• پنج شنبه 30 فروردین 1403
  • الْخَمِيس 9 شوال 1445
  • 2024 Apr 18
دو شنبه 20 مرداد 1399
کد مطلب : 107203
+
-

در سایه‌سار سنت

بهنود کتابش را نیمه‌بسته و درحالی‌که نگاه ناخشنودی به زنش افکند گفت: پریشب سینما بودیم

نثر
در سایه‌سار سنت


علی‌اکبر شیروانی 

شین پرتو، علی شیرازپور پرتو، در خانواده متمولی رشد کرد، فرانسه خواند و تحصیلاتش را در فرانسه ادامه داد. پرتو گرایش‌های سنت‌گرایانه داشت و از کسانی بود که ایده زبان پاک را دنبال می‌کردند. از همین رو نثر و زبانش چه در ترجمه و تألیف و چه در داستان، پیراسته و متکلف است. شیوه پرتو تا سال‌های متمادی دنبال شد و بیش از نظریه‌های زبانشناسی، شیوه عملی او در زبان داستان و گفت‌وگونویسی طرفداران جدی پیدا کرد. بیراهه نیست که یکی از دعواهای اصلی داستان‌نویسان در سال‌های بعد را از همین سال 1312پی بگیریم؛ دوره‌ای که برخی زبان محاوره را به نثر می‌کشاندند و دیگرانی زبان کوچه را از متن می‌شستند.
«احمد بهنود روی صندلی نشسته بود و درحالی‌که به‌موسیقی رادیو گوش می‌داد، کتابی در دست داشت و آن را مطالعه می‌کرد. زن او زری، از اتاق دیگر که خود را آراسته بود، به وی نزدیک شده و گفت: می‌خواهم بروم منزل پروانه، تو که مرا سینما نمی‌بری، پروانه از من دعوت کرده که با هم به سینما برویم. بهنود کتابش را نیمه‌بسته و درحالی‌که نگاه ناخشنودی به زنش افکند گفت: پریشب سینما بودیم. هر شب که نمی‌شود سینما رفت. ـ آخر امشب یک فیلم خوبی نمایش می‌دهند. همه از آن تعریف می‌کنند. دیروز که پروانه را در خیابان لاله‌زار دیدم از من خواهش کرد که امشب با او سینما بروم. اگر تو هم می‌آیی پا شو برویم... بهنود گفت: نه، نمی‌آیم. بایستی بروم کسی را ببینم. تو میل داری برو. وقتی که بهنود این را گفت زری فوراً اظهار داشت: راستی یادم رفت بتو بگویم شوکت از من دعوت کرده که‌ماه آینده یک هفته با او و خانواده‌اش به دماوند برویم، تو چه صلاح می‌دانی؟ بهنود پاسخ داد: هیچ صلاح نمی‌دانم. زری با صدایی که آمیخته با لجبازی بود گفت: اما من خیال دارم بروم!».

این خبر را به اشتراک بگذارید