زنگ موبایل قاتل 17ساله، او را لو داد
پسر نوجوان پس از ارتکاب جنایت در یخچال پنهان شد
نوجوان 17ساله که بهخاطر اختلاف مالی 200هزارتومانی پسرعمویش را به قتل رسانده و داخل یخچال پنهان شده بود، با به صدا درآمدن زنگ گوشی موبایلش گیر افتاد. به گزارش همشهری، شامگاه جمعه 17مردادماه گزارش یک درگیری خونین به پلیس پایتخت اعلام شد و مأموران برای بررسی موضوع راهی آنجا شدند. محل حادثه خیابانی حوالی بازار بود و مأموران پس از حضور در آنجا با پیکر خونین جوان 20سالهای روبهرو شدند که با ضربات چاقو مجروح شده بود. ضارب اما فرار کرده بود و جوان زخمی پس از انتقال به بیمارستان، تحت درمان قرار گرفت اما ساعتی بعد بهدلیل شدت جراحت جانش را از دست داد. با گزارش ماجرا به بازپرس ویژه قتل تهران، تحقیقات برای کشف راز این جنایت آغاز شد. تیم تحقیق راهی محل درگیری شد و در بررسیهای میدانی مشخص شد که عامل جنایت کسی جز پسر عموی مقتول نبوده است. به گفته شاهدان علت درگیری آنها اختلاف مالی بوده و قاتل پس از آنکه با ضربات چاقو مقتول را زخمی کرد پا به فرار گذاشته بود.
بازداشت قاتل در یخچال
یافتههای کارآگاهان حکایت از این داشت که عامل جنایت آخرین بار حوالی ساختمان نیمهکارهای در بازار دیده شده است. آنطور که مأموران متوجه شدند ساختمان نیمهکاره محل کار یکی از دوستان قاتل بود. مأموران احتمال دادند که متهم در ساختمان نیمهکاره مخفی شده است. به همین دلیل راهی آنجا شدند اما هرچه گشتند اثری از متهم فراری نبود. این درحالی بود که متهم هنگام ورود به ساختمان نیمهکاره توسط برخی از افراد حاضر در این محل دیده شده بود.
ماموران دست از جستوجو برنداشتند و همه جا را گشتند. ناگهان صدای زنگ موبایلی از داخل یخچال صندوقی که در گوشهای از ساختمان بود، به گوش رسید. مأموران با باز کردن در یخچال و کنار زدن وسایل داخل آن متهم را یافتند و دستگیرش کردند.
دعوای عجیب
نوجوان 17ساله پس از انتقال به اداره آگاهی چارهای جز اقرار به جنایت ندید. او گفت بهدلیل اختلاف مالی با پسرعمویش درگیرشده و او را به قتل رسانده است. پسر نوجوان توضیح داد: چند وقت پیش تولد دختر موردعلاقهام بود و میخواستم برای او هدیهای بخرم. اما صاحب کارم حقوقم را نمیداد و مدام امروز و فردا میکرد. به همین دلیل به سراغ پسرعمویم رفتم و از او 200هزار تومان پول قرض گرفتم. قرار شد وقتی حقوق گرفتم بدهیام را به او بپردازم. با این حال برای اینکه بدقول و بدحساب نباشم 100هزارتومان از بدهیام را جور کرده و به او دادم. به او گفتم چند روز بعد 100هزارتومان دیگر آن را جور میکنم و برمیگردانم. وی ادامه داد: چند روز قبل از حادثه پسرعمویم را دیدم و گفتم بهزودی مابقی را جور میکنم اما او گفت باید 200هزارتومان بدهی. هرچه گفتم که نصف بدهی یعنی 100هزارتومان آن را دادم زیر بار نرفت. نمیدانم دچار فراموشی شده بود یا نقش بازی میکرد. هرچه بود مرا عصبانی کرد و من چون مدارکی نداشتم نمیتوانستم ثابت کنم که نصف بدهی را پرداخت کردهام. وی گفت: روز حادثه باردیگر او را در خیابان دیدم و باز همان بحث همیشگی میان ما پیش آمد. وقتی دیدم زیربار نمیرود که من نصف بدهیام را دادهام و همچنان اصرار داشت که 200هزارتومان به او بدهکارم، درگیری میان ما بالا گرفت. خشمگین شدم و با چاقویی که همراه داشتم ضرباتی به او زدم. وقتی دیدم خونآلود روی زمین افتاد از ترسم فرار کردم. متهم گفت: به سراغ یکی از دوستان قدیمی که در ساختمانی نیمهکاره کار میکرد رفتم و به او پناه بردم. ذهن آرامی نداشتم و بهدنبال فرصتی بودم تا قاچاقی از ایران فرار کنم اما پلیسها رد مرا زده بودند و میدانستند در ساختمان نیمهکاره پنهان شدهام. دوستم به من کمک کرد که در یخچال پنهان شوم و قرار شد وقتی پلیسها رفتند با پرداخت پول به قاچاقچیان انسان از کشور خارج شوم اما زنگ بیموقع موبایلم کار دستم داد. آنقدر هول و دستپاچه بودم که فراموش کردم گوشی موبایلم را سایلنت کنم. همین باعث شد تا محل پنهان شدنم لو برود و دستگیر شوم.
این متهم پس از اقرار به جنایت بازداشت شد و پرونده وی بهدلیل سنش که زیر 18سال است به دادسرای اطفال فرستاده شد.