ریش سفید حکومت
میرزا حسنخان مستوفیالممالک، ۶ شهریور درگذشت
حمیدرضا محمدی
علی نصیریان را که میبینم یاد «میرزا حسنخان مستوفیالممالک» میافتم؛ نقشی که در فیلم سینمایی «شاه خاموش» (ساخته همایون شهنواز، محصول 1382) ایفا کرد و ماجرای اشغال ایران بهدست قوای روس و انگلیس در جریان جنگ جهانی اول را روایت میکرد. محمدرضا فروتن هم البته نقش احمدشاه را برعهده داشت.
داستان به مرداد 1294برمیگشت که قوای بیگانه قصد اشغال وطن را داشتند و او رئیسالوزرا بود. او پیشتر در سال 1293، وقتی جنگ آغاز شد، باز هم شخص دوم مملکت بود و در نهم آبان آن سال، اعلان بیطرفی دولت ایران را منتشر کرد. احمدشاه در بخشی از این اعلامیه که آن را 13آذر همان سال در نطق افتتاحیه مجلس سوم شورای ملی خواند، خطاب به او آورد: «امر و مقرر میفرماییم که جناب مستطاب اجل اشرف افخم اکرم مهین دستور معظم مستوفیالممالک، رئیسالوزرا و وزیر داخله فرمان ملوکانه را به فرمانفرمایان و حکام و مأموران دولت ابلاغ دارند که دولت ما در این موقع، مسلک بیطرفی را اتخاذ و روابط دوستانه خود را با دول متخاصمه کماکان حفظ و صیانت مینماید».
او را که «آقا» خطاب میکردند، هر چه در توان مصروف و مشغول ساخت، خارجیها اما وقعی ننهادند و این اعلامیه را به هیچ انگاشتند و تا پشت دروازههای پایتخت آمدند و حتی روسها کرج را به اشغال درآوردند. برههای که ایده انتقال پایتخت به اصفهان مطرح شد. نظامالسلطنه مافی و سیدحسن مدرس، بانیان دولت مهاجر بودند که در نهایت، در کرمانشاه تشکیل شد.
شاهجوان در این فیلم عاشق یک کنتس اتریشی میشود. آنهم در اوج گرفتاریهای سیاسی و اجتماعی کشور. او با این بانو به کاخ فرحآباد در دوشانتپه میرود برای سوارکاری. مستوفیالممالک تماس میگیرد که نظامالسلطنه و مدرس، قصد شرفیابی دارند، او پاسخ میدهد، خودتان ببینید چه میخواهند، مشغله دارم! و او این بیت طلایی سعدی را خواند که: «عروس مجلس ما خود همیشه دل میبرد/ علیالخصوص که پیرایهای بر او بستند».