طب گیلاس
مسعود میر| عجب تابستانی است عالیجناب. از آن تابستانهایی که اگر دلخوشی به سینما و سایه نبود تا حالا صدباره آفتاب عذاب و تلخیاش ما را سوزانده بود. از آن تابستانهایی که باید امید بست به آن حرف بیتکرار و خوشطعم فیلم طعمگیلاس و از یاد برد مرگ را. از آن تابستانهایی که حتی اگر گونههایمان سرخی گیلاس را کم دارد و چشمهایمان سایهسار درخت را تمنا میکند اما باز هم باید زندگی را ادامه داد و از پا ننشست.
تابستان امسال عالیجناب که ندارد هیچ، تا دلتان بخواهد هم یادبود مرگ همراه خود آوردهاست اما با همه این داستانها باید طعمگیلاس را بهخاطر آورد و پیاده در مسیر زندگی قدم برداشت. اصلا همین که در این روزهای کرونایی نقش عباسکیارستمی بر در و دیوار شهر به چشم میخورد و میتوان به یاد آورد که زندگی با ماسک و کووید-19 هم هنوز زیباییها و نامکشوفهای خودش را دارد یعنی چون میگذرد غمی نیست. یعنی میتوان با طب طعم گیلاس روزگار سخت را پشتسر گذاشت...