی بود، علی حاتمی در این بازی شرکت نکرد. طبیعی بود که موردتوجه هم قرارنگیرد. ایران با معیارهای فرهنگی و هنری اساس فیلم حاتمی بود.
بسیاری از فیلمهای حاتمی در اکران عمومی شکست خوردند. مثلا «قلندر»، «بابا شمل»، «خواستگار»، «ستارخان»، «جعفرخان از فرنگ برگشته» و «دلشدگان» در برابر موفقیت «حسن کچل»، «طوقی»، «سوتهدلان» و فروش متوسط«کمالالملک» و حتی «مادر » که در پخش تلویزیونی محبوب شد، بیمخاطب ماندند.
واقعیت این است که آثار حاتمی دو جنس دارد. تعدادی از فیلمهای او مانند طوقی، سوتهدلان، کمالالملک و مادر عامهپسند هستند. البته عامهپسند در اینجا بهمعنای مبتذل نیست، بلکه بهمعنای این است که مردم عادی هم آن را میفهمند و دوست دارند. گاهی این علاقه بهدلیل حضور بازیگری مانند بهروز وثوقی در طوقی و سوتهدلان است. اما درنظر داشته باشید که فروش نرفتن فیلمهای او دال بر بیارزش بودن آثار علی حاتمی نیست. فیلمی مانند خواستگار که از بهترین فیلمهای او است، از سوی منتقدان چنان که باید موردتوجه قرارنگرفت. در حالی که فیلمی تجربی و نوگرایانه بود. او در این فیلم از تکنیک خیمهشب بازی برای نشان دادن موقعیتی انسانی و تراژیک بهره بردهبود. اما برای مخاطب آن دوره این فیلم جذاب نبود چون بهروز وثوقی و فردین نداشت. البته این موضوع را هم توضیح بدهم که فیلم باباشمل با وجود کهکشانی از ستارگان بازیگری در آن دوره هم فروش خوبی نداشت. به قول پرویز دوایی، منتقد سینما، اگر این بازیگران را حاتمی سوار بر کامیونی در شهر میچرخاند درآمد بیشتری برایش داشت تا فیلمی که با حضور آنها روی پرده برده است.
چرا چنین اتفاقی میافتد؟
باباشمل داستانی روایی داشت که به شکل ریتمیک بیان میشد. این اصلا منطق درستی نداشت که برای بیان موضوعات بسیار عادی، از ریتم تند و ساز و آواز استفاده شود. در حالیکه در فیلم موزیکالی مانند حسن کچل، داستان نیز ابعاد فانتستیک داشته باشد. حسن کچل مجموعهای از داستانکها بود که افسانههای قدیمی را در هم تنیده و تبدیل شده به یکی از بهترین فیلمهای موزیکالی که در تاریخ سینمای جهان ساخته شده است. در واقع تنها فیلم موزیکال در دنیا که لحظه معمولی هم ندارد و حتی دیالوگ بین شخصیتها هم حالت ریتمیک دارد. در واقع داستان مناسب چنین قالب موزیکالی است. در حالی که باباشمل داستانی رئالیستی است.
جعفرخان از فرنگ برگشته چرا مورد اقبال قرار نگرفت؟
این فیلم پس از انقلاب ساخته و البته دچار جرح و تعدیلهایی شد. پس از آن محمد متوسلانی آن را بازسازی کرد و با حذفیات صورتگرفته، اثر ابتری شد. به همینخاطر مورداستقبال قرارنگرفت. درباره قلندر هم چنین اتفاقی افتاد. این فیلم موضوعی عجیب و غریب داشت و به عشق خواهر و برادر اشاره میکرد که در فرهنگ ما چندان قابلدرک نیست. به همینخاطر تماشاگر واکنش نشان داد و نخواست آن را تماشا کند. اما دلشدگان میتوانست جزو پربینندهترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران باشد. دلیل اینکه چنین اتفاقی نیفتاد این بود که فیلم بهعلت مشکلات مالی اثری ناتمام ماند. به همین دلیل از این فیلم هم استقبال نشد. یک روز در هدایت فیلم، پیش مسعود کیمیایی نشسته بودم. آن زمان هدایت فیلم نزدیک به سینما آزادی بود. با کیمیایی صحبت میکردیم که علی حاتمی عرقریزان وارد شد. کیمیایی پرسید چرا اینقدر عرق کردهای؟ تعریف کرد وقتی در راه بوده، جلوی سینما 10نفر را دیده که برای تماشای دلشدگان صف کشیده بودند. بعد رفته و از گلفروشی روبهروی سینما 10 شاخه گل خریده و به این تماشاگران نفری یک شاخه گل تقدیم کرده، چون آنها در چنین گرمایی برای تماشای فیلم او صف ایستاده بودند و او وظیفه خودش میدانسته از مردم سپاسگزاری کند. چنین حسی در این آدم وجود داشت.
چرا منتقدان در زمان اکران فیلمهای حاتمی نسبت به آثارش بیمهری کردند؟
من چنین تصوری ندارم. منتقدان صاحب قلم و با اندیشه، خیلی وقتها از آثار او دفاع کردهاند. کسی را سراغ ندارم که علیه سوتهدلان و مادر نوشته باشد. فیلمهای خوب او همواره موردستایش قرارمیگرفت. فیلمهای ضعیف او هم موردانتقاد قرار گرفتهاست؛ مثلا با وجود اینکه فیلم طوقی را بارها دیده و دوست دارم، در فیلم همواره بیمنطقیهایی بهنظرم میرسد که چندان به کتم نمیرود و آن فیلم را از منظر فیلمنامهنویسی یکی از بیمنطقترین آثار او برایم جلوهمیدهد؛ مثلا اینکه در شهر سنتیای مانند کاشان یکی به شیراز میرود تا دختری را که نظر مردی را جلب کرده با خود بیاورد. در فیلم به جای یک زن، جوانی عذب راهی و عاشق دختر میشود. با این حال منتقدان همیشه همراه او بودند مثلا امید روحانی در سوتهدلان روابط عمومی فیلم حاتمی شد و از او دفاع کرد. گرچه پس از مرگش دشمنانش هم به دوستانش بدل شدند، اما وقتی زنده بود هم تا جایی که لازم بود منتقدان از فیلمهای خوبش همیشه دفاع کردهاند.
آیا اهمیت علی حاتمی را صرفا باید در پیوندش با سنتهای اصیل ایرانی جستوجو کرد؟
یکی از ویژگیهای حاتمی پیوندش با سنتهای اصیل ایرانی است. اما همه ماجرا این نیست. بر خلاف تصور خیلیها حاتمی در روابط اجتماعیاش انسانی سنتگرا نبود؛ برعکس خیلی هم مدرن رفتار میکرد؛ مثلا در همان جلسهای که در دفتر هدایتفیلم داشتیم او بسیار از فیلم ترمیناتور2 تعریف میکرد و فیلم را دوست داشت و به کیمیایی توصیه میکرد فیلم را تماشا کند، در حالی که ربطی به دنیای آثار حاتمی نداشت. از طرف دیگر در بعضی فیلمهایش بسیار ساختارشکن بوده. مثلا در حاجی واشنگتن، گذشت زمان مهمانی رئیسجمهور برکنار شده آمریکا، با تغییر میزانسن در یک مکان زمان طولانی را روایت کرده یا در کمالالملک جایی استاد پیر در باغ قدم میزند و سروصدای بچههایی که به مدرسه میروند میبیند و خودش را هم میبیند. کودکیهایش از جلوی چشمش میگذرد و این ساختارشکنیها نشانگر نوجویی او است. آنقدر که متهم به سنتگرایی بوده، نبود. مثلا در فیلم مادر برای نخستینبار فضای مجازی به شکل پیشگویانهای مطرح میشود. زن و شوهری که نقششان را امین تارخ و محبوبه بیات بازی میکنند چون هر دو گرفتارند برای هم با استفاده از ضبط صوت پیغام میگذارند.
آنچه آثار حاتمی را ماندگار و بیتکرار کرده کدام عناصر هستند؟
چند عنصر در آثار حاتمی او را ماندگار میکند. دیالوگنویسی بینظیر و انحصاری او که کسی نتوانست آن را تکرار و تقلید کند. دیالوگهایی سرشار از نکات ریز و عاطفی با واژگانی که مثل دُر و گوهر از سرانگشتانش روی کاغذ میریختند. خیلیها خصوصا در سالهای پس از انقلاب خواستند این راه او را تقلید کنند و بدلی از او بسازند، اما هیچکس نتوانست چنین کند. زمان پخش سریال «هزاردستان»، پروندهای برای مجله فیلم منتشر کردیم که با بازیگران هم مصاحبههایی انجام شده بود. در آن زمان زندهیاد جمشید مشایخی جملهای گفت که تیتر شد؛« حاتمی، سعدی سینمای ایران است». تأکید او روی زبان حاتمی در سینما بود. این سعدی بودن و تسلط بر زبان و کلام در کنار موضوعات و ملاحت در بیان مضامین، او را علی حاتمی کرد. توجه کردهاید؟ هر چندبار که فیلم سوتهدلان را ببینید خسته نمیشوید، آنقدر که فیلم، نمکی و ملیح است. هرچند بعضی فیلمهای او مانند باباشمل، قلندر و ستارخان را حاضر نیستم دوباره تماشا کنم. اما در کل رویه حاتمی باعث شد که فیلمساز و به بیان درستتری هنرمند ماندگاری شود که این ماندگاری تا ابد ادامه خواهد داشت.
خلاف تصور خیلیها حاتمی در روابط اجتماعیاش انسانی سنتگرا نبود؛ برعکس خیلی هم مدرن رفتار میکرد؛ مثلا در جلسهای که در دفتر کیمیایی داشتیم او بسیار از ترمیناتور2 تعریف میکرد